به شخصه وقتی تئاتر خوبی میبینیم، تأثیرات خاصی را روی خودم حس میکنم. اگر کار، جو سیاه و خشنی داشته باشد، دلم میخواهد آن را قطع کنم. حتی یک بار احساس کردم که میتوانم این کار را انجام دهم. آن موقع بود که با خودم گفتم اگر کسی نتواند به دلیل درگیری ذهنی(و شاید نوع شخصیتاش) سنگینی کار را تحمل کند، چه پیش میآید؟ این اتفاق غیر ممکن نیست؛ براساس موقعیت روحی و روانی فرد امکان وقوع دارد.
به شخصه وقتی تئاتر خوبی میبینیم، تأثیرات خاصی را روی خودم حس میکنم. اگر کار، جو سیاه و خشنی داشته باشد، دلم میخواهد آن را قطع کنم. حتی یک بار احساس کردم که میتوانم این کار را انجام دهم. آن موقع بود که با خودم گفتم اگر کسی نتواند به دلیل درگیری ذهنی(و شاید نوع شخصیتاش) سنگینی کار را تحمل کند، چه پیش میآید؟ این اتفاق غیر ممکن نیست؛ براساس موقعیت روحی و روانی فرد امکان وقوع دارد.
کارگردان"زندگی من، یک من ساده" معتقد است، عنصر"بازیگری" و"تئاتر" دو عنصر مهم در شکل گیری نمایشنامه و شخصیتپردازی کاراکترها بودهاند.
"شراره پورخراسانی" کارگردان و نویسنده تئاتر درباره نمایشنامه"زندگی من، یک من ساده" به سایت ایران تئاتر گفت:«داستان این نمایش درباره زنی است که از روی سادگی دچار اشتباهاتی میشود و اگرچه در آغاز، نتایج منفی کوچکی دارند، اما به تدریج به فاجعهای بزرگ میانجامند. زن در نمایش من به سادگی وارد صحنه تئاتر میشود و کار را به هم میریزد. هر دفعه فریب بازی بازیگر مرد را میخورد؛ عاشق میشود و پس از ازدواج، اشتباهاتش یک نابودی بزرگ را در پی دارد.»
وی درباره شکل گیری متن توضیح داد:«به شخصه وقتی تئاتر خوبی میبینیم، تأثیرات خاصی را روی خودم حس میکنم. اگر کار، جو سیاه و خشنی داشته باشد، دلم میخواهد آن را قطع کنم. حتی یک بار احساس کردم که میتوانم این کار را انجام دهم. آن موقع بود که با خودم گفتم اگر کسی نتواند به دلیل درگیری ذهنی(و شاید نوع شخصیتاش) سنگینی کار را تحمل کند، چه پیش میآید؟ این اتفاق غیر ممکن نیست؛ براساس موقعیت روحی و روانی فرد امکان وقوع دارد. در چنین تفکراتی زن نمایشم را یافتم، به تدریج او را شناختم و دیدم چگونه میتواند بین مرد نقشها و مرد زندگیاش سرگردان باشد.»
پورخراسانی افزود:«در نمایش من هیچ کدام از شخصیتها سعی نمیکند به دیگری نزدیک شود. آنها سعی میکنند همدیگر را عفو میکنند، اما سعی نمیکنند فاصلهها را کم کنند. هر یک از جایگاه خودش به دیگری نگاه میکند و سعی نمیکند خودش را به جای دیگری بگذارد. در بیان کلی شاید اگر انسانها خود را لحظهای به جای یکدیگر میگذاشتند، خیلی از مشکلات جهان حل میشد.»
وی درباره ارتکاب به قتل شخصیت زن نمایش گفت:«شاید این زن در ظاهر جانی باشد، اما ما سعی کردهایم بگوییم نمیتوان با او مثل یک جانی بالفطره رفتار کرد. موقعیت اجتماعی، فقر مالی، شرایط اجباری افراد را در موقعیتهای بدی قرار داده است. کدام یک از ما میتواند مطمئن باشد که یک جرقه او را به آخر خط نمیرساند و ضعفهای بیرونی او را وادار به بزه نمیکند؟»
وی در خصوص پیوند ماجرای داستان با صحنه تئاتر و بازیگری توضیح داد:«تئاتر و بازیگری برایم دو کارکرد داشت: اول آن که به من کمک میکرد شخصیتم را بین شخصیتهای مختلف ارائه شده سرگردان کنم و ماجرا را پیش ببرم و دوم آن که این بازیهای مختلف و فلاش بکهایی که به صحنه تئاتر میخورد فضاهای گوناگون، گرما و نور را به فضای سنگین و سرد تیمارستان تزریق میکرد. این روند را در مرحله زندگی این زوج تکمیل کردم به طوری که در آن صحنه فضایی فانتزی و طنز ایجاد شد.»
شراره پورخراسانی پیش از این، نمایش"یکی از خیلیها" را در تالار نو مجموعه تئاترشهر روی صحنه برده بود.