در حال بارگذاری ...
گفت وگو با آریان رضایی کارگردان و اجرا گردان (جوکر) نمایش «برلین»

بداهه‌ها در بخش مشارکت تماشاگر مبتنی بر دغدغه‌های شخصی بازیگران است

ایران تئاتر:آریان رضایی کارگردان جوان و نوگرایی است که در یکی دو ساله اخیر پیشرفت خوبی درکارش داشته است و به شیوه کاری نمایش های مونو/ شورایی علاقه دارد و سال قبل هم چند اجرا در کافی شاپ تئاتر شهر داشت و نماش مونولوگ برلینش هم منتخب جشنواره شهر شد

«برلین» نمایشی است با ساختار برشتی و سیستم فاصله‌گذاری از نوع آگستو بوالیش که هسته اجرایی آن را تشکیل می‌دهد. استفاده از یک برنامه مشارکتی در این تئاتر؛ یعنی تماشاگر به‌ جای بازیگر در سطحی است که نمونه آن در این سال‌ها در تئاتر یا به‌کل وجود نداشته یا بسیار معدود بوده، یا اینکه در صورت وجود، در این اندازه نبوده است. موارد متعددی وجود دارد که باعث می‌شوند «برلین» در اهداف اجرایی خود، اثر موفقی به‌حساب آید. استفاده از یک تم و موضوع فراگیر اساسی که در زمره مسائل مبتلا به بشری است و تمامی انسان‌ها در طول زندگی خود به طور حتم با آن برخورد کرده و در موقعیتش قرار می‌گیرند. دروغ به‌عنوان یک پدیده اجتماعی است که انسان‌ها همواره با موقعیت و پیامدهای آن رو به رو بوده‌اند و پیچیده‌تر از آن، موضوع دروغ مصلحتی است که آیا به‌واقع فرد، مجاز به‌دروغ گفتن هست یا خیر. بنابراین چنین تمی تا حد بالایی ذهن تماشاگر را با خود درگیر کرده و او را وادار به یادآوری مواردی در همین مفهوم که تاکنون در زندگی‌اش رخ‌داده می‌سازد. نمایش «برلین» به کارگردانی آریان رضایی و نویسندگی مشترک محمد یعقوبی و بهار کاتوزی از ۱۴ فروردین تا 5 اردیبهشت ماه در پلاتو اجرا - تئاتر شهر به روی صحنه می­رود. رویا دعوتی و محمدهادی عطایی بازیگران این نمایش هستند. نویسنده مونولوگ زن: بهاره کاتوزی، نویسنده مونوگ مرد: محمد یعقوبی و عکاس: نازی خوش اخلاق نیز سایر عوامل این نمایش هستند. «برلین» نمایش برگزیده دومین جشنواره تئاتر شهر است و در بخش مهمان سی و چهارمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر و نخستین ریواتور مونو شورایی در خانه هنرمندان ایران حضور داشته است. با آریان رضایی درباره ساختار نمایش و مشارکت تماشاگران در اجرای «برلین» گفت وگویی انجام داده ایم.

 

 

آیا هدف اصلی اجرای نمایش «برلین»، جلب مشارکت گسترده تماشاگر با مضمون اجرا بود؟

شیوه اجرایی این نمایش، بارزترین هدفش مردم است. این مخاطب محور بودن نمایش از انتخاب موضوع که دغدغه اجتماعی افراد است و فرم اجرایی، قابل مشاهده است.

 

 

آیا نمایش «برلین» را می‌توانیم یک نمایش شورایی مبتنی بر تکنیک‌های آگستو بوالی بدانیم؟

این نمایش کاملا مبتنی بر قواعد تکنیک‌های آگستو بوال و یا تئاتر ستمدیدگان است.

 

 

با توجه به اینکه مشخص است نه زن و نه مرد نمایش از موضع و حرف خودشان کوتاه نمی آیند، این موضوع مشارکت مخاطب بازی با او به حساب نمی‌آید؟

راهکارهایی برای حل درباره اختلاف نظر بین زن و مرد وجود دارد و نخواستم با تماشاگر بازی کنم. قطعیت و فرجامی درباره فضای کار وجود ندارد و تماشاگر راهکارش را برای حل اختلاف میان زن و مرد عرضه می‌کند. گاهی مواقع، راهکار تماشاگر مشکل را حل می‌کند و برخی اوقات نیز رابطه زن و مرد را در راه بهبود قرار می دهد. در اجرایی درباره شخصیت فرزاد شخصی آمد و با الهام از راهکار تماشاگر قبلی رفتار متفاوتی ارائه کرد. نمایش به فلسفه و نگاه آموزشی پائول فریر اشاره دارد، که به طور کل تئاتر ستمدیدگان ایده آموزشی این شخص را گرفته است. دراین نگاه به جای آنکه ما به عنوان مولف و یا به عنوان گروه اجرایی به مخاطب آموزش بدهیم. به طور متقابل از مخاطب میآموزیم و آموزش می دهیم و در اجرا یک خرد جمعی و گفتمان اتفاق می افتد.

 

 

در بخش‌های پایانی نمایش که بازیگران مجبور هستند بر اساس حضور تماشاگری که وارد صحنه می شود بازی کنند. آیا بازیگران نمایش در کارشان آزادی عمل داشتند و یا چارچوب ها را از قبل مشخص کرده بودید؟

بداهه‌ها در بخش مشارکت تماشاگر مبتنی بر دغدغه‌های شخصی دو بازیگر نمایش است. بنابراین فرزاد و مهشید بداهه پردازی‌شان مبنی بر ویژگی‌های نقش‌هایشان است. اگر این چارچوب نباشد، صورت مسئله پاک  می‌شود. بنابراین در بداهه و حضور تماشاگر قرار نیست تغییر رفتاری به وجود بیاید. قرار نیست موقعی که یک تماشاگر نقش زن مهربان را بازی کرد، فرزاد هم تغییر رویه بدهد. فرزاد خواسته‌های خودش را دارد و بیانش می کند. پس بداهه بر اساس نقش و موقعیت‌های نمایشی است.

 

 

آیا در بخش حضور تماشاگران در اجرا، به رخ دادن موقعیت‌های پیش بینی نشده هم فکر کرده‌اید؟

بله، حضور خودم به عنوان اجرا گردان در صحنه و دراین شیوه نمایشی برای اعمال مدیریت فضای نمایش و ساختارش است. گاهی مواقع یک ساختارکاملا رویایی به نظرمی‌رسد. گاهی اوقات یک راهکاری مسیرقصه را تغییر می‌دهد و در اینجا اجرا گردان ورود پیدا می‌کند و از تماشاگر دیگری می‌خواهد با راهکارش به صحنه بیاید. بنابراین اجرا گردان، نقش پراهمیت اما کاملا بی‌طرفانه‌ای در ساختار اجرایی نمایش بر عهده دارد.

 

 

آیا می‌توان این برداشت را نسبت به «برلین» داشت که مخاطب در آن با دو نمایش مواجه است؛ یک نمایش مربوط به روایت داستان نمایش و بازی بازیگران و نمایش دیگر حضور تماشاگران به عنوان بازیگر در صحنه است؟

در واقع در «برلین» یک موقعیت نمایشی را از طرف گروه اجرایی می‌بینیم و در ادامه تماشاگر موقعیت را بر اساس ایدههایش تغییر می‌دهد و تماشاگر تبدیل به تماشاگر دیگری می شود  و درحکم یک نمایش نامه نویس با ایده‌اش در نمایش حضور پیدا می‌کند.

 

 

آیا شخصیت بازی گردان که شما آن را بازی می‌کنید، دانای کل نمایش است؟

نه، من نقش تسهیل‌گر و پرسشگر را ایفا می‌کنم. دانای کل کسی است که از طرف خودش چیزی را مطرح می‌کند  و من در نمایش چنین کاری انجام نمی‌دهم.

 

 

بر اساس چه ویژگی دیالوگ‌های شخصیت زن نمایش را بهاره کاتوزی نوشته و بخش دیگر متعلق به محمد یعقوبی است؟

مونولوگ «برلین» محمد یعقوبی ، مونولوگ مستقلی است که در سال 87 نوشته شده است و این مونولوگ را چند سال قبل در جشنواره تئاتر شهر اجرایش کردم و برگزیده جشنواره شد. این اجرا به آمریکا دعوت شد و در آنجا یکی از مسئولین جشنواره به من پیشنهاد داد که می‌توانم در نمایش نگاه زنانه را داشته باشم. بنابراین از بهاره کاتوزی خواستم که دیالوگ‌های بخش زن نمایش را بنویسد که کاملا مبتنی بر سبک نوشتاری محمد یعقوبی است.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی 




نظرات کاربران