در حال بارگذاری ...
...

در گفت‌وگو با سانیا سالاری بازیگر «نام تمام مادران...» مطرح شد

دردهایی که تنها زن‌ها آن را درک می‌کنند

در گفت‌وگو با سانیا سالاری بازیگر «نام تمام مادران...» مطرح شد

دردهایی که تنها زن‌ها آن را درک می‌کنند

سانیا سالاری، بازیگر تئاتر، به‌تازگی در نمایش «نام تمام مادران...» به نویسندگی و کارگردانی محمد رحمانیان بازی کرده است. او در «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» ، «شب سال نو» ، «روز واقعه»، «آدامس خوانی» و «مجلس ضربت زدن» با رحمانیان همکاری داشته است.

به گزارش ایران تئاتر سانیا سالاری که چندین تجربه حضور در آثار محمد رحمانیان را دارد در رابطه باتجربه کار با این کارگردان گفت: «اولین کاری که افتخار همکاری با آقای رحمانیان را داشتم، یک نمایشنامه خوانی به نام «خاطرات هنرپیشه نقش دوم» بود و بعد نمایشنامه خوانی «شب سال نو» که خود آقای رحمانیان نویسنده آن بودند؛ سپس «روز واقعه» و پس‌ازآن اجرای «آدامس خوانی» و همچنین «مجلس ضربت زدن» و در این کار نیز در خدمت ایشان هستم.»
وی افزود: «من بازیگری را سر کلاس‌های خانم «مهتاب نصیرپور» آموختم. ایشان دوره‌های مقدماتی داشتند و بعد متوسطه و سپس پیشرفته. من در کلاس‌های استاد رحمانیان بودم که ایشان یک کارگاه بازیگری داشتند و نتیجه آن کارگاه شد نمایش «سلفی» که خودشان نویسندگی و کارگردانی آن را بر عهده داشتند که تجربه بزرگی بود و همیشه آرزویم بوده است.»
او همچنین اضافه کرد: «همیشه دوست داشتم با استاد رحمانیان کارکنم و در گروه ایشان باشم. این آرزوی بزرگی است و فکر می‌کنم آرزوی هر بازیگری است که در کاری که استاد رحمانیان آن را نوشته و کارگردانی نموده‌اند، بازی کنند و البته درعین‌حال سخت است، ولی این اعتماد بزرگ، بسیار لذت‌بخش است و در کنار سختی لذت فوق‌العاده‌ای نیز دارد. ازاین‌جهت که برای آقای رحمانیان همه‌چیز باید بسیار ایده‌آل باشد و این تلاش بسیار زیادی را می‌طلبد. من بسیار خوشحالم که در کنار ایشان هستم.»
سالاری در مورد ویژگی این متن به‌عنوان بازیگر نقش «مبارکه فاطمی» در این نمایش افزود: «این متن کاملاً زنانه است. تمام دغدغه‌هایش زنانه است. تمام مشکلاتی که یک زن در زندگی‌اش دارد. در این متن به تمام آن چیزی که یک زن در طول زندگی‌اش با آن سروکار دارد پرداخته‌شده است. از طرفی آقای رحمانیان کار بازیگر را بسیار راحت کردند و این به دلیل متن کاملی است که نوشته‌اند. وقتی چنین متنی در اختیار بازیگر باشد هیچ غصه‌ای در میان نیست؛ زیرا بازیگر با کارگردانی درست می‌داند که برای مثال چطور راه برود، چطور آشنا شود، چطور ایفای نقش کند و...»
وی همچنین اضافه نمود: «نکته بسیار لذت‌بخش این متن برایم این است که ریزبه‌ریز دردهای زنان را پرداخت کرده است. چیزهایی که زنان آن را حس می‌کنند، دردهایی که تنها زن‌ها آن را درک می‌کنند و این به طرز بسیار ظریف و مشخصی به تصویر کشیده شده است. درک و شناخت عمیق آقای رحمانیان نسبت به مسائل و مشکلات زنان جامعه بسیار بالا است.»
او در رابطه به برخورد با چنین نقشی ادامه داد: «در مواقعی، بازیگر تلاش می‌کند تا به یک شخصیت برسد؛ اما زمانی که متن و شخصیت کاملاً درست و قوی کامل پرداخت شود، آن موقع کار برای بازیگر بسیار راحت‌تر می‌شود. زمانی را که خود آقای رحمانیان متن را خواندند، از یادم نمی‌رود؛ به‌جز نشان دادن احساسم با گریه هیچ کار دیگری نمی‌توانستم انجام دهم. آن‌قدر دقیق مسائل یک زن را مطرح کرده بودند که جدای از کمک‌های خودشان برای اجرای بهتر، نیازی به نزدیک شدن من به این شخصیت نبود بزرگ‌ترین گام برای شناخت، حس، درک و بازی یک نقش داشتن متن خوب است و با توجه به دقیق بودن تمام اجزای این نمایشنامه، نیازی برای پیدا کردن چیزی نداشتم.»
سانیا سالاری در مورد پیامی که در دل این نمایش وجود دارد عنوان کرد: «با دیدن این اثر چیزی که در نظر من نمود پیدا می‌کند، چگونگی پیدا کردن یک زن در جامعه است. اینکه زن در جامعه چطور زندگی می‌کند؟ چطور با مشکلات دست‌وپنجه نرم می‌کند؟ چطور مادری می‌کند؟ درد می‌کشد، غصه می‌خورد، مسائلی را که شاید از بیرون اسمش «مسئله» است، وقتی از درون برای یک زن پیش بیاید، چگونه می‌شود و همچنین تبدیل جایگاه زن، دختر، مادر به مصیبتی برای یک زن. بعد از دیدن این نمایش دیگر نمی‌شود نام «زن» را ساده به زبان آورد و از کنار مسائل و مشکلاتش ساده گذشت. زنی که به موقعش مادر است، به موقعش خواهر؛ زنی که جای پدر را می‌گیرد. زنی که آغوشی گرم برای همسر دارد؛ زنی که آن‌قدر ظلم از سوی جامعه و اطرافیان می‌بیند. تمام زنان کار که با تمام مشکلات دارند تلاش می‌کنند.»
سالاری در پایان در رابطه با اجرای این اثر به‌صورت دو سانس و سختی پیرامونش گفت: «من سال‌های سال از بیرون نگاه می‌کردم و آرزویم بود که روی صحنه‌ای باشم که نویسنده و کارگردانش آقای محمد رحمانیان است. این برایم مانند به ثمر نشستن تمام تلاش‌ها است. مثل برآورده شدن تمام آرزوها. اسمش خستگی نیست، اسمش رهایی و آرامش است.»