گزارشی از رضا آشفته درباره کمبود کتابهای آموزشی تئاتر در ایران
هرسینی در دی ماه ۸۳ موفق شد تا"باغ وحش شیشهای" را با ساختاری نوین و با یک بازخوانی جدید از این متن در تئاترشهر تهران اجرا کند. او همین متن را که امروز ترجمهاش را منتشر کرده است. در آن زمان اجرا کرد. او به این علت که پس از ۳۳ سال به وطن بازگشته و هنوز ناشرها و وضعیت نشر در ایران را نمیشناخت، نتوانست در آن زمان ناشری برای انتشار آن پیدا کند.
رضا آشفته:
نمایشنامه"باغ وحش شیشهای" تنسی ویلیامز و"درباره کارگردانی" هرولد کلرمن عنوان دو کتابی است که با ترجمه منوچهر خاکسار هرسینی توسط نشر افراز روانه بازار کتاب شده است.
درباره مترجم
منوچهر خاکسار هرسینی در مهر ماه سال 1330 در تهران متولد شد. او دوره تحصیلات ابتدایی و سپس متوسطه را در دبیرستانهای مروی و کارون در رشته ریاضی به پایان رساند. سپس برای ادامه تحصیل در رشته معماری در سال 1972 به آمریکا سفر کرد. او به مدت دو سال در کالج میامی در فلوریدا در رشته معماری تحصیل و سپس در سال 1974 ، به دانشگاه کوپریونیون در شهر نیویورک منتقل شد.
پس از ورودش به شهر نیویورک و آشنایی با هنر تئاتر طی سالهای تحصیل و در ضمن مطالعه دروس تئاتری در کنار معماری، رفته رفته، به هنر تئاتر علاقهمند شد. در نتیجه بعد از دو سال و گذراندن 57 واحد در رشته معماری، سرانجام در سال 1975 این رشته را رها کرد و تمام وقتش را صرف مطالعه در رشته تئاتر با زیر رشته سینما، کرد. در سال 1975 از کوپریونیون به دانشگاه نیوجرسی در رشته سینما و تئاتر منتقل شد و در آن جا در رشته کارگردانی شروع به تحصیل کرد. او طی این سالها با چند کارگردان نامدار آمریکایی مانند جان وکرو، ون ایتالی، کریستال فیلد، مارک آیزنستاین، استفان درنکی در سمتهای دستیاری در کارهای دانشگاهی و حرفهای همکاری کرد و بالاخره در سال 1977 زمانی که جان وکرو کارگردانی نمایش"مک ایتر" را قرار بود، در T.N.C به عهده بگیرد، به عنوان دستیار او برگزیده شد.
او در سال 1982 بدون چون و چرا موفق به اجرای موزیکال"ماهی سیاه کوچولو" برگرفته از داستان صمد بهرنگی در T.N.C شد و پس از آن کارگردانی نمایشهای مک ایتر، بزرگترین سرنفت، اپرای شاعران، درد را چه کسی جمع خواهد کرد، آتش پیرامون گلزار و... اجرا کرد.
در سال 1986 موفق شد که در دوره یک ساله استودیوی استلا آدلر شرکت کند که تأثیر زیادی بر او گذاشت.
پس از آن منوچهر خاکسار هرسینی موفق شد در سال 1988 به عنوان کارگردان مهمان در تئاتر داگلاس فرنبک پذیرفته و در آن جا به عنوان یک کارگردان نمونه جای باز کند.
این هنرمند در زمینه عکاسی، نقاشی و مجسمه سازی نیز فعالیت داشته و آثار او را کلکسیونرهای ایرانی و خارجی در سطح آمریکا جمعآوری کردهاند.
باغ وحش شیشهای
هرسینی در دی ماه 83 موفق شد تا"باغ وحش شیشهای" را با ساختاری نوین و با یک بازخوانی جدید از این متن در تئاترشهر تهران اجرا کند. او همین متن را که امروز ترجمهاش را منتشر کرده است. در آن زمان اجرا کرد. او به این علت که پس از 33 سال به وطن بازگشته و هنوز ناشرها و وضعیت نشر در ایران را نمیشناخت، نتوانست در آن زمان ناشری برای انتشار آن پیدا کند. دلیل دیگر هم این که هرسینی میخواست با اجرای باغ وحش شیشهای، با نواقصی احتمالی ترجمه در زمان اجرا آشنا شود و در نهایت بتواند یک ترجمه شسته و رفته را در اختیار خوانندگان قرار دهد.
از سوی دیگر ترجمههای پیشین از"باغ وحش شیشهای" به دلیل داشتن زبان کهنه و یا غیر دراماتیک نمیتوانست دل هرسینی را برای کار کردن آنها جذب کند، همین عاملی شد تا خود اقدام به ترجمه این متن تنسی ویلیامز کند، که یکی از قدرتمندترین متنهای این نمایشنامهنویس شهیر آمریکایی است.
به گفته هرسینی، تنسی ویلیامز در"باغ وحش شیشهای" 70 تا 80 درصد از زندگی واقعی خود وام گرفته تا درباره حقایق تلخ و تراژیک دهه 30 میلادی قرن بیستم و دوران رکود اقتصادی آمریکا متنی را بنویسد.
این استاد دانشگاه برای آن که بتواند جاذبه بیشتری به ترجمه خود بدهد، در ابتدای آن به زندگینامه و وقایع نگاری زندگی ویلیامز میپردازد تا بتواند زمینه بهتری برای درک و تحلیل"باغ وحش شیشهای" ایجاد کند. همچنین پس از متن ترجمه، یک نقد مفصل، دقیق و نکته بین و با پرداختن به نمادهای موجود در متن از راجر ب. استاین آورده است. این منتقد نقد خود را این گونه آغاز میکند: "باغ وحش شیشهای(1945) اولین اثر موفق و بزرگ تئاتری تنسی ویلیامز بود. با گذشت زمان، او بسیار نوشت و بعضی از نوشتههایش از نظر کیفی، به راستی با ارزش؛ ولی هیچ یک از آنها، بهتر از این نمایشنامه نبوده است. زیرا این نمایشنامه بود، که او را مهمترین نمایشنامهنویس دوران بعد از جنگ ساخت.»
وی میافزاید:«جان گسنر در سال(1948) بعد از اتوبوس به نام هوس برای تجلیل از ویلیامز، او را درامنویس یأس خواند. ولی برخلاف اکثر کارهای بعدیاش، باغ وحش شیشهای یک سلسه از برخوردهای تندی که به خشونت منجر میشود نبوده، بلکه تصویری است از انسانهای تنهایی که قادر به ایجاد رابطه و تماس نیستند، و از یکدیگر و جامعه جدا و نهایتاً به نظر میرسد که آنها تنها در جهان رها گشتهاند.»
هرسینی انتظار دارد که تمام علاقهمندان حرفهای، دانشجویان و متبدیان بتوانند با مطالعه این متن به درک درستی از آن برای اجرا برسند. به عبارتی او با هدف آموزش در جهت تحلیل و درک درست از یک متن اقدام به ترجمه باغ وحش شیشهای کرده و ضمائمی را به آن افزوده است.
درباره کارگردانی
"درباره کارگردانی" اثر هرولد کلرمن در دیباچه کتاب این گونه معرفی میشود:«برای انتخاب عنوان جسورانه این کتاب چند دلیل وجود دارد. من نام این کتاب را"هنر کارگردانی" نگذاشتم، زیرا چنین عنوانی ممکن است بدین معنا تلقی شود که فقط یک نوع هنر کارگردانی، یک روش و یا یک راه صحیح وجود دارد.»
هرسینی درباره هرولد کلرمن میگوید:«او یکی از منتقدان و کارگردانهای فعال آمریکایی است که به مدت 50 سال در عرصه تئاتر و سینما فعالیت کرده است.»
وی درباره این کتاب در مقدمه آن مینویسد:«هرولد کلرمن به عقیده من علی رغم کتب بیشماری که در راستای نقد تئاتر نوشته، نویسندهای مانند همینگوی نبوده است. او افکارش را نمیتواند به سادهترین، کوتاهترین و اثربخشترین نحو به رشته تحریر درآورد. بلکه برعکس، توضیحات خودش را به تفصیل و درازا کشانده، به طوری که بعضی از مواقع یک جمله به بلندی یک پاراگراف پنج و شش سطری و یا حتی بیشتر میشود.»
ولی هرسینی سعی کرده که از این مسئله در ترجمه فارسی اجتناب کرده و ترجمه را حدالمقدور آسان و قابل درک کند. همچنین در این ترجمه سعی کرده تا درباره ترجمه غلط و مصطلح شده کلماتی مانند"شکسپییر" و"لییر" که به اشتباه"شکسپیر" و"لیر" خوانده میشود، به خواننده کتابش هشدار بدهد. چنان چه در گفتوگویی که با او داشتم، وقتی گفتم که در ایران"سام شپارد" مصطلح شده، هرسینی اصرار داشت که باید"سام شپرد" را که صحیح است، جایگزین این اشتباه کرد.
هرسینی همچنین در مقدمه"درباره کارگردانی" با توجه به تدریس چند سالهاش در تهران اشاره به این نکته کرده که کتب آموزشی تئاتر در ایران اندک است و به همین دلیل با خود کتابهایی را از آمریکا به سفارش یکی از استادان کشور آورده تا به مرور با ترجمه آنها بتواند در حد لازم کمک زیادی برای آموزش بهتر تئاتر بکند. در این باره مینویسد:«من دریافتهام که این هنر کهن جهانی، در ایران عمر چندانی ندارد و در این مدت کوتاه ما از دستاوردهای کهن سال تئاتر دنیا به طور سیستماتیک بهرهمند نشدهایم. اگر استعدادهای پراکندهای در ایران وجود داشته و دارند، صرفاً متعلق به خمیر مایههای ذاتی خود این هنرمندان بوده و یا کسب اطلاع شخصی آنها، نه از طریق آموزشهای آکادمیک. آنها با استعدادهای ذاتیشان و با پشتکار و تلاش روی صحنه، خودآموز شدهاند و جریانات تئاتری این کشور رابطهای درست و ثمربخش در ایجاد پیشرفت آن عزیزان نداشته است که تعداد آنها بسیار اندک است.»
این کتاب در چهار فصل و 14 بخش تدوین شده است که مباحث آن از این قرار است: تئاتر کارگردان، انتخاب نمایشنامه، خواندن نمایشنامه، کار روی نمایشنامه با نویسنده، دکور، گزینش گروه، کتاب عاجل(نمایشنامه اجرایی کارگردان)، تمرینات اولیه، تمرینات بیشتر، تمرینات ادامه دارد، تمرینات با"لباس، پیش تماشا، آزمایشها"، سیستم یا روش، تماشاگر، سوالات و جوابها، یادداشتهایی از کارگردان، نمونهای کتاب کارگردان.