گفت وگو با الهام شعبانی بازیگر نمایش ناتمام
زنان هر دهه مشکلات خاص خود را دارند
ایران تئاتر: نمایش «ناتمام» فضای زنانه ای در باره سه زن طبقه فرودست جامعه دارد . الهام شعبانی دانش آموخته ی طراحی لباس از دانشگاه الزهرا است . این بازیگر با سابقه تئاتر و سینما چند سالی است که در حوزه طراحی لباس در تئاتر و سینما و تلویزن نیز فعالیت می کند.
هملت، گنجفه، باغ شکرپاره، یادم تو را فراموش، راپورت های دکتر مصدق، خواب زمستانی، مکبث، ترنج، مخاطب خاص، من چه جوری یک و داستانهای میانرودان ازجمله کارهای درخشان بازیگری و طراحی لباس شعبانی محسوب میشوند. الهام شعبانی در نمایش «ناتمام» در نقش یک زن طبقه فرودست جامعه که به دنبال دستیابی به آرزوی فروخفتهاش است بازی قابلقبول و درستی ارائه میکند. داستان این نمایش درباره 3 زن بانامهای بیتا، فائقه و نازنین است که درجایی نامشخص درباره شخص نامعلومی شهادت میدهند. آنها شروع به درد و دل میکنند و مشکلاتشان را درروند اجرای نمایش برای یکدیگر بازگو میکنند. متن این نمایش داستان مینیمال زنانهای است که به بیان معضلات زنها در جامعه میپردازد. این نمایش ناتمام شامل 3 مونولوگ است. نمایش ناتمام نوشته محمد چرم شیر از 10 مردادماه تا 5 شهریورماه ساعت 18:45 با مدتزمان یک ساعت با بازی الهام شعبانی، غزاله جزایری و ترانه کوهستانی در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه است. دیگر عوامل این اثر عبارتاند از: دستیار اول کارگردان و برنامهریز: مهران خوشبین، طراح صحنه و لباس: کهبد تاراج، عکاس: فهیمه حکمت اندیش، روابط عمومی و تبلیغات: امیر قالیچی، طراح پوستر و بروشور: شایان کیانی، مشاور کارگردان: رضا بهرامی و موسیقی: احسان طهماسبی. با الهام شعبانی درباره حضورش در نمایش «ناتمام» و مختصات نقش فائقه گفتوگویی انجام دادهایم.
در سالهای اخیر در نمایشهایی مثل خواب زمستانی و شبی از شبهای تهران نقش زنان طبقه فرودست اجتماع را به شایستگی بازی کردهاید. در نمایش ناتمام هم کما و بیش چنین زنانی را بازی کردید. ایفای این نوع نقشها برایتان دارای چه جذابیتهایی است؟
نقش فائقه برای من خیلی جذابیت داشت؛ زیرا ناگهان فائقه وارد مرحله جدیدی از زندگیاش میشود و برخلاف زنان دیگر رویکرد متفاوتی دارد و انگار صورتکی بر چهره زده و تلاش میکند درونیاتش را آشکار کند. مخاطب بهتدریج متوجه ویژگیهای فائقه میشود. فائقه در زندگیاش سختیهای زیادی تحمل کرده و در آخر میبینیم چگونه به عجز میرسد.
به نظر میرسد به لحاظ روحی و روانی هم دارای مشکل است؟
بله رفتارهایش نامتعادل است و متوجه میشویم حرفهایی که در بخشهای نمایش مطرح کرده همه دروغ بوده است و بهطور مثال مرتضی بههیچوجه او را برای تفریح و گردش به دربند نبرده است و همه اینها تخیل ذهنش بوده است.
حتی میشود مطرح کرد که حتی شوهری هم به نام مرتضی ندارد؟
من هم اینگونه فکر میکنم که مرتضی زاییده تخیلاتش است.
برای خودش هم گذشته سازی انجام میدهد و معتقد است که در دوران جوانی زن زیبا و جذابی بوده است؟
در اصل میخواهد نگاه آرمانی از خودش نشان بدهد و همهچیز مثل کلاهگیسش دروغ است و خودش را بسیار فراتر از آن چیزی که هست مطرح میکند؛ از این مدل و جنس زنان کم نداریم.
سه زن نمایش در آخر نمایش حرف مشترکی را بیان میکنند؟
همینطور است. حرفشان یکی است و یک سری دغدغههای یکسان دارند .
شرایط زیست فائقه در دهه پنجاه چقدر در منش و شخصیتش تأثیرگذار است؟
من سعی کردم طوری نقش فائقه را بازی کنم که مختص به دهه خاصی نباشد و نشان دهم که زنان هر دهه مشکلات خاص خود را دارند؛ اما نباید فراموش کنیم که این سه زن مشکلات یکسانی هم دارند.
نمایشنامه ناتمام از معدود آثار محمد چرم شیر است که رویکرد کاملاً زنانهای دارد و نگاه سمپات چرم شیر به زنان کاملاً در اثر موج میزند؟
درست است. زنها در ادوار مختلف تاریخ همیشه مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. شخصیتی که غزاله جزایری در ناتمام بازی میکند برای تعویض نام خود آمده و شاید گذشتهای مشابه فائقه داشته است.
به نظر شما این سه زن تلاش میکنند که از گذشته خودشان فرار کنند؟
بله به دنبال چنین خواستهای هستند و دوست دارند آدم دیگری باشند و گذشتهشان را پاک کنند. خود ما هم در زندگی عادی تلاش میکنیم برخی از مواقع، گذشتهمان را فراموش کنیم.
اما به نظر میرسد سرنوشت محتومشان برای آنها آینده روشنی ترسیم نکرده باشد؟
تلاششان برای تحقق چنین خواستهای موفقیتآمیز نیست و در نمایش نه اسم بیتا عوض میشود و نه فائقه در کارش موفق میشود. فائقه را برای ادای شهادت احضار کردهاند، اما چیز دیگری را مطرح میکند.
نوع حضور سه زن در نمایش یکجور حالت بازجویی شدنشان را تداعی میکند؟
این نوع استنباطها برمیگردد به قضاوت تماشاگران. اینها آمدهاند تا درباره آدمی شهادت بدهند؛ اما همه حرفی را مطرح میکنند بهجز شهادت دادن درباره فرد موردنظر.
در سالهای اخیر در طراحی لباس در کارهای شاخصی مثل سریال عاشقانه و نمایش هملت حضورداشتهاید. آیا طراحی بهاندازه بازیگری برایتان دارای جذابیت است؟
هردوی این عرصهها برای من جذابیت دارند و پیشنهادهای خوب در هر دو عرصه را میپذیرم.
آیا تجربیات بازیگریتان در زمینهٔ ارائه کار بهتر در حوزه طراحی به شما کمک کرده است؟
خیلی مؤثر بوده. من کارم را در تئاتر حرفهای از بازیگری شروع کردم. در حین بازیگری نقشم را شخصیتپردازی میکنم و به همین دلیل با زیروبمهای نقش آشنا میشوم و این امر در طراحی به من این امکان را میدهد با نگاه وسیعتری این کار را انجام بدهم. همواره در حین طراحی خودم را جای شخصیت قرار میدهم و جهات و ابعاد مختلف شخصیتش را موردتوجه قرار میدهم. اشراف به مقتضیات پوشش بازیگر و شناخت از خواسته کارگردان های مختلف در بزنگاههایی در بازیگری هم به من کمک کرده است.
در بحث طراحی هماهنگ شدن بازیگر بالباسش بحث بسیار مهمی است؟
بله نباید فراموش کنیم بازیگر است که به لباسی که من طراحی کردهام روح و کاراکتر میبخشد. اگر بازیگر بالباسش راحت و اخت نباشد و من درست لباسش را طراحی نکرده باشم. بهطور حتم در کارم ناموفق خواهم بود. بهطور مثال شخصیت پلونیوس در نمایش هملت که پانتهآ پناهیها آن را بازی کرد؛ به خاطر بازی چیره دستانه پناهیها لباسش با کاراکتر همخوانی دارد و بازیگر هم با رضایتی که از لباسش داشته بازی مؤثری ارائه کرده است. همه اجزا یک اجرا باید باهم هماهنگی داشته باشند تا کلیت کار، اجرای موفقی باشد.
گفتوگو از احمد محمد اسماعیلی