در حال بارگذاری ...
...

گفت وگو با صالح میرزا آقایی بازیگر نمایش «اعتراف»

اگر هنر و انسانیت نتواند در کنار هم قرار قرار بگیرند بهتر است هنر بمیرد

ایران تئاتر:صالح میرزا آقایی بازیگر با سابقه‌ای است و نزدیک به دو دهه است که در سطح اول بازیگری فعالیت می‌کند و در تئاتر با بزرگانی نظیر فرهاد آئیش ، گلاب آدینه و علیرضا کوشک جلالی همکاری داشته است. میرزا آقایی در نمایش «اعتراف» در قالب یک شخصیت خاکستری بازی درستی ارائه می‌کند.

شلدون هافمن نقش صالح میرزا آقایی در نمایش «اعتراف» نماد سرمایه‌داری و سیستم فاسد اقتصاد امریکا است که آدمی‌ خود رای و مغرور به نظر می‌رسد. صالح میرزا آقایی در سال‌های اخیر در تئاتر حضور پیوسته‌ای دارد. او با بازی در فیلم سینمایی «بوی پیراهن یوسف» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا نخستین تجربه سینمایی خود را سال ۱۳۷۴ تجربه  کرد. او علاوه بر کار بازیگری از سال ۱۳۷۴ به همکاری با مطبوعات سینمایی و فرهنگی پرداخت. از عمده کارهای بازیگری میرزا آقایی می‌توان به  «چمدان»  به کارگردانی  فرهاد آئیش  ۱۳۷۱، «فرزندان ایستاده» به کارگردانی  رامبد جوان  ۱۳۷۳، «شبی در طهران»  به کارگردانی گلاب آدینه  ۱۳۷۷ ،  «بازرس»  به کارگردانی  علیرضا کوشک جلالی  ۱۳۸۰ ، «فاتح»  به کارگردانی بهرام ری پور  ۱۳۷۴ ،  «هزاران زن مثل من»  به کارگردانی  رضا کریمی  ۱۳۷۸ ،  «شکلات»  به کارگردانی  افشین شرکت ۱۳۸۱ ، «قدمگاه»  محمد مهدی عسگرپور  ۱۳۸۲ ، «وکلای جوان»  بهرام کاظمی  ۱۳۷۴ ، «مهر خوبان»  یوسف سید مهدوی  ۱۳۷۴ ، «قصه‌های زندگی، اپیزود  تماشاخانه»  ۱۳۷۵ ، «شن‌های کف رودخانه» یوسف سید مهدوی ۱۳۷۶ ، «غریبه»  جواد اردکانی  ۱۳۷۹ ، «گمگشته»  رامبد جوان  ۱۳۸۰، «روزهای بیاد ماندنی»  تورج منصوری  ۱۳۸۱ ، «باغ بلور»  رامبد جوان  ۱۳۸۱ ، «دایره تردید، اپیزود  یاکوزا»  ۱۳۸۲ ، «تب سرد»  علیرضا افخمی  ۱۳۸۲ ، «رسم عاشقی»  سعید سلطانی  ۱۳۸۳ ، «ریحانه»  سیروس مقدم  ۱۳۸۳ ، «مختارنامه» داود میرباقری  ۱۳۸۵ ،«کلاه پهلوی» ضیاء الدین دری  ۱۳۸۵، «سال‌های برف و بنفشه» سعید سلطانی ،  «پریدخت»  سامان مقدم ۱۳۸۶، اشاره کرد. نمایش «اعتراف» درباره اعتراف‌های یک قاتل حرفه‌ای به پدر روحانی در کلیسا و چالش‌های آن دو نفر است. در این اثر نمایشی که به تهیه‌کنندگی مسعود صفوی به صحنه رفته است، علی نصیریان، شهاب حسینی، مهدی بجستانی، پرویز بزرگی، نیما رئیسی، صالح میرزاآقایی، غزاله نظر، میثاق زارع، شهرام ابراهیمی، ایلیا نصراللهی، تنی آواکیان و عباس حسنی به عنوان بازیگر حضور دارند. همچنین احمد ساعتچیان به عنوان دستیار کارگردان، برنامه‌ریز و مجری طرح، مجید لیلاجی به عنوان طراح صحنه و لباس، مهدی حسینی آهنگساز و مهسا همتی مدیر رسانه‌ای در این اثر نمایشی حضور دارند. نمایش اعتراف» سومین تجربه حضور شهاب حسینی در حوزه تئاتر است. او در سال 91 همراه با احمد ساعتچیان نمایش «ملاقات» را در فرهنگسرای نیاوران تهران به صحنه برده بود‌ و در سال 87 نیز در نمایش «کرگدن» به کارگردانی فرهاد آییش در تالار اصلی تئاتر شهر همبازی ساعتچیان بود. با صالح میرزا آقایی درباره ایفای نقش شلدون هافمن گفت وگویی انجام داده‌ایم.

 

این روزها دوران پر کاری را تجربه می‌کنید نمایش «اعتراف» و فیلم «کبریت سوخته» با بازی‌ها شما در سینما و تئاتر در حال نمایش هستند؟

در فیلم «کبریت سوخته» به کارگردانی کاظم معصومی نقش منفی بازی می‌کنم.  شخصیتی که بازی می‌کنم آدمی اهل مطالعه، خونسرد، متفکر و درون‌گرایی است. این آدم در کار معاملات مواد مخدر است و با تیپ‌های رایجی که معمولا در فیلم‌های ایرانی ارائه می‌شود تفاوت دارد. در این فیلم  لیلا اوتادی، شاهرخ استخری و نیما شاهرخ شاهی بازی دارند و البته تهیه‌کننده فیلم امیرحسین شریفی به تعهد مالیش وفادار نبود و دستمزد من را پرداخت نکرد.

 

در تئاتر  نقش‌های پرو پیمان و کاملی مثل نقشی که در نمایش اکتبر 1942 پاریس و نمایش اعتراف بازی کردید. به نظر می‌رسد تئاتر به شما نسبت به سینما امکان بهتری می‌دهد تا نقش‌های متقاوت‌تری بازی کنید؟

از یک سنی به بعد من بازیگر تصمیمی می‌گیرم گزیده کاری را در پیش بگیرم و هر نقشی را بازی نکنم و امیدوارم در 47 سالگی در کار بازیگریم به پختگی رسیده باشم و از شر و شورهای دوران جوانی که مایل بودم مدام بازی کنم فاصله گرفته‌ام. معتقدم آدم‌هایی در زندگی موفق هستند که گزیده کار هستند. گزیده دوست انتخاب می‌کنند. گزیده حرف می زنند و غیره. خیلی‌ها معتقدند رسالت هنرمند این است که باید در اجتماعش در کلیه مسائل حضور فعال داشته باشد. رومن رولان جمله‌ای دارد . " اگر هنر و انسانیت نتواند در کنار هم قرار قرار بگیرند بهتر است  هنر بمیرد." این جمله به نظرم راهبردی و کلیدی است. بخش انسانی قضیه مهم است و حضور در این فعالیت‌ها حال آدم را خوب می‌کند و تاثیر روانی مستقیمی روی آدم‌ها دارد. در بحث دیگر بازیگری این است که یک سری استانداردهای بازیگری وجود دارد و خوب هم هست. بازیگری مثل دی لوئیس در سطح اول بازیگری کار می‌کنند و بازیش استاندارد است. در ایران چیزی به اسم سینمای استاندارد وجود ندارد. البته انجام این نوع کارها بسته به تعهد خود بازیگر است. بازیگر باید خودش را ملزم بداند که همیشه به لحاظ روحی و روانی روی فرم باشد. خوشبختانه بازیگری شغل اولم نیست و مدیر یک شرکت صنایع چوب و تولید میز ال سی دی را بر عهده دارم و این باعث می شود هر نقشی را قبول نکنم و دست به انتخاب بزنم و در ضمن فرصت اشتغالی برای عده‌ای فراهم کنم. به هرحال از این بعد فقط نقش‌های متفاوت را بازی می‌کنم.

 

آیا لزوما یک بازیگر توانا و درجه یکی مثل شهاب حسینی می‌تواند کارگردان خوبی باشد؟

آمریکایی می‌گویند " حرفه‌ای‌ها تخصصی عمل می‌کنند ." شهاب حسینی بازیگر عجیب و غریبی است و درنسل خودش سزآمد است. بردن جایزه نخل طلای جشنواره کن از عهده هر بازیگری بر نمی‌آید. در تمرینات «اعتراف» به نبوغ حسینی در بازیگری پی بردم. زیرا در هدایت بازیگران درست عمل می‌کند. در مقطعی از تمرینات نقش تمام بازیگران به جز استاد نصیریان را برایشان بازی کرد. استاد نصیریان در خاتمه گفت " شهاب حسینی دوساعت پروفرمنس اجرا کرد." حسینی این کار را انجام داد تا بازیگران با مختصات نقششان آشنا بشوند و من همان روز کد ورود به دنیای شلدون هافمن را پیدا کردم . به نظر من در «اعتراف» حسینی به خوبی از پس کارگردانی برآمده است.

 

نقدی که خیلی از تئاتری‌ها به نمایش «اعتراف» انجام می‌دهند. این است که بازی‌ها نمایشی و اگزجره است. چقدر این نقد را قیول دارید؟

این نظر شخصی دوستان ایت و من آن را قبول ندارم . قرار بود بازی‌ها رئال باشد و دوران بازی‌های اگزجره در تئاتر به سر آمده است. درست است که ما نمایشی بازی می‌کنیم، اما بازیمان رئالیستی و مینی‌مال است. تئاتر یک نوع قرارداد و در جهت شو و نمایش است و بازی‌ها باید به نحوی دیده شود. من تلاش کردم در بازیم رئالیستی‌ام یک مقداری درشت تر بازی کنم تا تماشاگر بازیم را ببیند.

 

آیا شلدون هافمن نمادی از سرمایه‌دار فاسد آمریکایی با تمام مختصا ت آن است؟

شلدون نمادی از یک فرد فاسد، بیمار و روانی است و نمونه‌اش را در ایران خودمان هم مداریم و بابک زنجانی مثال خوبی برای این مدعا است.

 

آیا برای بازی کاراکتر بابک زنجانی را مورد توجه قرار دادید؟

نه ، من اشاره به وجوهات مختلف این دوتا آدم کردم. در همه جای دنیا چنین آدم‌هایی وجود دارد و نماد سرمایه‌داری فاسد و منحط هستند. این آدم‌ها با به دست آوردن پول نامشروع که حاصل دسترنج مردم است. ادعای خدایی دارند و مردم را برده خودشان می‌دانند و اجازه توهین به همه را به خودشان می‌دهند.

 

سرنوشت غایی و نهایی این آدم‌ها تباهی و نابودی است؟

 بله ، شلدون هافمن یک جورهایی با رسوایی که پیدا می‌کند و پول‌هایش را با جبر مرد قاتل به حساب مردم می‌ریزد از درون فرو می‌پاشد.

 

معمولاً ایفای این نوع شخصیت‌ها به لحاظ نمایشی جذاب است؟

موافقم و شلدون یکی از جذاب‌ترین و دراماتیک‌ترین شخصیت‌های نمایش «اعتراف» است. من در بازیم تلاش کردم فراز و نشیب‌هایش را درست از کار در بیاورم. این شلدون یک جنون نهان هم دارد و ایفایش برایم چالش زا بود.

 

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی