در حال بارگذاری ...
...

گفتگو با سارا الهیان نویسنده نمایش «شهرک غرب»

تقابل ارزش‌های انسانی با مادی‌گرایی در ذات کاغذ سفید

ایران تئاتر: واکاوی مسائل و معضلات اجتماعی از نکاتی است که ذهن هر فردی از جامعه را به مخاطره می‌اندازد و او را ترغیب می‌کند که راهکاری برای آن پیدا کند. حال این موضوع نیز دور از نظر قشر هنرمند نیست و آنها بر حسب اهمیت حضورشان تلاش میکنند تا به مخاطب از طریق آثار خود آگاهی بدهند.

«بحران اقتصادی» از جمله مواردی است که به عنوان معضلی فراگیر در سراسر جهان دام گسترده و عواقب بسیاری را برای مردم پیش آورده است. موضوعی که شکل گرفتن آن از طمع انسان‌ها، دروغ‌هایشان و آروزهای حبابی آنها نشات می‌گیردکه متن این نمایشنامه «شهرک غرب» بیانگر این اتفاقات است.

سارا الهیان تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی به اتمام رسانده و شروع نمایشنامه نویسی خود را با نمایشنامه «ایمان به یک سراب» آغاز و سپس به عنوان نویسنده حرفه‌ای در این حوزه با رادیو مرکز هنرهای نمایشی کار خود را ادامه داده است که از میان آثار رادیوی او باید به سریال‌های«باز باران»، «قلم سرنوشت»، «راوی واژه‌ها»، «بزرگ مرد کوچک»، «خط آفساید»، «سفرنامه برادران امیدوار» و... اشاره کرد. همچنین وی در زمینه آثار نمایشنامه‌هایی را به نگارش در آورده است که باید از «ایمان به یک سراب»، «و انسان ... آفرید»، «زندگی، جنگ و دیگر هیچ»، «مضحکه‌ سریر مردگان»، «زنده‌به گور» و «شهرک غرب» نام برد. حال به بهانه نمایش «شهرک غرب» و دیدگاه اجتماعی این نویسنده با وی گفتگویی انجام شده است که در ادامه می‌خوانید.

 

نمایش‌هایی که در قالب حوزه اجتماعی به معضلاتی از آن اشاره دارد باید از دغدغه‌های نویسنده اثر نشات گرفته باشد. این تعریف نسبت به موضوع مطرح شده در نمایشنامه تا چه اندازه در ذهن شما وجود داشته است؟

خلق هر اثر هنری بدون دغدغه امکان ندارد. معضلات اجتماعی یکی از دغدغه‌های همیشگی من بوده و هست. در آثار من این موضوع همیشه جایگاه ویژه‌ای داشته، چرا که به نظر من نویسنده باید آیینه‌ جامعه‌ خویش باشد و بی‌تفاوت از کنار آن نگذرد.

 

ضرورت نوشتن نمایشنامه«شهرک غرب» در عصر حاضر و دلیل اقتباس کردن نمایشنامه« گلن‌گری گلن‌راس» چه بوده است؟

فسادهای مالی و اقتصاد بیمار در جوامع امروزی چه در سطح خرد و چه در سطح کلان انگیزه‌ اولیه من به عنوان نویسنده بوده است. انسان عصر حاضر با فاصله گرفتن از ارزش‌های انسانی در ابعاد معنوی و بشری و نزدیک شدن به مادی‌گرایی قدمی هولناک به سمت فضای تهوع‌آوری برداشته است. این مسئله یکی از موارد اصلی موضوع نمایشنامه «گلن‌گری گلن‌راس» بوده که به خوبی نویسنده‌ شهیر آمریکایی «دیوید مامت» به آن پرداخته است. به دلیل اینکه موضوع نمایشنامه‌ «گلن‌گری گلن‌راس» یک دغدغه جهان‌شمول بوده و گریبان‌گیر تمامی جوامع امروزی شده است، من را بر آن داشت که دغدغه آن نمایشنامه را با خوانش دیگر در جغرافیا سرزمین خودم به نگارش در آورم.

 

«بحران اقتصادی» به عنوان شاخص این نمایشنامه شناخته می‌شود. دلیل آنکه این موضوع را برای تعمیم دادن به سوژه در درام نمایش انتخاب کرده‌اید چیست؟

همان‌طور که اشاره شد بحران اقتصادی یکی از شاخصه‌های این نمایشنامه است. نظام سرمایه‌داری یک نظام اقتصادی است که مالکان خصوصی، ماکیت ابزارهای تولید را در اختیار دارند. حال به این نظام یک سری انتقادات وارد است که از آن جمله  توزیع ناکارامد و ناعادلانه پول و قدرت، گرایش به انحصار طلبی بازار، بیکاری و بی‌ثباتی اقتصادی ا‌ست. این موارد در متن زندگی قشر متوسط و متوسط رو به پایین وجود دارد و آنها را درگیر می‌کند. در واقع اقتصاد بیمار باعث بسیاری از معضلات اجتماعی مثل فقر، اعتیاد و ... می‌شود. در کشور ما بعد منفی نظام سرمایه‌داری پررنگ‌تر است.  حمایت بی‌چون و چرا از سرمایه داران شبه خصوصی به هر قیمتی، حمایت از سرمایه دارانی خاص در قالب صنایع خاص و مریضی همچون خودرو و مسکن دیده می‌شود. در حال حاضر یکی از مشکلات مهم کشور ما نظام بیمار اقتصادی است که در زندگی مردم تاثیر مستقیم گذاشته است و همین موضوع باعث شد که من به سمت این موضوع بروم.

 

آیا دلیل این تمهید را می‌توان بر این اساس لازم دانست که مخاطب بسیار با این موضوع در ارتباط است و به خوبی آن را درک می‌کند؟

بله. همان‌طور که اشاره شد نظام بیمار اقتصادی تاثیر مستقیم بر زندگی مردم گذاشته است و مردم با این موضوعات همذات پنداری کاملی می‌کنند. زیرا همه‌ ما با آن درگیری کامل داریم. به هرحال اقتصاد یکی از چهار رکن اصلی بنیادهای بشری است. ضعف در اقتصاد یعنی عدم امنیت و رفاه این مسئله‌ای است که ایجاد بحران در زندگی انسان امروزی می‌کند.

 

شخصیت‌ها آن طور که از متن نمایشنامه بر می‌آید تلاش دارند که کاراکترهایی باشند که نمود عینی از جامعه را به خود بگیرند. باتوجه به این موضوع شخصیت پردازی‌ها چطور تعریف شده است؟

شخصیت پردازی کاملا رئالیستی و برآمده از دل جامعه است. آن چیزی که در این اثر برای من حائز اهمیت بوده است ابعاد اجتماعی و خانوادگی شخصیت‌های داستان است و در لایه‌های دیگر شخصیت ‌پردازی به ابعاد اعتقادی و روحی روانی اشخاص نمایش پرداخت شده است. شخصیت‌پردازی در ژانر رئالیستی بسیار دشوار است. چون شما اشخاصی را خلق می‌کنید که به عینه در جامعه وجود دارد. همه‌ ما این اشخاص را کاملا می‌شناسیم. اگر شخصیت پردازی به خوبی در این گونه نمایش‌ها صورت نگیرد، دیگر مخاطب با جهان اثر همذات پنداری نمی‌کند. در واقع شخصیت‌پردازی در نمایشنامه‌های رئالیستی مانند راه رفتن روی لبه‌ پرتگاه ا‌ست.

 

نمایش «شهرک غرب» این خاصیت را دارد که از رئالیسم اجتماعی جهت پردازش بهتر سوژه سود ببرد. این بهره وری تا چه اندازه در روان بودن قصه موثر بوده است؟

رئالیسم اجتماعی یک ژانر تعریف شده است که همگان با آن آشنایی دارند. نمایش «شهرک غرب» با بهره‌گیری از ساختار رئالیسم اجتماعی توانسته است قصه‌ خود را در این قالب تعریف کند و خود ژانر به روان بودن قصه کمک بسیار کرده است. از همه مهمتر ساختار نمایشنامه بهره گرفته از خرده‌پیرنگ است و شما در این گونه قصه‌ها باید به روابط آدم‌ها بسیار توجه کنید. در واقع این روابط اشخاص نمایش هستند که فضاسازی لازم را برای جهان اثر به وجود می‌آورند. سعی من بر این بوده است که اول روابط بین اشخاص نمایش را به درستی تعریف کنم.

 

استفاده از نمادها، نوع پوشش کاراکترها و دیالوگ‌هایی که بین شخصیت‌ها برقرار می‌شود نشان از نقد دنیای سرمایه‌داری و تقابل با انسانیت دارد. چرا؟

در کشور ما نظام سرمایه‌داری حاکم است که باعث توزیع ناکارآمد و ناعادلانه پول و قدرت، امپریالیسم و شکل‌های مختلف استثمار فرهنگی و اقتصادی شده است که این موارد باعث تقابل این نظام با انسانیت شده است. در واقع دغدغه‌ این نمایشنامه تقابل ارزش‌های انسانی با مادی‌گرایی است و انسان امروزی به ظواهر و تجملات اهمیت بیشتری می‌دهد.

 

پژو 206 که جهت ترغیب فروشندگان املاک و محرک داستان تعریف شده است کاربردش به جز این مسئله می‌تواند نماد چه عنوان‌های دیگر باشد؟

همان‌طور که در علم اقتصاد فروشندگان تمام تلاش خود را برای دستیابی به اهدافی چون سود فزاینده، سهم بازار و حجم فروش می‌کنند، پژو 206 نیز عامل رقابت بین اشخاص نمایش برای دستیابی به سود بیشتر است. در واقع نمایش بر پایه‌ رقابت برای دستیابی به پژو206 است. در واقع ماشین 206 خود نماد رقابت در این نمایش است.

 

ورود و خروج شخصیت‌ها و پیش رفتن داستان از قوانین نمایشنامه نویسی کلاسیک پیروی می‌کند. آیا این تصمیم به نمایشنامه دیوید ممت که بر اساس آن نمایشنامه «شهرک غرب» را نوشته‌اید ارتباط دارد و یا این نگاه در خط سیر روایت تعمدی بوده است؟

این اقتباس کاملا وفادار به متن دیوید ممت است و فقط دو شخصیت فرعی آن تغییر کرده است.

 

صحنه پایانی نمایش نشان دهنده تبعات عدم انسانیت داشتن در ازای قدرت پول است. آیا این موضوع را می‌توان به نوعی هشدار و نتیجه‌گیری از نمایش دانست؟

صحنه‌ آخر استیصال انسانیت است. انسانی که در واقع ابزاری در دست نظام سرمایه‌داری شده است و در این بین انسان‌ها همه‌ چیز از جمله عواطف انسانی را برای به دست آوردن سود بیشتر زیر پا می‌گذارند. خشونت و استعمار یکی از نشانه‌های مکتب مرکانتیلیسم (سوداگرایی) است که این موضوع هشداری برای جامعه به حساب می‌آید.

 

گفت‌وگو از کیارش وفایی