در حال بارگذاری ...
...

ادبیات نمایشی که در شهرستان‌ها وجود دارد، سازمان نیافته و کاملاً غریزی است. هیچ کلاس و نهادی وجود ندارد که درام‌نویس تربیت کند و هر آن چه که هست، برآمده از ذوق و عشق افراد است. چرا از سال 1300 شمسی تاکنون درام‌نویسان ما از عدد انگشتان یک دست تجاوز نکرده‌اند؟

ادبیات نمایشی که در شهرستان‌ها وجود دارد، سازمان نیافته و کاملاً غریزی است. هیچ کلاس و نهادی وجود ندارد که درام‌نویس تربیت کند و هر آن چه که هست، برآمده از ذوق و عشق افراد است. چرا از سال ۱۳۰۰ شمسی تاکنون درام‌نویسان ما از عدد انگشتان یک دست تجاوز نکرده‌اند؟

آن چه که در حوزه ادبیات نمایشی شهرستان نوشته می‌شود، از مرزهای اقلیم خود فراتر نمی‌رود.
چاپ نمایشنامه به روند درام نویسی سرعت می‌بخشد، اما من اگر اثری را به ناشر تهرانی بدهم ـ با آن که تاکنون چندین نمایشنامه‌ام منتشر شده ـ باز با اکراه چاپ اثرم را می‌پذیرد؛ چرا که ناشر باید مطمئن باشد پولش برمی‌گردد. به همین دلیل نام نمایشنامه‌نویس برایش بسیار مهم است.
اکبر رادی اگر در تهران نمایشنامه‌ می‌نویسد، کسی مثل هادی مرزبان و گروه 40 نفری‌اش وجود دارند تا کار او را روی صحنه ببرند؛ اما در شهرستان هیچ گاه کسی پیدا نخواهد شد که برای اثر یک نمایشنامه‌نویس هزینه کند و وقت بگذارد و این مهمترین تفاوت نویسنده تهرانی و شهرستانی است.
ادبیات نمایشی که در شهرستان‌ها وجود دارد، سازمان نیافته و کاملاً غریزی است. هیچ کلاس و نهادی وجود ندارد که درام‌نویس تربیت کند و هر آن چه که هست، برآمده از ذوق و عشق افراد است. چرا از سال 1300 شمسی تاکنون درام‌نویسان ما از عدد انگشتان یک دست تجاوز نکرده‌اند؟ یکی از دلایلش این است که نمایشنامه‌‌نویسی نهادنیه نشده و دلیل دوم این که این بخش از ادبیات سخت است و منبع مهمی هم برای آموختن وجود ندارد.
اما چگونه است که در سال این همه نمایشنامه نوشته می‌شود؟ همه می‌نویسند، اما واقعیت این است که نویسنده شهرستانی نه تنها با درام‌نویسی روز دنیا فاصله دارد، حتی از درام‌نویسی تهران هم خیلی دور است. شما اگر آثار شهرستانی را مطالعه کنید، متوجه می‌شوید که آن‌ها ‌سطح نازلی دارند و ادبیات نمایشی شهرستانی بسیار ناامید کننده است.
در دهه 40 و 50 تئاتر شهرستان از تهران تغذیه می‌کرد و شهرستانی‌ها منتظر می‌ماندند تا در تهران نمایشنامه‌ای نوشته شود و همه آن را اجرا کنند. در آن دوران من و داریوش ارجمند در مشهد تصمیم گرفتیم این سنت را بشکنیم؛ به همین دلیل من می‌نوشتم و ارجمند کار می‌کرد. داوود کیانیان هم شروع به نوشتن کرد و بعد نمایشنامه‌ها را چاپ کردیم و انتشار نمایشنامه‌ در مشهد رواج پیدا کرد.
با این حرکت ما می‌توانستیم یک جریان را در مشهد سازمان دهیم، ولی این وضعیت در هر شهرستانی ممکن نبود و اتفاق نیفتاد. اما نسل امروز نسل نامهربانی است. از نسلی که به بزرگترش احترام نمی‌گذارد، چگونه انتظار دارید به درام نویس گذشته‌اش احترام بگذارد. چگونه می‌توان به نسلی که می‌گوید دوره رادی و بیضایی گذشته امید داشت. بساطی که به عنوان"تئاتر مدرن" و"مدرنیسم" راه افتاده و به وسیله‌ای برای افرادی تبدیل شده که هنوز شناخت درستی از تئاتر ندارند،‌ واقعاً غم انگیز است.»