در حال بارگذاری ...
تاملی بر نمایشنامه «هفت روز از تیر شصت»

دیالکتیک حاکم بر تئاتر مستند سیاسی

ایران تئاتر_علی رحیمی:مستند سیاسی «هفت روز از تیر شصت» اگرچه به خاطر عدم ارتباط موضوعی اپیزودها به یکدیگر با ضعف هایی روبروست، اما بی شک به واسطه وسواس نمایشنامه نویس در ارائه مستند و بدون دستکاری اطلاعات بزرگترین واقعه تروریستی کشور و توجه به دیالکتیک حاکم بر تئاتر مستند سیاسی ستودنی و ارزشمند بود.

کارل گئورگ بوشنر نمایشنامه نویس شهیر آلمانی که برخی «مرگ دانتون» او را اولین نمایشنامه مستند تاریخ می دانند، در اظهار نظری جالب در خصوص نمایش نویسی می گوید: «به چشم من، نمایشنامه‌نویس چیزی بیش از مورخ نیست؛ اما از این نظر که تاریخ را از نو می‌آفریند و به جای ارائه‌ روایت صرف، ما را مستقیماً د‌‌‌‌‌‌‌‌ر قلب زند‌‌‌‌‌‌‌‌گی د‌‌‌‌‌‌‌‌ر عصری د‌‌‌‌‌‌‌‌یگر قرار می‌د‌‌‌‌‌‌‌‌هد، از تاریخ‌نویس فراتر می‌رود. آنچه او به ما ارائه می‌کند‌‌‌‌‌‌‌‌، شخصیت است نه خصوصیت؛ آد‌‌‌‌‌‌‌‌م است، نه توصیف. برترین وظیفه‌ او این است که تا ‌جای ممکن ما را با تاریخ، آنطور که عملاً روی د‌‌‌‌‌‌‌‌اد‌‌‌‌‌‌‌‌ه، نزد‌‌‌‌‌‌‌‌یک سازد(1)».

توصیفی که بی شک در جمع بندی کلی از نمایش «هفت روز از تیر شصت» تازه ترین اثر کامران شهلایی و محمد لارتی می توان به آن رسید.

نمایش حول محور واقعه انفجار دفتر حزب جمهوری در 7 تیر 1360 می چرخد. حادثه تاسف بار و سوال برانگیزی که هنوز هم زوایای پنهان آن هویدا نشده و ابهامات زیادی در حول و حوش آن همچون تارهای عنکبوتی بر پیکره اش تنیده و در نهایتش شهادت 73 مسئول ارشد ایران از جمله رئیس دیوان عالی کشور، 27 نماینده مجلس شورای اسلامی، 4 وزیر و 12 معاون وزیر قرار دارد.  

این وسعت فاجعه وقتی قرار است به درام تبدیل شود و در یک بسته زمانی محدود مخاطب را به تامل، تفکر و حتی تحقیق مجدد وادارد، بی شک نمایشنامه نویس را نیازمند یک مطالعه عمیق، توانایی ایده پردازی بالا و صرف زمان می کند چرا که او از یکسو قرار است واقعیت عینی یک حادثه تروریستی با تمام شاخ و برگ هایی که - موقعیت جغرافیایی حادثه، نقش و جایگاه ویژه حزب در کشور، شخصیت های مطرح حاضر در جلسه، زمان حادثه، بازماندگان، نجات یافتگان و ... - از تنه آن بیرون زده اند را بدون کوچکترین دستکاری روایت نماید و در این ورطه علاوه بر توجه به سندیت و اعتبار مدارک، نقشه راه درستی را برای انتخاب، چینش و ترکیب بدنی این اطلاعات در قالب اپیزودهای که قرار است به روی صحنه روند، برای نگارش درام  انتخاب کند.

از دیگر سو حادثه در درون خود ابهاماتی به یادگار دارد که سالهاست در دل تاریخ مدفون شده‌اند: چرا این حادثه رخ داد؟ چه کسانی در این حادثه نقش داشتند؟ کلاهی که بود؟ چرا این اقدام را انجام داد؟ در حال حاضر او کجاست؟ و سوالات بی شمار دیگری که اگرچه در این مجال فرصت بحث و بررسی در آنها نیست اما بی شک ذهن هر مخاطبی را بعد از نمایش با خود درگیر می کند و نمایشنامه نویس باید مسیر مشخصی را برای تلنگر به مخاطب در این خصوص بیابد...

و  دیگر چالش مهمی که  در نگارش مستندها و به طور ویژه این درام خاص از اهمیت برخوردار است گردآوری داده های شفاهی و غیررسمی و در عین حال مستند است که از دل مصاحبه های عمقی با بازماندگان، نجات یافتگان، شاهدان و ... بیرون می آید. پروژه تحقیقاتی بسیار حساس، زمان بر و خسته کننده ای که با کوچکترین اشتباه می تواند بر اعتبار اطلاعات کسب شده خدشه وارد نماید.

این سه چالش مهم که بی شک تصویر واقعی تئاتر مستند با غلبه بر آنها شکل می گیرد را باید دغدغه های اصلی شهلایی در نمایش هفت روز از تیر شصت عنوان کنیم. دغدغه هایی که به نظر پاشنه آشیل کار او هم شدند.

شهلایی با حجم وسیعی از اطلاعات و ابهامات روبرو بود و می خواست همه آنها را ظرف 80 دقیقه در معرض دید عموم قرار دهد. او می خواست شرایط محیطی دهه 60 را معرفی کند، ویژگیهای اخلاقی دکتر بهشتی و شهید سرافراز را بشناساند، دردها و آلام بازماندگان حادثه را در معرض دید عموم قرار دهد، بر احوال علیرضا کلاهی نقب بزند و حتی به مخاطب این موضوع را نیز القا کند که از این حادثه برخی نجات یافته اند... و از این معجون داده های بی ربط، حادثه هفت تیر شصت را بیرون بکشد.

این سیل اطلاعات اگرچه بر پایه ساختار نمایش های مستند که بر توجه به زوایای مختلف حادثه در مسیر حقیقت جویی، افشاگری و آگاهی بخشی تاکید دارد، متمرکز است اما بی شک نیاز به ایجاد یک هارمونی خاص در نگارش اپیزودها در مسیر روایت موضوع اصلی دارد. موضوعی که متاسفانه این نمایش به خوبی بر آن فائق نیامده بود.

نمایش در بخش های از خود بر ویژگی های اخلاقی شهید بهشتی متمرکز است و در قالب تصویر و مونولوگ سعی دارد مقوله عشق و حجاب از دیدگاه ایشان را - بدون توجه به ارتباط موضوعی با حادثه و فقط در جهت القای تفکر ایشان در خصوص این موضوع روز به مخاطب- به کنکاش گذارد.

پس از دقایقی جهت گیری نمایش به سمت علیرضا کلاهی عامل اصلی بمب گذاری در حزب می چرخد و حال آن روزگار و احوال کنونی اش را به صورت کاملا مبهم به نمایش می گذارد و در ادامه با تمرکز بر زندگی شخصی شهید سرافراز رئیس دفتر دکتربهشتی و لحظات دشوار پس از شهادت ایشان از زبان همسرش به پایان می رساند و در لابلای این پراکندگی موضوعی لحظاتی را نیز بر مونولوگ های علیرضا نادعلی همکار کلاهی و محمد حسن اصغرنیا استاندار سمنان که به طرز معجزه آسایی از حادثه به در آمده بود، متمرکز می شود و ما در طول نمایش با حجم وسیعی از اطلاعات که در قالب چند اپیزود متفاوت در زیر سایه عنوانی به نام هفت روز از تیر شصت آرمیده اند روبروئیم،  بی آنکه در محتوا ارتباطی با یکدیگر داشته باشند.

در حقیقت شهلایی می خواهد حقایق حادثه را از زوایای مختلف-هرچند برخی زوایای مهم نادیده گرفته شد- به چالش کشاند و در این خصوص نیز اطلاعات خوبی به مخاطب ارائه می کنداما شیوه  قطعه‌بندی صحنه‌ها و عدم ارتباط موضوعی آن‌ها به یکدیگر، سبب ضعف ساختاری در متن و در نتیجه آن اجرا می شود. هرچند با وجود این نقیصه که در تمرکز مخاطب بر تم اصلی داستان نقش مهمی داشت، نمایشنامه هفت روز از تیر شصت را باید به واسطه توجه بر دیالکتیک حاکم بر تئاتر مستند سیاسی، تاکید بر کشف حقیقت از راه تحقیق و گردآوری داده‌های شفاهی و غیررسمی و نیز پژوهش میدانی مستقیم، همه‌جانبه‌نگری به قصد افشای حقایق ناگفته و پنهان‌مانده در پس ظاهر رویداد و در نهایت افزودن بر دانسته های مخاطب ارزشمند و قابل تقدیر بدانیم حتی اگر با نقص های دراماتیک و حتی ساختاری روبرو باشد.

 

پانوشت:

1- گئورک بوخنر، مرگ د‌‌‌‌‌‌‌‌‌انتون، ید‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله آقاعباسی،  تهران:  سپید‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه‌سحر ، 1380

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




مطالب مرتبط

محمد لارتی، کارگردان حاضر در بخش صحنه‌ای جشنواره تئاتر فجر:

«چند روایت نامرتب»، نمایشی از دردهای ناشی از تنهایی است
محمد لارتی، کارگردان حاضر در بخش صحنه‌ای جشنواره تئاتر فجر:

«چند روایت نامرتب»، نمایشی از دردهای ناشی از تنهایی است

محمد لارتی، کارگردان نمایش «چند روایت نامرتب» معتقد است هدف نمایش او، نمایان­‌ساختن زخم­‌ها و دردهای ناشی از تنهایی است. زخم­‌ها و دردهایی که نه‌تنها جامعه ما، بلکه همه جوامع جهان با آن‌ها روبه‌رو هستند و درمان این دردها، نیازمند اراده جمعی و بشری است تا این چالش‌ها و ...

|

کامران شهلایی، یکی از کارگردانان نمایش «چند روایت نامرتب» مطرح کرد

نمایشی با سه اپیزود، حول محور تنهایی
کامران شهلایی، یکی از کارگردانان نمایش «چند روایت نامرتب» مطرح کرد

نمایشی با سه اپیزود، حول محور تنهایی

کامران شهلایی، یکی از کارگردانان نمایش «چند روایت نامرتب»، اثری که از طریق ورود به بخش تازه‌ها وارد مسابقه تئاتر ایران چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر شد، می‌گوید این نمایش سه اپیزود با حضور یک بازیگر مرد و سه بازیگر زن، حول محور تنهایی است.

|

نظرات کاربران