همه انسانها تلاش میکنند تا بر قدرتهای بدنی و ذهنی خود حاکم شوند تا بتوانند با بدن و ذهنشان خیلی چیزها را فتح کنند. این نیاز، منحصر به افراد یا ملیتهای خاص نیست. من اگرچه در اروپا به دنیا آمدهام و زندگی میکنم، اما دلبسته مکاتب عرفان شرقی هستم.
همه انسانها تلاش میکنند تا بر قدرتهای بدنی و ذهنی خود حاکم شوند تا بتوانند با بدن و ذهنشان خیلی چیزها را فتح کنند. این نیاز، منحصر به افراد یا ملیتهای خاص نیست. من اگرچه در اروپا به دنیا آمدهام و زندگی میکنم، اما دلبسته مکاتب عرفان شرقی هستم.
نیلوفر رستمی:
اشاره:
یکی از نمایشهای بخش بینالملل جشنواره تئاتر دانشگاهی امسال، نمایشی از کشور هلند بود با عنوان"wervel whirl" که معنایش براساس ترجمه کارگردان(چرخش عمیق و جاری) است.
بوگ سویگمن، کارگردان و تنها بازیگر این نمایش بود، نمایشی که بر مبنای سماع صوفیها و مضامین عرفانی شرقی در تالار اصلی مولوی به مدت سه شب اجرا شد.
از خودتان بگوئید! دانشجو هستید؟ این چندمین کار شماست؟
من چهار سال پیش از مدرسه تئاتر فارغالتحصیل شدم. این هشتمین نمایش حرفهای است که به عنوان بازیگر و یا کارگردان کار کردهام. دقیقتر بگویم سه نمایش را از این تعداد خودم کارگردانی کردم که یکی از آنها را خیلی دوست داشتم، اجرای یک پرفورمنس بود. توپ بزرگی وسط آب که تماشاگران و بازیگران را داخل خودش جای میداد، نمایش در میان توپ و آب اجرا میشد. تجربه تئاتر موزیکال هم داشتم. بقیه اعضای گروه هم فارغالتحصیل شدند.
چطور این شیوه اجرایی را برای کار انتخاب کردید؟ نمایشی از غرب با مضامین و نوع اجرای شرقی؟
من چند سال با صوفیها و محافلشان در ارتباط بودم، در اروپا صوفیها محافل گستردهای دارند و خیلی جدی کار میکنند. البته کار من رقص درویشی نیست؛ چون من اولاً درویش نیستم و ثانیاً متعلق به این فرهنگ هم نیستم. ولی این حرکت در بطن خود مفاهیم جهانی دارد، چرخیدن یک حرکت درونی است و آدمهای هر نقطه از جهان با آن ارتباط برقرار میکنند. من با استفاده از شیوه چرخش، مفاهیم ذهنی و تئاتری خودم را در اجرا گنجاندم. اصولاً کارهایی که کارگردانی کردهام، هیچ کدامشان دارای متن نیستند و در تمرینها براساس ایدههای کلی بسط و گسترش یافته است.
طبق گفته خود رقص سماع، متعلق به فرهنگ شما نیست، چطور با آن و تفکرات مربوطش آشنا شدید؟
همه انسانها تلاش میکنند تا بر قدرتهای بدنی و ذهنی خود حاکم شوند تا بتوانند با بدن و ذهنشان خیلی چیزها را فتح کنند. این نیاز، منحصر به افراد یا ملیتهای خاص نیست. من اگرچه در اروپا به دنیا آمدهام و زندگی میکنم، اما دلبسته مکاتب عرفان شرقی هستم، سماع صوفیها را دوست دارم. میدانم کاری که من میکنم با همه مردم جهان میتواند ارتباط برقرار کند. برای همین هم میخواستم به ایران بیایم، میخواستم از نزدیک با نقدها و نظرهای ایرانیان که با این شیوه کاملاً آشنا هستند، باخبر شوم، ببینند دختری از اروپا آمده و براساس عرفان خودش نمایشی را اجرا میکند. من در ایران بیشترین اجرا را داشتم(سه شب)
آیا این نمایش قبلاً در جشنوارههای دیگر اجرا شده است؟
در اروپا و حتی در جشنواره تئاتر لبنان چند اجرا داشتم. حالا هم میخواهم بعد از این جا به اردن و چند کشور حوزه خاورمیانه بروم. البته بسیار دوست دارم دوباره به ایران برگردم و ورکشاپ طولانی مدتی با دانشجویان داشته باشم؛ چون من به دلیل برنامهریزیهای فشرده فقط سه روز ورکشاپ داشتم. در این ورکشاپها سعی کردم به شکل غیر مستقیم شرکت کنندهها را با قابلیتهای بدنیشان آشنا کنم تا بدون آن که حرف بزنند، حالت روحی خود را با بدن بیان کنند.
قبل از این که به ایران بیایید، چقدر با تئاتر ایران آشنا بودید؟
فیلمهای ایرانی را زیاد دیدهام که اسمشان را یادم نیست، اما اطلاعی از تئاتر ایران نداشتم.
در این چند روز برداشتتان از نمایشهایی که دیدید چه بود؟
خیلی آدمهای علاقهمند، کنجکاو و پذیرایی هستند. اما اجراها خیلی فضای غمگینی دارد. آدمها در نمایشها فقط میخواهند درباره چیزهایی حرف بزنند یا کارهایی بکنند. در ضمن اجراهایی که من دیدم بیشتر رئالیستی بود و یک جور همه چیز تمام بود؛ یعنی شبیه کارهای حرفهای که باید اصولی باشد، چندان تجربهگرایی ندیدم، بدعت و جسارت کمتر دیده میشد.
شما در هلند سالن مجزایی دارید؟
سالنی وجود دارد که گروههای دانشجویی میتوانند در آن سالن به نوبت به اجرا بروند. ما از وقتی تمرینها را شروع میکنیم تا پایان اجرا بیمه و حقوق از دولت خواهیم گرفت. فارغ از این که اجرایمان چقدر تماشاگر داشته باشد، حقوقمان را میگیریم.