در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «خون در گلوی گربه» به کارگردانی محسن معینی

منطق بی‌نظمی اهمیتی خود خواسته است

ایران تئاتر:جوامع بشری پس از روی کار آمدن دوران مدرنیته و دخالت دادن آن در امور زندگی خود از آن استفاده زیادی کرده‌اند. هدفی که در از بین بردن شاخه‌های مختلف دنیای کلاسیک و قوانین آن بسیار موثر بوده و قوانین جدیدی را جهت ثبت خود مکتوب ساخته است. نمایش «خون در گلوی گربه» نیز با الگو گرفتن از این تعریف قصه خود را با بیانی نو روایت می‌کند.

جهان نمایش «خون در گلوی گربه» در خود جهانی عاری از خط‌ کشی‌های مرسوم نمایشی را پدید آورده است. در این اثر قوانینی حکم رانی می‌کند که می‌توان در آن روی دیگری از جهان را دید. عنوان‌هایی چون مرگ، حیات، شوربختی از جمله مواردی است که در قصه نقش پُر رنگی دارند و شخصیت‌ها برمبنای آن در راستای شکل گیری اهداف نمایشنامه حضور پیدا کرده و شروع به برون ریزی درونی خود می‌کنند. از جمله مواردی که به وضوح می‌توان شاهد آن بود این است که حد ومرزی در دنیای این نمایش برای اتفاقات در نظر گرفته نشده است و همه چیز تحت تاثیر لحظاتی غیرمعمول رخ می‌دهد که این آشفته بازاری همچون سایه بزرگی بر روی روابط انسانی افتاده است و به شکل جدیدی ارائه می‌شود. در واقع روایت بیانگر آن است که در اثر با انسان‌هایی رو به رو هستیم که در اوج بیان خواسته‌های سرکوب شده خود خواهان برقراری عدالت هستند. همان کسانی که در درونشان رازی را پنهان کرده‌اند تا در زندگی و فضای غیرمتعارف به روی آن سرپوش بگذارند. از نمودهای عینی این موضوع وجود میزی در وسط صحنه است که معنای هسته جهان را تعریف می‌دهد که شخصیت‌ها به دور و یا روی آن می‌گردند و با نشستن به روی صندلی از لحظات حیات آشفته خود می‌گویند. حال خصیصه‌ای که اساسی‌ترین مسئله در نمایش را به خود اختصاص داده است عنوان «ضدتئاتر» است که شاکله اصلی را در بر می‌گیرد. در اصل قصه و حواشی آن، شخصیت‌ها و سایر داشته‌ها، ایستادگی این عنوان در برابر سنت و قانون تئاتر خوش ساخت است که بزرگانی چون یونسکو و دیگر نمایشنامه نویسان «تئاتر پوچی» از آن تاثیر گرفته‌اند. حال این رویکرد با داشتن مواردی مانند تناقض میان گفتار و کردار و پوچ گرایی سبب شده است که در نمایش هر کدام از شخصیت‌ها با تنهایی خود هویتی به هم ریخته و بی منطق را نشان بدهند. تجربه گرایی از دیگر مواردی است که بازیگران با داشتن بی نظمی خود خواسته و بر اساس شرایط قصه در لحظه تغییر ذائقه داده و از رویاهایی تمام شده پرده بر می‌دارند که بیانگر حسرت‌های از دست رفتنشان در زندگی است. البته نباید از خشونت انسانی نسبت به هم نوع و بلاتکلیف بودن انسان‌ها در اثر به وجود آمدن جنگ و دیگر اتفاقات روز و اینکه بشریت با داشته‌هایش می‌تواند برای خود پرونده‌ای برای معرفی خودش درست کند گذشت.

در این نمایش روایت از فضایی دو تکه که شامل ویدئو پروجکشن و داستان است جهت پیشبرد اتفاقات خود بهره گرفته که این تصمیم در روند شخصیت‌پردازی و کنش آنها نسبت به مسائل موجود تعریفی مشخص دارد. از دیگر نکاتی که از سوی بازیگران می‌توان شاهد آن بود این است که آنها در نسبیتی با توجه به موضوع داستان به عنوان روای برای بیان آن از میزانسن‌هایی که از تئاتر فیزیکال نشات گرفته بهره می‌برد تا مخاطب بتواند با لحظاتی که روایت می‌شود بیشترهمراه شود. حال در این بین همچون قصه نمایش که فضایی غیر متعارف دارد با طراحی صحنه، نور و البته موسیقی غیرمرسوم رو به رو هستیم که به عنوان تکه‌هایی از پازل این جهان خودنمایی می‌کنند به طوری که پارچه‌های قرمز روی میز، آکسسوارها و طناب بند بازی که بازیگران روی آن راه می‌روند و یا می‌نشینند هرگز غیرطبیعی جلوه نمی‌کنند. شاید بتوان گفت که بی‌نظمی عمدی که در سرتاسر اثر وجود دارد باعث آن شده است که نظمی یک پارچه بر فضا حاکم شود که تعریف جهان، منطقی به نظر برسد. از جهتی دیگر استفاده از مدیای ویدئو پروجکشن نیز به عنوان یک بازوی روایت نقش تعیین کننده‌ای در شرح دلایل این نظم دارد که در مقام پاسخگو رو به روی مخاطب روشن وخاموش می‌شود و نریشن‌هایی که برای معرفی ابر انسان‌ها و تئوری موجود به گوش می‌رسد نیز دال بر این اتفاق است. همچنین در به کارگیری واژه تجربه گرایی که از آن یاد شد باید این نکته را اضافه کرد که ارتباط گرفتن بازیگران با مخاطب نیز از جمله مواردی است که در زیر مجموعه این عنوان لحاظ شده است. در واقع مخاطب با این رویکرد خود را جزئی از نمایش می‌داند که باید پاسخ سوالی که بازیگر از او می‌پرسد را بدهد و یا حتی سوالی طرح کند که این امر باعث آن خواهد شد که ایجاد فضای دیالوگی جهان دیگری را در کنار جهان قصه برای مخاطب ترسیم کند.

در انتها با این شرح ماجرا و تفسیر کوتاهی نسبت به نمایش «خون در گلوی گربه» این موضوع را متوجه خواهیم شد که جهان‌بینی کارگردان نسبت به مسائل پیرامون خود در جهان شکل گرفته است که بیشتر متوجه جوامع بشری و اتفاقاتی است که انسانها را تهدید و یا از پا می‌اندازد که در آخر مرگ فرا می‌رسد. تعریفی که در نام نمایشنامه دلیل موجه و منطقی به خود گرفته است.  

 




نظرات کاربران