گفت وگو با پیام امیر عبدالهیان بازیگر نمایش بانویی از اسلو
تنهایی باعث واکاوی درونی آدم ها می شود

پیام امیر عبدالهیان

پیام امیر عبدالهیان

پیام امیر عبدالهیان
ایران تئاتر: کشورهای اسکاندیناوی در ابتدای قرن گذشته محل رشد و بروز و ظهور خیلی از نویسندگان و کارگردان های بزرگ از قبیل ویکتور شوسترم ، اینگمار برگمان ، کارل درایر ، آگوست استریندبرگ و یان تروئل بوده اند. بدون تردید ایبسن با خلق نمایش هایی سرشار از درام های قوی و اوج و فرود دار، تاثیر زیادی بر ادبیات ، تاتر و سینما در دهه های بعد داشته است.
نمایش «بانویی از اسلو» این روزها با تأثیر گیری از نمایشنامه خانه عروسک ایبسن به صحنه رفته است. پیام امیر عبدالهیان بازیگر تئاتر و سینما که فارغالتحصیل تئاتر است در نقش دکتر تنها، محزون و بیمار در قالب یک کاراکتر چندوجهی بازی درست و مناسبی ارائه کرده است. خرس، سه خواهر و دیگران، این کدوم پنجشنبه است، حسن سنتوری، آسید کاظم، کاکتوس و جمعه کشی تعدادی از نمایشهای او در ایران و خارج از کشور است قصهها، گذر موقت و خیابانهای آرام نیز ازجمله کارهای سینماییاش محسوب میشود. کارگردانهای نمایش «بانویی از اسلو» در اثرشان ضمن وامگیری از پایه اصلی داستانی نمایشنامه ایبسن، دنیای ذهنی خود را که شامل علاقه به دنیای نوآر، فضای سیاه، مطایبه، موسیقی راک و متال و غیره است را در پیش چشم مخاطب قرار میدهند. دنیای که تباهی، خیانت، عشق اصیل و ناب، پایبندی به خانواده، فداکاری، نامردی و آز و طمع در آن پایه اصلی و مهم است. نمایش «بانویی از اسلو» به نویسندگی مجید رحیمی جعفری برداشتی آزاد از طرح داستانی خانه عروسک هنریک ایبسن است که داستان در حال و هوای ژانر نوآر سینمایی در امروز میگذرد. این نمایش به کارگردانی مجید رحیمی جعفری و علی اتحاد و تهیهکنندگی کتایون کیخسروی هر شب بهجز شنبهها ساعت ۲۱ در تالار حافظ بر روی صحنه رفته است. دیگر عوامل نمایش «بانویی از اسلو» عبارتاند از: مجرى طرح: گروه نمایش آکادمی هنر، طراح نور و مهندسی صدا: مجید قادری، طراح صحنه: هومن شیخ بشارتی، طراح صدا: علی اتحاد، طراح لباس: محیا صالحی و نگار فعلی، طراح گریم: سارا بلبلی، طراح گرافیک و موشن گرافیک: مرتضی آکوچکیان، پشتیبانی و مالی: هدیه میرزاده، مدیر صحنه: مصطفی خیراندیشه، دستیار تهیه: رامین اعلایی، روابط عمومى: مریم قربانی نیا، احمدرضا معراجی، عکاس: علیرضا لاجورد، مشاور تبلیغات: میلاد مجرد، اپراتور نور و صدا: پوریا نجفى، دستیار صحنه: بهرام برخوردارى، بازیگران: شهریار صیقلانی، نازنین فراهانی، سوگل قلاتیان، حسام منظور و پیام امیر عبدالهیان . با پیام امیر عبدالهیان درباره حضورش در نمایش بانویی از اسلو و جایگاه نقش دکتر در این اثر نمایشی گفتوگویی انجام دادهایم.
در سالهای اخیر جدا از حضور در سینما، در تئاتر هم حضور مستمری دارید. سال قبل با سه خواهر و دیگران و خرس امسال هم با بانویی از اسلو به صحنه آمدید. بر اساس چه اولویتهایی نقشهایتان را انتخاب میکنید؟
من بازیگری را از تئاتر شروع کردم و در تمام این سالها اکثر اوقات در تئاتر مشغول بودهام.درباره انتخاب نقش هم مجموعهای از ویژگیها در انتخاب یک نقش مؤثر هستند که برای من کیفیت متن، تأثیرگذاری نقش و چالشی که من را درگیر کند و البته کارگردان و گروه اجرایی را مدنظر قرار میدهم.
خانه عروسک ازجمله متنهای نامآشنا برای تئاتریها است. چقدر برایتان بازی در این متن جذابیت داشت؟
ایبسن جزو نویسندگان موردعلاقه من و بدون شک جزو بهترین نویسندگان دوران معاصر است. اقتباسهای معتبر و خوبی از این نمایشنامه در تئاتر و سینما انجامشده است.
داریوش مهرجویی هم بر اساس رمان خانه عروسک فیلم درخشان سارا را در دهه هفتاد ساخت؟
بله به نظر من سارا جز آثار خوب آقای مهرجویی است.
تغییراتی که در متن خانه عروسک در اجرای بانویی از اسلو انجام دادهشده را چگونه ارزیابی میکنید؟
بنمایه اصلی در نمایش ما این است که وفاداری در حد ایده مرکزی متن انجام شود. البته نکات جدیدی به متن افزوده شد که در متن اصلی وجود نداشت. سعی گروه در این بوده که برشهایی از متن اصلی را با المانها، فضاسازیها و حتی دیالوگهایی از فیلمهای سینمای نوآر به نمایش بگذاریم.
الگوهای نامآشنای ژانر نوآر در نمایش دیده میشود؟
بله نورپردازیهای پر کنتراست، زن اغواگر و غیره از موتیف ژانر نوآر در بطن نمایش وجود دارد. ما در نمایش شاهد نورپردازی سایهدار هستیم و رنگ غالب سیاهوسفید است. در آثار موفق نوآر و نئو نوآر هم مواردی که ذکر شد به همراه هوای بارانی، مه، رمز آلودگی فضا و محیط دیده میشود.
دکتر را به لحاظ شخصیتی خاکستری دید یا منفی؟
خیلی به این نوع دستهبندیها در آثار نمایشی اعتقادی ندارم. معتقدم آدمها در موقعیتی که قرار میگیرند و واکنش نشان میدهند متفاوت عمل میکنند و چیزی از درون خودشان بروز میدهند. در جامعه هم نمیتوانیم بهطور کامل و با قطعیت بگویم فلانی خاکستری و دیگری سیاه است. ممکن است آدمی که رفتارهای درستی داشته تحتفشارهایی دست به رفتار نادرست بزند و بالعکس. بهعلاوه اینکه، این نوع دستهبندی کاملاً نسبی است و در موقعیتهای مختلف فرق میکند. همه آدمها رنگینکمانی از خصلتهای خیر و شر درونی هستند. دکتر درجاهایی هم که حرف دلش را مطرح میکند متوجه میشویم که چه آدم احساساتی است و حرفههای نگفته و کارهای نکرده بسیاری دارد.
آدم رمانتیک و عاشقپیشهای که تلاش میکند این حسش را مخفی کند؟
شاید چون تنها است چنین کاری را انجام میدهد و درگذشته زندگیاش شکست عاطفی داشته است.
در قسمتهای مختلف نمایش به بیماریای که دکتر با آن درگیر است اشاره میشود. آیا ریشه اصلی بیماریاش هم همین تنها بودنش است که امید و تلاش به زندگی را برایش کمرنگتر کرده است و یا ماحصل یک خودویرانگری خودخواسته است؟
به نظر من دکتر آدم هوشمندی است.
میل خودویرانگری ربطی به هوشمندی و یا عدم هوشمندی ندارد؟
موقعی که آدمی در موقعیتی قرار میگیرد که فرجام خوشی برای آن نمیتوان قائل بود. میتواند به سمت کارهای غیرقابلپیشبینی برود. در مونولوگ پایانی، دکتر مطرح میکند که به آخر عمرش نزدیک شده وزندگیاش وضعیت نا به سامانی دارد؛ اما تلاش میکند نورا را از منجلابی که درگیر آن شده نجات بدهد.
تنهایی دکتر را آسیبپذیر کرده است؟
همینطور است و این تنهایی او را حساستر هم کرده است. دکتر در زندگی آدم موفقی است که از جایگاه اجتماعى خوبی برخوردار است و تمکن مالی دارد ولی بهشدت تنها و برخلاف شوخطبعیاش بسیار غمگین است. موقعی که تنها هستید زمان زیادی دارید تا در درونتان کنکاش و جستجو کنید و این امر باعث حساستر شدن میشود و این حساس شدن آستانه تحمل را کاهش میدهد. شاید اگر کسی همراه دکتر بود بهتر میتوانست در برابر بیماریاش مقاومت کند.
آیا موقعی که نسبت به نورا ابراز علاقه میکند. دکتر به لحاظ شخصیتی دچار انحطاط نمیشود؟
نه اینطور نیست. یکجور درد دل کردن با نورا است. دکتر فرصتی برای شروع کردن چیزی ندارد و همهچیز رو به افول است و شاید فرصت دیگری نداشته باشد پس حرف ناگفتهاش را میزند و به نورا میگوید که چه احساسی به او دارد و چقدر برایش ارزشمند است.
گفتوگو از احمد محمد اسماعیلی