روایت متفاوت ازداستانی که بارها شنیده ایم

 نمایش «اندر حکایت یوسف و زلیخا» نوشته داود فتحعلی‌بیگی مختصری از داستان یوسف پیامبر و درگیر شدن با حسادت برادرانش و دور شدن از خانمان و پدرش یعقوب نبی و به صدارت رسیدن او و عشق زلیخا است؛ داستانی که بارها شنیده ایم و حالا ما در این نمایش سعی کردیم به گونه‌ای متفاوت آن را به صحنه ببریم و به جذابیت قصه بیفزاییم.
این نمایش حدود سیزده نقش را در بردارد که تمام نقش‌ها را سه بازیگر روی صحنه در قالب نقالی، پرده‌خوانی، تعزیه، سیاه‌بازی و... بازی می‌کنند.
 در این نمایش سعی شده تکنیک‌های نمایش‌های آیینی و سنتی کاملا رعایت بشود، بخصوص ورود سیاه در این نوع کارها خیلی حساس است.
همان طور که در نمایش‌های سنتی و سیاه‌بازی اتفاقات تلخ و حوادث را طوری بیان می کنند که آزاردهنده نباشد ما هم سعی کردیم شیرینی و جذابیت لازم را به کار اضافه کنیم و بتوانیم بازی در بازی‌ها و مسائل روز را با قصه همراه بکنیم تا از یکنواختی خارج بشود و تنوع دلنشینی برای تماشاگر ایجاد کنیم. حتی در بعضی صحنه‌های کار از تماشاگر کمک می‌گیریم و این برقراری ارتباط با تماشاگر صمیمیت خاصی را در مخاطب ایجاد می کند.
هدف من و گروه، حفظ این هنر ملی است و این هنر صددرصد نیاز به حمایت دارد. البته این حمایت فقط نباید از طرف عده‌ای خاص باشد. همه ما ایرانی‌ها به خصوص آنهایی که دستی بر هنر دارند باید از این فرهنگ حمایت کنند و یکی از راه‌های نزدیک‌شدن و کسب تجربه و حمایت‌کردن به تماشا نشستن این‌گونه نمایش‌هاست.