اصولاً مخاطب برای هنر اهمیت زیادی دارد، خواه تئاتر باشد خواه هنرهای دیگر. هنرمند خیلی دلواپستر از ارائه دهندههای دیگر نسبت به مخاطبش است. یک سخنران شاید به آن اندازه نگران مخاطب نباشد؛ آن چنان که یک هنرمند دلواپس مخاطبش است.
اصولاً مخاطب برای هنر اهمیت زیادی دارد، خواه تئاتر باشد خواه هنرهای دیگر. هنرمند خیلی دلواپستر از ارائه دهندههای دیگر نسبت به مخاطبش است. یک سخنران شاید به آن اندازه نگران مخاطب نباشد؛ آن چنان که یک هنرمند دلواپس مخاطبش است.
چهارمین جلسه سمینار"تئاتر و مخاطب" در نخستین روز برگزاری خود با ارائه مقالات دکتر فرزان سجودی، منوچهر اکبرلو و استاد محمودجواد عظیمی پی گرفته شد.
به گزارش سایت ایران تئاتر، در این جلسه که ریاست آن به عهده نصرالله قادری بود، دکتر فرزان سجودی با مقاله"مخاطب و مسأله رمزگشایی بین فرهنگی"، منوچهر اکبرلو با مقاله"بررسی جایگاه مخاطب در تئاتر به مثابه یک کالا" و محمدجواد عظیمی با مقاله"چرا و چگونه تئاتر برای مخاطب مهم است" حضور داشتند.
دکتر فرزان سجودی در بخشی از سخنان خود گفت:«رویکردی که من در بررسی مخاطب اتخاذ کردهام به این ترتیب است که در درجه اول"مخاطب" به مثابه کسی است که در حقیقت در معرض یک متن قرار میگیرد. البته متن را به معنای نوشتاری به کار نمیبریم، بلکه به معنای هر آن چه که درون قابی برای دریافت و تفسیر الصاق میشود، تلقی میکنیم.»
وی افزود:«مهمترین ویژگی متن تئاتری این است که نظامِ نظام است؛ یعنی در عین حال که یک نظام به نام تئاتر است، یک سیستم کدگذاری و ارائه در متن است. در عین حال خودش متشکل از نظامهای متعددی است. مثل بازیگر، بدن بازیگر، حالات صدا، کلام، زبان، موسیقی، معماری، نور و... همه اینها خودشان از رمزگانهای اجتماعی معنا میگیرند. یعنی برای این که اینها برای مخاطب معنادار شوند، مخاطب هم باید این رمزگانها را درونی کرده و با آن آشنایی داشته باشد»
وی ادامه داد:«متن تئاتری مجموعهای از سیگنالهای ناهمگن است نه غیر منسجم؛ چرا که کیفیت این سیگنالها با هم فرق دارد. یکی از اینها سیگنال موسیقایی شنیداری است، دیگری سیگنال زبانی صوتی گفتاریِ شنیداری است، دیگری سیگنال دیداریِ نور و بدن و حرکت و چهره است. ممکن است سیگنالهای بویایی هم به آن اضافه شود و اینها سیگنالهای ناهمگنند؛ یعنی از یک جنس نیستند.»
دکتر سجودی ادامه داد:«مخاطب دائماً درگیر دریافت سیگنالها و نشانهها و ساختن یک دنیای منسجم دراماتیک از نشانههای ناهمگی که دریافت میکند، هستند و هر از چند گاه شاهد فرو ریختن این دنیایی که ساختهاند هستند. چون شاید این دنیایی که ساخته شده با پیشبینیهای او مطابق تجربههای فرهنگی و اجتماعیاش پیش نرود.»
وی خاطر نشان کرد:«مثلاً ما ایرانیها دارای تجربههای فرهنگی، اجتماعی و ارزشی هستیم که وقتی نمایشی را نگاه میکنیم، براساس تجربیات ما فرو میریزد و تفسیری که ما از نمایش داریم درست درنمیآید. مخاطب دائماً در حال دریافت نشانهها، تفسیر نشانهها، پیش بینی روند پیشرفت نشانهها در ساخت دنیای دراماتیک است.»
در ادامه جلسه منوچهر اکبرلو مقاله"بررسی جایگاه مخاطب در تئاتر به مثابه یک کالا" را ارائه داد و در بخشی از سخنانش گفت:«در 20 سال گذشته 78 درصد افزایش جمعیت داشتهایم و اگر فرض را بر این بگذاریم که متقاضی بالقوه تئاتر در 20 سال گذشته افزایش پیدا نکرده، همین افزایش 78 درصدی هم احتمال دارد به افزایش تماشاگر بالقوه تئاتر بینجامد.»
وی ادامه داد:«گسترش و تمرکز شهرنشینی در دو دههای که من روی آن کار کردهام 133 درصد رشد داشته و پیشرفت آن از رشد جمعیت خیلی بیشتر بوده است. 32 درصد از کل جمعیت کشور در پنج شهر به سر میبرند و از آن جایی که مصرف تئاتر در کشور ما یک پدیده شهری است، میتوان احتمال داد که این تحولات تا چه اندازه موجب افزایش تقاضا برای تئاتر شده است.»
وی افزود:«طبق آمار برای من ثابت شده که جوانان متقاضیان اصلی تئاتر هستند و جوانی فزاینده جمعیت نشان میدهد که متقاضی بالقوه تئاتر افزایش پیدا کرده است.»
وی ادامه داد:«آمار نشان داده که آنهایی که به تئاتر نمیروند، صرفاً مسأله اقتصادی را مورد توجه قرار ندادهاند. بیشتر کسانی که نداشتن همراه را برای رفتن به تئاتر عنوان کردهاند، زنان هستند. سابقه بازیگران و کارگردان، نقد و نظر منتقدان در مطبوعات و... موارد توجه به یک نمایش بوده است.»
در ادامه جلسه محمدجواد عظیمی درباره مقاله"چرا و چگونه تئاتر برای مخاطب مهم است" گفت:«اگر به عنوان این مقاله توجه کنید دو سؤال وجود دارد: اول چرا و دوم چگونه تئاتر برای مخاطب مهم است. شما با هر دیدگاهی که مخاطب را نگاه کنید، کنکاش خاصی را در مقوله ارتباط باید داشته باشید. فرهنگ تعاریف مختلفی برای ما دارد با تمام تعریفها مفهوم اصلی فرهنگ"ارتباط" است و ارتباط یک مسأله دو سویه است. به صورت طبیعی این دو سو باید با یکدیگر نگریسته شود.»
وی ادامه داد:«ما فقط این را میدانیم که ارتباط که یک پدیده دو سویه است بیشتر از آن که وامدار سویه"ارائه" باشد مدیون سویه"گرفتن" است و به این لحاظ است که مخاطب اهمیت بیشتری پیدا میکند؛ چون آن چه که ارائه میشود در گستره دانشی که اخذ میکند، معنا میشود. شما هر چیز را با هر انگاره ذهنی که بخواهید ارائه کنید میتوانید، اما باید نگران چگونگی"گرفتن" باشید. آن جاست که معنای شما جلوه خاصی پیدا میکند.»
عظیمی ادامه داد:«اصولاً مخاطب برای هنر اهمیت زیادی دارد، خواه تئاتر باشد خواه هنرهای دیگر. هنرمند خیلی دلواپستر از ارائه دهندههای دیگر نسبت به مخاطبش است. یک سخنران شاید به آن اندازه نگران مخاطب نباشد؛ آن چنان که یک هنرمند دلواپس مخاطبش است.»
وی افزود:«در تئاتر عنصر ارائه هنر، خود انسان است. پیام تئاتر به لحاظ ارتباط مستقیم با مخاطب فوقالعاده پویاست و به هیچ وجه ایستایی را برنمیتابد. اگر نمایشی دیدید که پیام آن در صحنه سالن متوقف ماند و امکان پویایی و گسیل را نداشت، نمیتوانید آن را به عنوان یک تئاتر ارزیابی کنید؛ چون اصولاً پیام نمایش از صحنه به سالن حرکت میکند. به لحاظ این خاصیت، تئاتر یک ادعا دارد و آن این است که میخواهد با انسان حرف بزند و همین حرف زدن با انسان کار مشکلی است.»