نوشتهای بر اجرای بانویی از اسلو
جلوههای بیرنگ نیرنگهای زنانه
ایران تئاتر – بهنام حبیبی: "خانه عروسک" هنریک ایبسن، نمایشنامهنویس نروژی، این بار با نام "بانویی از اسلو" در برداشتی جدید از مجید رحیمی جعفری، و با کارگردانی مشترک او و علی اتحاد در تالار حافظ، به روی صحنه رفته است.
نورا، همسر هنریک، یک رییس بانک که به تازگی ارتقای رتبه یافته و اندکاندک با گرایشهای سیاسی، وارد کارزار سیاست نیز شده است، سالها پیش و در پی آگاهی از بیماری سخت هنریک و برای درمان او، از نیل کامرون، حسابدار همسرش درخواست کمک مالی میکند و او نیز در پاسخ به این درخواست، مقدمات پرداخت وامی را به نورا فراهم میکند. اما تهیه این وام با جعل امضا توسط نورا صورت میپذیرد. اکنون پس از سالها، نیل کامرون، حسابدار هنریک، به دلیل فساد و ناتوانی اداری، توسط هنریک اخراج میشود و هنریک قصد دارد تا کریستین، دوست و همکلاسی پیشین نورا و نیل را به جای او استخدام کند. نیل در پی آن میشود تا برای نگهداری شغلش، از نورا اخاذی کند. نورا، قانون را زیر سؤال میبرد که چرا زنی مانند او که گرفتار بیماری همسرش است، نمیتواند پول تهیه کند ولی مجرمان میتوانند هر کاری که دلشان میخواهد بکنند. نورا، کریستین را مأمور میکند تا نیل را از تصمیمش مبنی بر افشاگری وام منصرف کند. کریستین، بر خلاف وعدهاش تصمیم میگیرد تا با همدستی نیل، از نورا به خاطر این که نیل را در ازدواج با او از دست داده است، انتقام بگیرد. کریستین میگوید: "من یه هشت پام که به هر سمتی جوهر میپاشم.". آن چه نورا از هنریک میخواهد، توجه واقعی به شخصیت اوست تا همانند خانه پدرش، او را یک عروسک و ملوسک حساب نکنند. اما داستان با اعتراف به عشق دکتر رانک، دوستی خانوادگی آنان نسبت به نورا، تغییر سمت میدهد و نورا درمییابد که در واقع این دکتر بود که با خیانتش باعث شده بود تا نورا تن به این قرض بدهد و به بهانه کمک در پرداخت قرض، به نورا نزدیک شود و عشقش را به او اثبات کند.
کارگردانی "بانویی از اسلو"، با تکیه بر شخصیتپردازیهای درونگرایانه پرسوناژهای داستان، از نگاهی اکسپرسیونیستی خبر میدهد. دراماتورژی صحنه با لحظاتی از فرم سورئالیستی و با صدای صحنه و حرکات اسلوموشن بازیگران، لحظاتی اکسپرسیونیستی به کار میافزایند که زیبا مینمایند. طراحی میزانسن های موومانی صحنه، در پیروی از طراحی و دکور اکسپرسیونیستی و مینی مالیستی صحنه، بر حرکت بازیگران بر صحنه خالی از اکسسوار صحنه، و با تأکید بر بهرهگیری از حجم بدن و ژستهای منفرد آنان شکل میگیرد. میزانسن های بازیگران عمدتاً خطی و دوبعدی طراحی و اجرا میشوند که این، کمبود میزانسن های حجمی و سهبعدی را تا حدی ملموس میکند. نمایش، از ریتم خوبی برخوردار است که البته در قطعاتی از پاسکاری دیالوگی نورا و کریستین کمی به کندی میگراید. اکت و مکثهای بازی برای تأکیدگذاری بر نقاط عطف و هیجانانگیز داستان کمی کمرنگاند اما نمایش، از تابلوهای درونگرایانه زیبایی در بیان حالات و هیجانات درونی کارکترها برخوردار است.
پاسکاری و شطرنج زیبای بین میزانسن بازیگران در جایجای صحنه، حتی دور از یکدیگر، با همراهی موزیک زنده و خواننده زنده، به ایجاد رابطهای ذهنی و درونی، و انگیزشهای هیجانی و روانی کارکترها بین یکدیگر اشاره میکند که کارگردانان با مهارت و بیپروایی منحصر بفردی این روابط صحنهای و تابلوهای دراماتیک را ایجاد میکنند. بازیگران نمایش، به خوبی، کارکترهای نهانی خود را در برابر کارکترهای روبروییشان، در پس نقابی از ریا و دروغ که شالوده این داستان است پنهان میکنند. بازیها، غیر حسی و مکانیکال و دیالوگ محور اجرا میشوند و بازیگران بر میزانسن های خطی و دیکته شدهای تنها بر جدال اندیشهها تأکید میورزند.
طراحی صحنه"بانویی از اسلو" در ساختاری اکسپرسیونیستی و با گرایشی مینی مالیستی، تلاش در آفرینش فضایی تهی از اکسسوارهای اضافی دارد تا میدانی تهی را بین میزانسن های بازیگران برای افشای فاصلههای زیاد و تهی بین آنان، به وجود آورد. طراحی صحنه نمایش، با بهرهگیری از همه فضای موجود در تالار حافظ و حتی بهره بردن از شاهنشینهای گوشهای تالار، به تنوع میزانسن و موومان های صحنهای و دراماتورژی بازیگری میافزاید. طراحی نور "بانویی از اسلو" در نهایت سادگی اما کارآیی به روی صحنه خودنمایی میکند. پرتاب مستقیم نورهای نقطهای به تک بازیگران ایستاده بر روی صحنه خالی، تأکیدی بیشتر بر تنهایی درونی آنان در فضای واقعی پیرامونی آنهاست. موسیقی مایش"بانویی از اسلو"، با ترکیبی از پلی بکهای موسیقی مدرن با اجرای زنده اشعار توسط هنریک، تنوعی خوب برای این اجرای آوانگارد و مدرن از "خانه عروسک" هنریک ایبسن است، اگرچه اجرای اشعار به زبانی غیر پارسی برای مخاطب پارسیزبان کمی جای پرسش دارد.