در این کار باید مخاطبان را تقسیم بندی کرد. عدهای از کار لذت بردهاند، عدهای هم از اجرای آن ناخرسند بودهاند. به هر حال"آگاممنونیزم" نمایش خاصی است و من هم توقع ندارم تمام مخاطبان با اثر ارتباط برقرار کنند
در این کار باید مخاطبان را تقسیم بندی کرد. عدهای از کار لذت بردهاند، عدهای هم از اجرای آن ناخرسند بودهاند. به هر حال"آگاممنونیزم" نمایش خاصی است و من هم توقع ندارم تمام مخاطبان با اثر ارتباط برقرار کنند
مهرداد ابوالقاسمی:
نمایش"آگاممنونیزم" اقتباسی از نمایشنامه"آگاممنون" است که محمد میرعلی اکبری در ادامه تجربیاتش در زمینه کار روی آثار کلاسیک و بازنویسی این نمایشنامهها روی صحنه برده است.
وی پیش از این نیز چندین نمایشنامه کلاسیک را بازنویسی و کارگردانی کرده بود که نمایش"آگاممنونیزم" هم در همین راستا و در ادامه تجربیات قبلی این گروه قرار دارد.
چه ضرورتی برای بازنویسی دوباره نمایشنامه احساس کردید و چرا اصولاً در اجرای نمایشهای کلاسیک به بازنویسی اثر میپردازید؛ در حالی که نمایشنامههایی از این دست به لحاظ بافت داستانی و پیرنگ نمایشی دارای نقاط قوت فراوانی هستند.
در حقیقت ضرورتی برای این کار وجود نداشت، بلکه علاقه شخصی باعث بازنویسی نمایشنامه میشود. کارهای قبلی من هم از نمایشنامههای بزرگان یونان بود. البته در حال حاضر مدت سه سال است که نمایشنامه جدیدی اقتباس نکردهام. به نظر من آثار کلاسیک یونانی دارای بن مایههای قوی و محکمی هستند و در طول تاریخ و در همه جای دنیا سیطره دارند.
محتوا و پیام نمایش هیچ گونه تغییری پیدا نکرده است و تنها به لحاظ زبان اثر، فرم و شیوه اجرایی دست به اِعمال تغییرات زدهاید. با توجه به این که میگویند مدتی است که دست به اقتباس میزنید، به نظر میرسد قصد رسیدن به نوعی شیوه اجرایی منحصر به فرد را دارید.
دقیقاً همین طور است. اجرای این نمایشنامهها نوعی تجربه است. در واقع تلاش میکنیم در سبک کولاژ کار کنیم. نمایشنامه از نظر من نوعی کولاژ است و از همین رو سبک اجرا و بازی را در چنین موقعیتی دیدم. البته به خاطر فضای سالن و... معتقدم اجرای این نمایش تجربه بکری نشد.
در این سیری که طی کردهاید به طور قطع به تجربیات جدید و بدیع دست یافتهاید. این تجربیات در سایر آثار هم نمود عینی دارد؟
نخستین کار من"آیاس" بود که از یک اسطوره یونانی وام گرفته شده بود و نمایشی تک پرسوناژ محسوب میشد که در تئاترشهر اجرا شد. در این نمایش فقط مونولوگ و بازی تک وجود داشت. در کار بعدی"رومئو و ژولیت" را کار کردم که عقدهها و انرژیهای سرکوب شده توسط بازیگر ارائه میشد که به دلیل فشار بالایی که به بازیگر وارد میشد، نمایش تنها چهار بار اجرا شد. پس از آن"آرتیگوشه" را کار کردیم که شروع کولاژ بود. در این نمایش از هفت مونولوگ استفاده کردیم و کاری کاملاً لجام گسیخته بود و... در این روند تجربیات هر نمایش در کار بعدی مورد استفاده قرار گرفت. به عنوان مثال در"آگاممنونیزم" روی دیالوگ، میزانسن، صحنه، فضا، تابلوکشیها و... اصل تجربه کردن را قرار دادیم.
به نظر خودتان این سیر تجربی که پیش گرفتهاید، با موفقیت روبهرو شده است؟ مخاطب تاکنون توانسته با نمایش ارتباط برقرار کند؟
پاسخ دادن به این سؤال در حال حاضر زود است.
نمایش"آگاممنونیزم" چطور؟ مخاطب با آن ارتباط برقرار کرده است؟
در این کار باید مخاطبان را تقسیم بندی کرد. عدهای از کار لذت بردهاند، عدهای هم از اجرای آن ناخرسند بودهاند. به هر حال"آگاممنونیزم" نمایش خاصی است و من هم توقع ندارم تمام مخاطبان با اثر ارتباط برقرار کنند. ما در پی کسب تجربه در تئاتر، این مسأله را مد نظر قرار میدهیم و با آن کنار میآییم. این روندی است که شروع کردهایم و باید آن را به سرانجام برسانیم و تداوم دهیم.
چرا این سیر تاریخی را برای"آگاممنونیزم" انتخاب کردید؟
در کل"آگاممنونیزم" یک فرمانده انحصار طلب و استبداد طلب بوده است. او یکی از بزرگترین دیکتاتورهای یونانی بوده است. از این دست افراد در تمام دورهها وجود داشته است. ما از او به عنوان یک نماد استفاده کردیم و"ایزم" را به آن افزودیم تا این سیطره را به نمایش بگذاریم.
برای همین منظور از"جیوه" در نمایش استفاده کردید؟
دقیقاً از جیوه استفاده کردیم تا روند را نمایان کنیم. وقتی جیوه روی زمین میریزد، کاملاً متلاشی میشود اما این فلز دوباره جمع میشود و ماهیتش را به دست میآورد. در ضمن جیوه دارای سمی است که باعث جنون هم میشود که این خصلت در شخصیت"کلیتمنس" همسر آگاممنون متبلور میشود.
قبول دارید که نمایش"آگاممنونیزم" با یک سکته به پایان میرسد؟
بله، قبول دارم. به دلیل این است که صحنه آخر نمایش حذف شده است. این صحنه در نمایشنامه وجود دارد و در وبلاگ گروه هم قرار گرفته است. میتواند با مراجعه به وبلاگ ما آن را بخوانید.
به هر حال شما کارگردان هستید،نمایش را روی صحنه بردهاید و باید از اجرای خود دفاع کنید؛ نه این که مرا تشویق به تماشای وبلاگ خود برای دریافت صحیحتر از نمایش کنید. در حقیقت منظور شما روی کاغذ یا وبلاگ باقی مانده است و هیچ عینیتی پیدا نکرده است!
متأسفانه هیچ راهکاری برای گریز از این شرایط وجود نداشت. من هم هیچ دفاعی ندارم؛ چرا که به ناچار در این شرایط قرار گرفتم و مجبور شدم نمایش را به این شیوه و اسلوب اجرا کنم.