گزارش تمرین نمایش «صبح یک روز لعنتی »
جنگ همه چیز را از افراد می گیرد
ایران تئاتر :نمایش «صبح یک روز لعنتی » به کارگردانی حسن باستانی روزهای پایانی تمرین خود را پشت سر میگذارد به همین بهانه به سراغ آنها رفتیم تاکمی در جمع صمیمانهشان شاهد آخرین تمرینهای پیش از اجرا باشیم.
فکر کنید یک روز صبح از خواب بیدار شوید و دستشویی خانهتان دیگر سهم شما نباشد . در آن هنگام چه خواهید کرد؟ کمی خندهدار است فکر کردن به موضوعی که شاید به ذهن هیچکداممان خطور نکند اما باید باور کنید حسن باستانی متن کمدی و گروتسکی را با چنین آغازی نوشته و این روزها آماده اجراست .
دریکی از شبهای پایانی تیرماه به پلاتو 1 مجموعه تئاتر شهر میروم تا در جمع صمیمانه گروه نمایش «صبح یک روز لعنتی » باشم . از بدو ورود سامان پورسلیمانی دستیار کارگردان خوشآمد گویی کرده و مرا بهصرف چای و شیرینی دعوت میکند .اگر میدانستم با چنین پذیرایی به سراغم میآیند پیشازاین برای دریافت گزارش تمرین میرفتم .
گویا بسیار بد موقع آمدهام چراکه در حال آمادهسازی آکسسوار و تهیه فیلم تیزر هستند . توفیق اجباری میشود که به نام تئاتر پشتصحنه یک فیلمبرداری را ببینم .پژمان عبدی پیش از بقیه بالباس مخصوص یک سرباز و کلاه و وسایل بسیار زیاد آماده عکاسی است . با خنده همیشگی و اسلحه به دست رو به دوربین میایستد ، صدای شاتر دوربین و تغییر ژستها را شاهد هستم.
رویا افشار نیز بهعنوان یک بازیگر حرفهای سر موقع آماده عکاسی میشود . دیگر بازیگران بهنوبت وارد میشوند . حسن باستانی کارگردان و نویسنده «صبح یک روز لعنتی » کنارم مینشیند تا باهم گفتوگویی داشته باشیم و پس از احوالپرسی به دلیل مقارن شدن با فیلمبرداری صحبتهایمان را به زمان آنتراکت موکول میکنیم .
رویا افشار، مارال فرجاد و پژمان عبدی برای فیلمبرداری صحنه اول آماده شدند. افشار بهصورت خطی تمرین خود را آغاز میکند و دوربین دنبالهرو حرکات و صحنهها میشود و دیگر بازیگران نیز در میزانسن خود قرار میگیرند. مسئلهای که در تمرین و حین ضبط بهوفور به چشم میخورد تکمیل نبودن کار و تعدادی مشکل فنی کوچک است . یکی از بازیگران رو به دستیار کارگردان میگوید :ما هنوز یک دور مستمر تمرین نکردهایم و پنج روز دیگر اجرا داریم .سؤال پرمغزی در ذهنم میچرخد ؛ همیشه بازیگران فشار کاری بیشتری تحمل میکنند و این مسئله هرچه حرفهایتر باشی سختتر میشود.
در همین حین باستانی مرا صدا میکند تا خارج از پلاتو باهم گفتوگو داشته باشیم .لحظهای گروه را ترک میکنم تا پاسخی برای سؤالات ذهنم پیدا شود ؛ چه کسی بهتر از کارگردان که همچون رهبر یک گروه تئاتر است ؟
حسن باستانی :«صبح یک روز لعنتی » نمایشی جهانشمول است
حسن باستانی نویسنده و کارگردان «صبح یک روز لعنتی » نمایش خود را مرتبط به زمان خاصی نمیداند از نظر او جنگ همیشه بوده است و داستان تجاوز به حریم دیگران نیز مسئله زمان خاصی نیست و جهانشمول است .او در رابطه با نمایش گفت :« نمایش صبح یکروز لعنتی » کاری ضد جنگ ، طنز و در فضای گروتسک شناختهشده است . درواقع موضوع هم در ارتباط با تجاوز مرزی و اشغال سرزمینها دیگر است و حق مالکیت توالت یک پیرزن که در تقسیمبندی جدید مرزها به دست دشمن افتاده است .
شیوه کار را رئالیسم و ازنظر مفهومی گروتسک در نظر گرفتم ؛ البته حدود 4 سال است که درخواست نوبت برای اجرا دادم اما به دلیل مشکلات زیاد مدیریت سابق نتوانستیم اجرا کنیم .حالا بعد از مدتها آقای پیمان شریعتی مدیر مجموعه تئاتر شهر مجوز اجرا بهصورت فورس ماژور را به ما داد و ناچار شدیم حدود هفده جلسه 3 الی 4 ساعت تمرین کنیم .خوشبختانه به دلیل کَست بازیگری حرفهای با سرعت پیشرفت کردیم و این روزها در مرحله روتوش هستیم و تا هفته دیگر آماده اجرا خواهیم شد.
فضای طنز آنچنان کار و حرکت را برای بازیگران سخت نمیکند چراکه اینگونه موقعیتها را سادهتر درک میکنند .طراحی میزانسن و کارگردانی را از قبل در ذهن داشتم و تکلیف بازیگران از پیش مشخصشده بود . »
وی درباره طراحی صحنه و موسیقی نمایش ادامه داد :«طراحی صحنه را میثم نظیریان بر عهده دارد . او فضای سردی که موردنظرم بود را بهخوبی نشان داده است و متناسب با دورهی تاریخی که مدنظر داشتم صحنه را طراحی کرده است.البته داستان در زمان بیرونی مشخصی نیست اما همانطور که میخواستم و به او ایده دادم طرح را آماده کرد .»
موسیقی نیز بهصورت بین صحنهای است و برای تعویض مختصر صحنه انتخابشده است . هماکنون در حال اتود زدن آن هستیم اما بهاحتمالزیاد از سبک رپ استفاده میکنم چراکه این شیوه موسیقی ضد جنگ و اعتراضی است و آن را مرتبط با ایده و مفهوم نمایش انتخاب کردم .موسیقی بهصورت زنده اجرا میشود و درواقع خوانندهمان به شکل یک شخصیت دورهگرد ساختهشده است »
باستانی ایده اولی و جرقه نوشتن چنین متنی را از یک فیلم کوتاه گرفته بود که آن را با اجازه صاحب اثر فیلم پرورش داده است.
رویا افشار: زنها از ابتدای تاریخ بشر مقاومت کردند
رویا افشار درباره نمایش اینچنین صحبت خود را آغاز میکند:«نمایش یک گروتسک بسیار قوی است و انتخاب سبک ما برای ارائه گفتمانها بسیار مهم است . این متن دیالوگنویسی و ریتم خوبی دارد . تمرینهای ما به خاطر زمان کوتاه بسیار کم بود و تلاش کردیم از حواشی به دورباشیم تا ماجرای اصل و آنچه آقای باستانی میخواهد را بهتر درک کنیم و همه تلاشمان را کردیم تا کاری درخور تماشاگر نشان دهیم چراکه احترام به تماشاگر برای من بسیار مهم است و این پروژه را با ذهنیت و اهمیت به تماشاگران پیش گرفتیم.»
وی درباره تجربه خود در ایفای نقش اول نمایشنامه «صبح یک روز لعنتی» ادامه میدهد:« من نقش کسی را بازی میکنم که صاحب رویداد است .ماجرا بر اساس آن چیزی است که از این زن گرفتهشده و تمام تلاش این زن برای بازپس گیری آن میبینیم تا دارایی خود را از دست ندهد.این زن فهمیده و با شعور نیست و زندگی را با توجه به تجربههایی که در محیط بسته یک روستا است یاد گرفته است. او حرفهایی میزند که گاهی در مانیفستهای فیلسوفها میشنویم اما آنها مرتبط به دنیای کوچک همین زن است .این مسئله تلخی بسیاری دارد که آدمهای ساده با داراییهای ساده مورد تعارض قرار بگیرند و به نظر من این مسئله یک تراژدی بهحساب میآید .مثل وقتیکه ما آرزوهای کوچک داریم و به آن نمیرسیم.گروتسک این نمایش نیز در واقع همین است که با توجه به لحظات طنز در پایان به یک تراژدی ختم میشود . به این معنی که انسان در سیستم جدید اصلاً یک ارزش بهحساب نمیآید.»
افشار در رابطه با حضور سه زن در نقشهای اصلی گفت:«من فکر میکنم زنها از ابتدای تاریخ بشر مقاومت کردند. مقاومت یک ژن تاریخی در زنهاست که برای دارایی و داشتههای خود مبارزه میکنند و این موضوع را ما از ابتدا دیده و خواهیم دید . در این نمایش نیز آقای باستانی این واقعیت را نشان داده است .مرد برای مبارزه کردن تربیت میشود اما زن از ابتدا با این سیستم بوده و بزرگ میشود .»
او در پایان گفت :«من آرزو میکنم تماشاگران از این کار لذت ببرند و متوجه بحث جدی ما باشند شاید خیلی از مواضع ساده باشد . شاید از دست دادن مسئله سختی نباشد اما باید یاد بگیریم هر از دست دادنی بخشی از زندگی ما را میگیرد حتی اگر بیارزش باشد . بحث اصلی ما از دست دادن چیزهایی است که شاید ازنظر دیگران بیاهمیت باشد اما بانی از بین بردن یک زندگی میشود.»
لیلا برخورداری: نقش زن و مردها در جامعه تغییر کرده است
لیلا برخورداری را بیشتر با فعالیتهای تلویزیونی و نقشهای متفاوتش در سریالهای مهدی فخیم زاده میشناسیم .او این روزها نیز نقشی متفاوت در نمایش جدید حسن باستانی بر عهده دارد .نقش کدخدایی که خصوصیات مردانه در او بیشتر است.برخورداری در رابطه با نقش و نمایشنامه اینگونه اظهار کرد:«متن و نقش را بسیار دوست داشتم و با نقش سرجوخه ارتباط خوبی برقرار کردم . فضای گروتسک و طنز موقعیت این نمایش نیز موردعلاقه م بود و این شیوه نمایش در تجربههای تئاتریم کم بود . آقای باستانی فرد صبوری است و تمامی میزانسن ها را از قبل طراحی کرده بود و این باعث سرعت کار ما شد .من در ابتدا ترجیح میدهد که نقشم برای مخاطب و تماشاگر تأثیرگذار باشد و آنها با نمایش ارتباط برقرار کند . کدخدا یک زن مقتدر است و درواقع شغلی را برعهدهگرفته که تاکنون مردها بر عهده داشتند و او رئیس دهکده است بنابراین باید کمی خلقوخوی مردانه و مقتدر داشته باشد . تلاش خود را برای ساخت یک شخصیت متفاوت انجام دادم و امیدوارم تماشاگر هم ارتباط خوبی با این فرد بگیرد.من همیشه علاقه به بازی در نقشهای خاص داشتم و دلم میخواستم که با تلاش خودم پیچیدگیهای موجود در یک نقش را درآورم و برای خلق این شخصیت نیز چلنج های بسیاری برایم پیش آمد و این اتفاق ساده رخ نداد و همچنین مشورتهای زیادی با کارگردان این نمایش داشتم تا شخصیت را شکل دادم.»
برخورداری پس از پرسش در رابطه با زنسالاری که در نمایش شکل گرفته خندهای کرد و ادامه داد: «آقای باستانی هم روزی این مسئله را بیان کرد که امیدوارم به من نگویند علاقهای به رأس گذاری زنها در نمایش دارم اما درواقع این مسئله وجود دارد و جالب اینکه سه زن نقشهایی را بازی میکنند که بایستی بر عهده مردها گذاشته شود . یکجورهایی این انتخاب سه زن اِلمانی از نمایشنامه است و میخواهیم بگوییم امروزه نقش زن و مرد در جامعه تغییر کرده است .به نظر من در این نمایشنامه تغییر جایگاهی و نقشی وجود دارد . نه مردها مرد هستند و نه زنها زن ! »
مارال فرجاد :باستانی زنها را افرادی مقتدر میداند
مارال فرجاد با لباسی متفاوت و ارتشی از اتاق گریم خارج شد و در برابر تعریف من درباره لباسش لبخندی زده و تشکر کرد .برای مصاحبه خارج از پلاتو رفتیم و او نظر خود را درباره کار اینگونه آغاز کرد :«پس از خواندن نمایشنامه ، متن را دوست داشتم و با تحقیق کوچکی درباره کارگردان این نمایش تصمیم به همکاری با ایشان گرفتم .البته من هیچوقت نقش یک سرجوخه و ارتشی بازی نکرده بودم . با توجه به اینکه در حال حاضر در دو نمایش تمرین میکنم و تایم این نمایش کوتاه است کار سختتر شد اما آقای باستانی فرد صبور و با طمأنینهای است و کار کردن با او برایم لذتبخش بود.امیدوارم این نمایش تا هفتهی دیگر برای اجرای کامل آماده باشد و دوستان لذت ببرد.»
فرجاد در رابطه با نقش متفاوتی که بر عهده دارد ادامه داد :«در میان دوستانم تا میفهمیدند نقش سرجوخه دارم میگفتند نقش یک مرد را بازی میکنی ؟ و برایشان این مسئله عجیب بود .به نظر من کارگردان در زندگی شخصی نیز زنها را افرادی مقتدر میداند این مسئله در رفتارش با خانمها هم مشهود است .او زنها را عنصر مفید و تعیینکنندهای برای جامعه میداند و این نگاه در نمایشنامه نیز مشخص است .»
حمیدرضا فلاحی :منشی بار طنزی بسیاری را بر دوش دارد
نقش منشی و یا همان کاتب تاریخنویس نیز بر عهده حمیدرضا فلاحی است . او درباره نمایش اینچنین اظهارنظر کرد: «این نمایش درواقع نگاهی شبه طنز به یک مسئله اجتماعی است و رویکردی ضد جنگ دارد. کاراکتر منشی نیز شخصیتی است که تمامی مسائل در نمایش را یادداشت و در حقیقت واقعهنویسی میکند .»
وی درباره بک استوری زندگی منشی گفت: «منشی فردی متصل به گروهای سیاسی بوده است اما بر اثر یک تصادف با درشکه دچار مشکل جنسی شده و عقیم میشود.به همین دلیل کاراکتر منشی طنازیهای مختص به خود را داراست و این مسئله بار طنز به دوش دارد.»
فلاحی درباره همکاری با باستانی ادامه داد :«تعریف آقای باستانی را شنیده بودم اما این اولین تجربه همکاری من با اوست .از صمیم قلب برای این اتفاق خوشحال هستم چرا که او نویسنده و کارگردانی فهمیده و آرام است. »
پژمان عبدی :این روزها نقش سرباز را زیاد بازی کردم
پژمان عبدی را این روزها با لباس سربازی در نمایشهای مختلف زیاد دیدهایم .حتی نمایش کلاه آهنیها به کارگردانی او نیز در راستای همین موضوع بود .او در رابطه با نقش خود در این نمایش اینچنین اظهار کرد: «من از طرف آقای باستانی دو بار دیگر نیز دعوت به همکاری شدم اما متأسفانه به دلایلی کار با وی را تاکنون تجربه نکردم .بعد از پیشنهاد این کار راغب بودم ولی کمی میترسیدم چراکه دو سه سالی است که نقش سرباز را بازی میکند و البته که نمایشهای خوبی بودند و این مسئله مرا کمی ترساند اما به دلیل جذابیتهای نمایشنامه ، گروه حرفهای و همچنین خود کارگردان این نقش را قبول کردم .»
عبدی در ادامه درباره زمان کوتاه تمرینها گفت :«من ترجیح میدهم زمان تمرینها زیاد باشد و شخصیت را آرامآرام پیدا کنم اما برای این نمایش زمان کوتاه فشار بیشتر را به ما وارد کرد.بههرحال ما نیز مجبور شدیم شخصیتها را همانطور که کارگردان میخواست بسازیم .»
از دیگر عوامل این نمایش میتوان به سامان پورسلیمانی (دستیار کارگردان و برنامهریز) ، مژگان حسینی (دستیار کارگردان 2) ، میثم نظیریان (طراح صحنه ) و فرنوش فرجندی (طراح لباس ) ، نیلوفر فاطمی و محمد علیزاده (دستیاران طراح صحنه )، ،ماندانا عضد آزاد (عکاس) اشاره کرد.
«صبح یکروز لعنتی » از 3 مرداد ساعت 20:30 در سالن سایه تئاتر شهر به روی صحنه خواهد رفت.
گزارش از آزاده شفیعی