در حال بارگذاری ...
...

گفت وگو با رضا مولایی بازیگر نمایش های سیستم گرون هلم و خرس های پاندا

تماشاگران تئاتر این روزها دوست دارند گول بخورند!

ایران تئاتر:کوشک جلالی در نمایش سیستم گرون هلم می کوشد سیستم معیوب سرمایه داری و تاثیر مخربش را بر انسان نشان بدهد. در نمایش خرس های پاندا نویسنده و کارگردان می کوشند در فضای شاعرانه اندوه تنهایی و تراژدی مرگ را به تصویر بکشاند .

رضا مولایی در سال‌های اخیر در همکاری با بزرگان تئاتری از قبیل محمد رحمانیان ، بهمن فرمان آرا ، سهراب سلیمی و... توانمندی‌هایش را در ایفای نقش‌های متفاوت اثبات کرده است. چند سال قبل با چیره‌دستی مثال‌زدنی در نمایش وانیک نقش یک پیرمرد هشت و چند ساله حراف و پرگو  را بازی کرد . وی فارغ‌التحصیل رشته کارگردانی و بازیگری از مدرسه آزاد تئاتر با مدیریت حمید سمندریان در سال 1374 است. وی کار خود را با بازی در نمایش دایره گچی قفقازی به کارگردانی حمید سمندریان آغاز کرده ‌است. در سال 1384 برای بازی در نمایش سه‌گانه وانیک به کارگردانی سهراب سلیمی در جشن بازیگر خانه تئاتر به عنوان یکی از بهترین بازیگران سال برگزیده شد. رضا مولایی در کارنامه‌ی خود بازی در تئاترهایی چون سه روایت از زندگی، سیستم گرون هلم ، در انتظار گودو ، خدای کشتار، آبگوشت زهرماری ، فاخته‌ها، الوتریا، سه‌گانه وانیک، دو دلقک و نصفی، دشمن مردم ، گالیله  و موسیو ابراهیم را دارد . وی همچنین کارگردانی تئاتر خواهش می‌کنم را نیز عهده‌دار بوده است . مولایی در سال‌های اخیر  در بازی تصویری هم حضور جدی داشته است .  مولایی در آثاری نظیر:فردا دیر است، داستان یک شهر، با من بمان، کارآگاهان، مزرعه کوچک، سرزمین کهن ،طیب‌وطاهر ، آن‌سوی رودخانه ،داوود و قمری ، پرده‌نشین، هیس، سمفونی، "تحقیقات محلی و فیلم سینمائی سیانور به کارگردانی بهروز شعیبی ایفای نقش کرده است . در نمایش داستان خرس‌های پاندا رضا مولائی و سهیلا گلستانی به‌عنوان بازیگر با اردویی همکاری دارند و مهیار طهماسبی از گروه پالت انتخاب موسیقی این نمایش را برعهده دارد . سایر عوامل اجرایی نمایش عبارت‌اند از : طراح صحنه . نور . لباس و کارگردان: شیوا اردوئی، تهیه‌کننده: مسعود هاشمی، نویسنده: ماتئی ویسنی یک ، مترجم: تینوش نظم جو، طراح لباس: شیوا اردوئی، مدیر صحنه: احمد عالی شاه، روابط عمومی و مدیر تبلیغات: علی ژیان، گرافیست جارچی: سجاد حسینی، تبلیغات مجازی: گروه جارچی، عکاس: فرهاد جاوید ، مشاورپروژه: رضا مولائی، مدیر تولید: فرشاد هاشمی . در نمایش سیستم گرون هلم به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی سینا رازانی ، الهام پاوه نژاد و امیرحسین رستمی بازی دارند. با مولایی درباره حضورش در این دو نمایش گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

 

در نمایش داستان خرس‌های پاندا نقش مردی را بازی می‌کنید که مرده است و حضور فیزیکالی ندارد . در نوع بازی‌تان چقدر تلاش کردید این مسئله را نشان بدهید. کما اینکه به نظر می‌رسد نه نویسنده و نه کارگردان نمایش نمی‌خواستند مخاطب در ابتدای نمایش متوجه این قضیه بشود؟

بله، تأکیدی وجود نداشت که مخاطب در همان شروع کار متوجه شود کاراکتر مرده است . بنابراین جنس بازیم با بازی رئال نقش‌های عادی تفاوتی ندارد . به‌تدریج و باوجود نشانه‌هایی تماشاگر متوجه مرگ او می‌شود . داستان نمایش در نه شب رخ می‌دهد و بتدرج فضای نمایش فانتزی تر می‌شود و انگاری فقط صدای این آدم وجود دارد . بنابراین آن‌قدر فضای نمایش در اواخر اجرا فانتزی می‌شود که نیاز نبود من در بازیم کار خاصی را انجام بدهم .

 

حفظ ریتم و هارمونی بازی در این پروسه نه شب‌کار سختی به نظر می‌رسد؟

همین‌طور است و در عین سختی ، کار لذت بخشی هم بود .

 

آیا قرار است در نه شب در شخصیت مرد نمایش تحولات زیادی رخ بدهد؟

قرار نیست برای او اتفاقی خاصی بیافتد . برای خیلی‌ها این نه شب در حکم نه ماه زمان تولد انسان است . نویسنده رویکردش زیبا نشان دادن مرگ است و اینکه مرگ هم جذابیت دارد . زن قصه هم در این نه شب او  را برای ورود به دنیای پس از مرگ آماده می‌کند . یک‌جور شاهد تولد  پس از مرگ در این آدم هستیم. در این پروسه زمانی نه شب می‌بینیم که کاراکتر به ادراک زیادی درباره محیط دست پیدا می‌کند و صدای آدم‌هایی طبقه بالایش را می‌شنود و از همه مهم‌تر در کنار زن خاطرات کودکی و خانواده‌اش را مرور می‌کند .

 

لزوماً مرگ می‌تواند چیز ترسناک و هولناکی نباشد؟

 حضرت علی جمله‌ای دراین‌باره جمله‌ای دارد . "آدم‌ها در زمان حیات در خواب هستند .با مردن بیدار می‌شوند". این جمله زیبا و راهبردی است و خیلی مصداق دارد با مضمون نمایش داستان خرس‌های پاندا . معتقدم نباید زیاد به دنبال ارجاعات فرامتنی نمایش باشیم و بگذاریم تماشاچی استنباط خودش را داشته باشد .

 

برایتان دشوار نیست در فاصله کم زمانی در یک‌شب دو نقش بسیار دورهم را در دو نمایش بازی کنید؟

سخت است و معمولاً هیچ‌وقت دو نمایش همزمان را بازی نمی‌کنم. نکته مهم این است که من دو بار پیش‌ازاین در سیستم گرون هلم بازی کرده بودم و پست و بلندی‌های نقش را می‌دانستم. در نمایش وانیک هم دو نقش متفاوت در نمایش بازی کرده‌ام .اگر سیستم گرون هلم را قبلاً بازی نکرده بودم .به‌طور حتم فقط دریکی از این دو نمایش بازی می‌کردم .من برای بازی در این دو نمایش باانگیزه کامل کارکردم .

 

سیستم گرون هلم به بازتولید سومش رسید . آیا چون در این نمایش حرف روزی ( چالش‌های سیستم سرمایه‌داری بر زندگی آدم‌ها) را مطرح می‌کند. با این میزان استقبال خوب مخاطب روبه‌رو شده است؟

در نمایش سیستم گرون هلم آدم‌ها برای بقا تبدیل به هیولا می‌شوند و از تک و پاره کردن یکدیگر هم ابایی ندارند و برای رسیدن به مستند قدرت حاضرند هر کاری را انجام بدهند و انسانیت را فراموش می‌کنند . این چهار شخصیت در شروع نمایش خیلی شیک و مرتب و باادب با همدیگر حرف می‌زنند . اما به‌تدریج درونیاتشان بروز و ظهور پیدا می‌کند .

 

در بینشان قانون جنگل حکم‌فرما می‌شود؟

 همین‌طور است و حرفی که در نمایش مطرح می‌شود می‌تواند در هر جامعه‌ای رخ بدهد . بحث کار و بحران اقتصادی در بیشتر نقاط دنیا ومنجمله کشورمان وجود دارد و بعد از اجرا خیلی از مردم درباره این موضوع با من حرف می‌زنند. به نظرم این نمایش را باید همه ببینند که دور شدن از انسانیت چه عواقب تلخی دارد .حرف نمایش کهنه نمی‌شود و چند سال بعد هم می‌شود دوباره بازتولیدش کرد.

 

آیا می‌توانیم این چهار نفر را در قبال تلاششان برای تصاحب شغل محق بدانیم؟

 این قضاوتش بر عهده مخاطب است . همه ماها در موقعیت‌هایی قرار می‌گیریم که خشونت درونمان مجال بروز و ظهور پیدا می‌کنند . خود من برای تلاش این آدم به او حق می‌دهم . اما جایی که تلاش می‌کند دیگران را فدای مصالح خودش کند . به نظرم راه را به کجی می‌رود .

 

دو نمایشی که بازی کرده‌اید . مورد استقبال مخاطب قرارگرفته است. این موفقیت برایتان چه حس و حالی دارد؟

بازتاب هر دو اجرا خوب است. متأسفانه تئاتر با مشکل کهنه و قدیمی مواجه است که این روزها پررنگ‌تر هم شده است و آن‌هم کم شدن مخاطبان تئاتر است و بیشتر تماشاگران به خاطر حاشیه نمایشی را برای دیدن انتخاب می‌کنند . در برخی از کارها که کیفیت خوبی هم ندارد برایش حاشیه‌ای درست می‌کنند و مخاطب هم کنجکاو می‌شود برود این نمایش را ببیند و بعد فکر می‌کنیم تئاتر مخاطب زیادی دارد و این نوع تفکر یک‌جور گول زدن خودمان است . معتقدم تماشاگر اصلی تئاتر را از دست می‌دهیم و مخاطب نمی‌داند چگونه از بین صد نمایشی که ماهیانه روی صحنه می‌رود  انتخاب کند و حواسش به سمت کارهای دارای حاشیه جلب می‌شود . نمی‌دانم چرا مردم‌دوست دارند این روزها  گول بخورند و این نوع نمایش‌ها را ببینند . خدا را شکر می‌کنم مخاطب این دو کار بدون توجه به دیدن حاشیه می‌آیند و اجراهای ما  را می‌بیند . این نوع فضا مقداری حضور تهیه‌کنندگان حرفه‌ای را برای فعالیت در تئاتر سخت می‌کند. در این دو کار تهیه‌کننده حرفه‌ای و کار بلدی به نام مسعود هاشمی حضور دارد که خودش هم از بدنه تئاتر است و تئاتر خوانده است و خوشحالم که با این جنس تهیه‌کننده فرهنگی همکاری دارم .

 

گفت‌وگو از احمد محمد اسماعیلی