گزارشی از مراسم پاسداشت منیژه محامدی
کلاس سختی با خانم محامدی داشتیم. تصوری از وی نداشتیم و فقط شنیده بودیم خانمی میآید سر کلاس. او آمد و همان اول گفت: OK . بعد گفت: حالا هویج شوید؟ حالا فلان و فلان... به هر حال کلاس سختی بود که با او داشتیم. در همان اولین جلسه تصورات ما را به هم ریخت، صمیمیت و تلاش او را دیدیم و نگاهمان نسبت به او عوض شد.
رضا آشفته، رضا قنبری:
جمعی از استادان و دانشجویان دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی به همراه تعدادی از مدعوین در تالار خانه کوچک گردهم آمده بودند تا به پاسداشت 30 سال تجربه آموزگاری منیژه محامدی بپردازند.
در این محل کوچک و گرم، همه در پی ابراز ارادت خود به زحمات و کوششهای یک زن تلاشگر و عالم بودند تا هر یک به نوعی آموختههایش را از این بانوی تئاتری به رخ بکشاند.
سپاس از خداوند
رحمت امینی مدیر گروه تئاتر دانشکده هنر و معماری تقدیر از یک انسان معاصر و تأثیرگذار را به نوعی سپاس از خالق هستی دانست و گفت:«خداوند او را به ما هدیه کرده است. ما در دو سال گذشته هم فرصتی پیدا کردیم تا برای اکبری رادی و احمد دامود بزرگداشت برگزار کنیم با آن که در آن سالها با مشکلاتی هم روبهرو بودیم، اما در این جلسه مشکلات کمتر شده است و امیدواریم که این مراسم را همین طور ادامه بدهیم.»
سپس نوبت به پخش فیلمی درباره زندگی و آثار منیژه محامدی رسید.
سرشار از محبت
امیر دژاکام، کارگردان هم با بیان این که محبت و سخاوت نتیجه دانش و خردورزی و دریافت معنای زندگی است، گفت:«منیژه محامدی سرشار از محبت و شور زندگی است. حسن و عقل وقتی یکی شوند، عشق متولد میشود و به گمان من از محامدی نمیتوان بدون عشق گفت.»
وی افزود:«او 30 سال تدریس و کار بیوقفه در داخل و خارج از ایران، تألیف دهها مقاله درباره تئاتر و چندین ترجمه متون نمایشی و دهها اجرای نمایشی در پرونده کاریاش دارد. بیش از 50 نمایش اجرا کرده و در تعدادی نمایش بازی کرده است. به نظرم فعالترین بانوی تئاتر ایران را نمیتوان در یک جلسه معرفی کرد. او نیازی به قدردانی ما ندارد! من در این بزرگداشت فقط آمدهام بگویم همکاری 15 ساله با تو افتخاری بود برایم و همه ما به هنر و دانش تو نیاز داریم، پس با ما باش...»
چند کتاب امضاء شده
امیرکاووس بالازاده، مدرس و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به این که اولین بار از طریق چند کتاب با منیژه محامدی آشنا شده است، گفت:«دانشجویی از کتابهایی که محامدی ترجمه کرده بود گفت و من از آن دانشجو و خواستم کتابها را بیاورد تا ببینم. چند روز بعد او چند کتاب امضاء شده برایم آورد و من از این همه لطف و صمیمیت و تواضع منیژه محامدی مات ماندم. بعد که با وی آشنا شدم، دریافتم که آشنایان مشترکی مانند استاد بهار داریم. به گمانم بسیاری از خصوصیات دکتر بهار، مثل سختکوشی، صمیمیت و پرکاری در منیژه محامدی دید میشود. من واقعاً فکر میکنم اگر او زندگینامهاش را بنویسد، برای ما نکات جالب و آموزنده بسیاری را در پی خواهد داشت.»
وی با بیان این که برخی از آثار نمایشی منیژه محامدی برگرفته از تاریخ معاصر ماست، گفت:«ما در این دوران زندگی کردهایم، اما بخشی از خود فرهنگی ما مدیون معلمان ماست و منیژه محامدی معلم و انسانی مهربان و خوب است.»
آنکیدو دارش که تاکنون برای بسیاری از نمایشها آهنگسازی کرده است، قطعاتی از موسیقی را اجرا کرد.
تصویری از وی نداشتم
محمودرضا رحیمی کارگردان جوان و نوجو با استقبال حضار پشت تریبون قرار گرفت و با ذکر خاطراتی شیرین از اولین جلسه دیدار منیژه محامدی در سر کلاس بازیگری باعث خنده حضار و شادابی فضا شد.
او گفت:«کلاس سختی با خانم محامدی داشتیم. تصوری از وی نداشتیم و فقط شنیده بودیم خانمی میآید سر کلاس. او آمد و همان اول گفت: OK . بعد گفت: حالا هویج شوید؟ حالا فلان و فلان... به هر حال کلاس سختی بود که با او داشتیم. در همان اولین جلسه تصورات ما را به هم ریخت، صمیمیت و تلاش او را دیدیم و نگاهمان نسبت به او عوض شد.»
وی با اشاره به ارتباط مستقیم منیژه محامدی با دانشجویان برای ایجاد درک متقابل گفت:«او برخورد صمیمیای با ما داشت. مهربانیاش با انضباط کاری همراه بود. به نظرم معلم بودن او توفیق اول و مهم اوست. محامدی همیشه خود را در بوته نقد قرار میدهد و معمولاً کارهایش را به صورت گروهی انجام میدهد. او وقتی با گروهش مینشیند از آنها میخواهد که به گروه متن پیشنهاد دهند.»
این مدرس دانشگاه در ادامه یادی از محمد اسکندری همراه و همسر منیژه محامدی کرد که در این سالها همیشه در کنارش دوندگی کرده است.
ترفندی به نام ازدواج
محمد اسکندری نویسنده و بازیگر در ابتدا خود را شاگرد و همسر منیژه محامدی معرفی کرد و گفت:«منیژه محامدی پنهان از خانواده، رشته تئاتر را پیگیری کرد و وقتی به وطن بازگشت در پی آن بود تا آن چه را که فرا گرفته به امتحان و بیان درآورد.»
وی در ادامه با اشاره به این که منیژه محامدی در تمام این سالها که به تدریس تئاتر مشغول بوده، آموختههایش را بیان کرده است، گفت:«اما اهالی تئاتر چندان روی خوشی به آنها نشان ندادهاند.»
بنا بر گفته محمد اسکندری، در سال 55 منیژه محامدی"پرواز بر فراز آشیانه فاخته" را که خود ترجمه کرده بود، پس از مدتها تمرین برای اجرای عمومی متوقف شد. و در این خصوص گفت:«او در آن دوران دریافته بود که نتیجه رضایت بخش نیست و تصمیم به برگشت داشت. برای این که در وطن بماند و در عین حال مرا که به او خو کرده بودم تنها نگذارد، ترفندی به خرج دادم و پیشنهاد ازدواج و تشکیل یک گروه را دادم که خوشبختانه منیژه ماند و ماحصل ماندن او پرورش یک نسل تئاتری و کار مداوم در عرصه تئاتر بود.»
روز از نو
در ادامه مراسم شهره سلطانی که چند سال گذشته در"روز از نو" به کارگردانی منیژه محامدی بازی کرده بود و این اجرا در تالار کوچک تئاترشهر و فرهنگسرای نیاوران با استقبال مخاطبان روبهرو شده بود، بخشی از این نمایش را دوباره بازی کرد و حضار از این کار استقبال کردند. این نمایش تک نفره به قلم داریو فو و براساس آموزههای تکنیکی منیژه محامدی از تکنیکهای پسیکودرام اجرا شد.
دلار یادتان نرود
منیژه محامدی همچنین درباره فعالیتهای خود گفت:«اولین روزی که به عنوان معلم وارد کلاس شدم سختترین و هیجان انگیزترین روز بود. وقتی وارد کلاس شدم کسی توجهای به من نداشت، شاید فکر میکردند دختری به جوانی من نمیتواند معلمشان باشد. بعد از چند لحظه از کلاس رفتم بیرون. رئیس دانشکده من را دید و دوباره به کلاس آورد و به دانشجویان معرفی کرد و از آن تاریخ شدم معلم دانشجویان.»
وی افزود:«30 سال درس دادم و سعیام بر این بود که با دانشجو باشم و فارغ از دغدغهها و مشکلات بیرون از دانشگاه کارم را انجام بدهم. همیشه سعی کردم جایگاه دانشجو را بشناسم و به او احترام بگذارم و یافتههایم را با آنها تقسیم کنم. تئاتر درباره تضاد، پرسش و اندیشه است، درباره حقیقت وجود بشری است و ما برای این حقیقت به یکدیگر نیاز داریم. در این سالها از دانشجویان و همکارانم یاد گرفتهام و در کنارشان بودهام.»
منیژه محامدی در پایان سخنانش با طنزی تلخ گفت:«ولی با همه این حرفها دلارفروشی یادتان نرود!»
در پایان این مراسم لوح یادبودی توسط امیرکاووس بالازاده، امیر دژاکام و تنی چند از استادان دانشکده هنر به محامدی تقدیم شد.