در حال بارگذاری ...
...

صادق‌ عاشورپور: نمایشنامه‌نویسی در شهرستان‌ها نفس‌های آخرش را می‌کشد

‌از طرفی نیروهای قدیمی طرد می‌شوند و از طرف دیگر نیروی تازه وارد هم آموزش داده نمی‌شود؛ یعنی کسی نیست که در شهرستان‌ها آموزش بدهد. من الآن می‌خواهم کار کنم، اما واقعاً بازیگری نمانده که بتوان از او استفاده کرد. چرا ما دیگر هیچ وقت بزرگانی مثل رادی و ساعدی نداشتیم؟ دلیلش این است که نتوانستیم پرورش دهندگان خوبی باشیم.‌

‌اگر پراکندگی و مهاجرت نمایشنامه‌نویسان شهرستانی با همین سرعت پیش برود، باید پذیرفت که نمایشنامه‌نویسی در شهرستان‌ها نفس‌های آخرش را می‌کشد.‌
‌من 40 سال از عمرم را صرف تئاتر همدان کرده‌ام، اما الآن سه سال است که هیچ کاری نداشته‌ام و در خانه نشسته‌ام و هیچ کس هم نپرسید که چرا کار نکرده‌ای. در چنین شرایطی که نوشتن من و امثال من برای هیچ مسئولی در شهرستان‌ها مهم نیست، نویسنده شهرستانی از خود می‌پرسد چرا باید بنویسم؟‌
‌ادبیات نمایشی در تهران مسیر خودش را طی می‌کند. وجود جشنواره‌های متعدد و امکان اجراهای عمومی باعث پویایی این شاخه از ادبیات می‌شود، اما در شهرستان‌ها مسأله به گونه‌ای دیگر است. زمانی که هشت جلد کتابم توسط تهرانی‌ها چاپ شد، تازه مسئولانِ وقت اداره ارشاد فهمیدند که آثارم قابلیت چاپ دارد و از من خواستند که اثری را به آن‌ها بدهم تا چاپ کنند، اما من در پاسخ گفتم در حالی که من در شهر خودم و نزد مسئولان شهر خودم ناشناخته‌ام و تهرانی‌ها کارهایم را چاپ کرده‌اند، من دیگر رغبتی برای کار ندارم.‌
‌برعکس آن که مسئولان رده بالا به هنر نمایش‌ توجه دارند، اما نمایشنامه و نمایشنامه‌نویسی هنوز از سوی مسئولان شهرستانی به عنوان یک ضرورت شناخته نشده و بخش اعظم این مشکل به کارشناسان تئاتر ادارات ارشاد برمی‌گردد.‌
‌مسئولی که در اداره ارشاد می‌نشیند، هماهنگ کننده است و کسی که به عنوان کارشناس حضور دارد باید خط بدهد، اما این کارشناسان متأسفانه بیشتر کارمند تئاتر هستند، نه هنرمند تئاتر.‌
‌سال گذشته حوزه هنری و مرکزه هنرهای نمایشی از من تجلیل کرد؛ در صورتی که شهر من باید این کار را می‌کرد نه آن‌ها، الآن هم حوزه هنری به من پیشنهاد داده کاری را برایشان آماده کنم.‌
‌از طرفی نیروهای قدیمی طرد می‌شوند و از طرف دیگر نیروی تازه وارد هم آموزش داده نمی‌شود؛ یعنی کسی نیست که در شهرستان‌ها آموزش بدهد. من الآن می‌خواهم کار کنم، اما واقعاً بازیگری نمانده که بتوان از او استفاده کرد. چرا ما دیگر هیچ وقت بزرگانی مثل رادی و ساعدی نداشتیم؟ دلیلش این است که نتوانستیم پرورش دهندگان خوبی باشیم.‌
‌واقعیت این است که نسبت به گذشته و نسبت به همه حرکت‌های اجتماعی، حرکت درام نویسی و تئاتر در شهرستان‌ها کند شده و بخش مهمی از این کندی به سطح سواد کسانی بر می‌گردد که با عنوان"کارشناس تئاتر" در شهرستان‌ها مشغولند.‌