جابر رمضانی در گفت و گو با ایران تئاتر
تئاتر یک دغدغه مشترک بین گروه اجرا و تماشاگران است
ایران تئاتر: نمایش نمی تونیم راجع بهش حرف بزنیم به کارگردانی جابر رمضانی، یک اثر نامتعارف از گروه تئاتری تجربه گرای سوراخ توی دیوار با نمایش هایی مثل رولور وصدای آهسته برف است و با معرفی یک خانواده عجیب شروع می شود؛ خانواده ای که سر میز به ظاهر دلپذیر شام نشسته اند، ماکارونی و سالاد را می خورند اما خبری از بشقاب نیست. گویی از تمدن و انسانیت فقط ظواهرش را دارند.
میز شام مفصل و گوشی موبایل آخرین مدل، مخلوط کن ،مسواک، عینک آفتابی و حیوان خانگی دست آموز را دارند اما در موقعیتی اشتباه یا به طرزی اشتباه از آنها استفاده می کنند.پدر خانواده شخصیت خاصی دارد پدری که آشکارا نماد خودکامگی و توتالیته است که هر چه را که میخواهد در جامعه به دست میآورد و در خانه هم دیکتاتوری برقرار میکند. مادر خانواده کاری جز اشک ریختن و کار با آبمیوه گیریاش را انجام نمیدهد، پسر بزرگ خانواده اهرم قدرت و فشار و پسر کوچک خانواده، از فرط سرکوب شدن، با ترسولرز صحبت میکند. دختر کوچک خانواده به خاطر سنش همواره تحقیر میشود و پسر یاغی خانواده تنها کسی که صندلیاش با دیگر برادران و خواهرانش متفاوت است جرئت حرف زدن و اعتراض کردن به این سیستم بسته را دارد. مهرناز، دختر بزرگ خانواده درصحنه حاضر است ولی خانه را ترک کرده است و تنها وقتی به زبان میآید که دیگر مطمئن شدهایم امیدی به اصلاح این خانواده نیست. نمایش تکپردهای نمی تونیم راجع بهش حرف بزنیم نمایشی مدرن و تفکر برانگیز از یک کارگردان نسل جوان تئاتر ما است که تجربهای جدید در حوزه درگیر کردن حواس پنجگانه مخاطب را رقم میزند. اِسکیس، صدای آهسته برف، سوراخ و نمایش تیم شنا کارهای کارنامه کاری رمضانی هستند که نمایش تیم شنای او برنده تندیس بهترین گروه بازیگری دهمین فستیوال تئاتر اسکنا آپ در لهستان شده است. در خلاصه داستان نمایش نمی تونیم راجع بهش حرف بزنیم آمده: خانوادهای سر میز شام تلاش میکنند تا راجع به خودکشی مهرناز حرف نزنند. آنها گرسنهی دانستن دربارهی دردهایی که به او رفته است هستند. نمایشی دربارهی درد؛ دربارهی درد مشترکی که نمیتوان راجع به آن حرف زد. این نمایش نوشته پیام سعیدی به کارگردانی جابر رمضانی و با دراماتورژی محمد چرمشیر از چهارشنبه ۸ شهریور ۹۶ ساعت ۲۱ در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر هر شب به مدت ۶۰ دقیقه روی صحنه میرود. بازیگران این نمایش عبارتاند از: شیوا ابراهیمی، علی باقری، آتیلا پسیانی، اصغر پیران، نگار جواهریان، ایمان صیادبرهانی، نیکامهر غفاریان و مریم نورمحمدی. همچنین دیگر عوامل اصلی این نمایش را طراح صحنه: مرتضا فربد، طراح لباس: نگار نعمتی، طراح نور: صبا کسمایی، طراح گریم: ماریا حاجیها، طراح پوستر: علی باقری، عکاس: احسان نقابت، مدیر روابط عمومی و مشاور رسانهای: عسل عباسیان، تبلیغات مجازی: امیر قالیچی و تهیهکننده: گروه تئاتر سوراخ تو دیوار تشکیل میدهد. با جابر رمضانی درباره اجرای نمایشش گفتوگویی انجام دادهایم.
با توجه به نمایشهایی که تابهحال اجرا کردهاید و نقاط مشترکی که در آنها دیده میشود، نگاه یک مؤلف در آن قابلمشاهده است. به چه دلیل متنهای نمایشهایتان را نمینویسد؟
گروه سوراخ توی دیوار از بدو تشکیلش بهعنوان گروهی بر مبنای ادبیات نمایشی در دانشکده سوره شناختهشده است و چهار عضو این گروه نویسنده هستند. در تمام این سالها اولین باری است که نمایشی را روی صحنه اجرا میکنم که خودم در تیم نویسندگانش حضور ندارم. البته پیام سعیدی نویسنده نمایش نمی تونیم راجع بهش حرف بزنیم از اعضای گروهمان است. با پیام نمایشنامه صدای آهسته برف را نوشته بودم و در نمایشنامه جدیدمان نیز این همکاری ادامه دارد. در نمایش نمی تونیم راجع بهش حرف بزنیم هم این روند ادامه پیدا کرد.
اما در بروشور نمایش اسمی از شما بهعنوان نویسنده برده نشده است؟
زیرا ترجیح دادیم پیام ایده اصلی نمایشنامه را به شکل مستقلتری بنویسد.
به نظر میرسد کارگردان نمادگرایی باشید و علاقه دارید مخاطب بعد از دیدن نمایشهایتان با تأویل، تفاسیر و سؤالات زیادی در ذهن سالن را ترک کند؟
همه نمایشهایی که روی صحنه بردهام بر اساس دغدغه و پرسشهایی بوده است که در ذهنم وجود داشته و به دنبال جواب پرسشهای خودم در قالب فرم بودهام. برایم جذابیت ماجرا و اجرای نمایش همیشه فرمها بودهاند. موقعی که کارگردان به سراغ فرمها میرود جای بروز نمادها و اشارات باز میشود.
آیا همیشه با اجرای نمایش به پاسخهای ذهنیتان میرسید؟
مسئله این است که در بیشتر مواقع به پاسخ پرسشها نزدیک میشوم. به نظرم تئاتر یک دغدغه مشترک بین گروه و تماشاگران است. برای من تئاتر تمرین صبر است و اینکه دوست داشتنهای ما نمیتوانند همه باورهای ما را شکل بدهند.
آیا علاقه زیادی دارید تماشاگری که به دیدن نمایش شما میآید فردا و روزهای بعد دیدن اجرا با نمایشتان درگیر و همراه باشد؟
دوست داشتن و یا دوستنداشتن من چندان اهمیت ندارد. ممکن است این اتفاق بیفتد و تماشاگر مدتی درگیر اجرای نمایش من باشد و مخاطب بیشتر باید در این مورد اظهارنظر کند. تئاتر روی برخی از مخاطبان تأثیرگذاری بیشتری دارد و روی برخیهای دیگر اثر گذاریش کمتر است، تئاتر بهعنوان یک پدیده زنده ادامه دارد و زیست اجتماعیاش تداوم دارد، یک پروسه است و محدود به تایم خاص اجرایش نیست. تئاتر یک قبل و بعدی دارد.
با ورودم به سالن و دیدن نوع چیدمان صحنه و نوع قرار گرفتن تماشاگران که در برخی از ردیفها مجبور بودند مدام به اطراف سرک بکشند تا بتوانند نمایش را دنبال کنند، این سؤال در ذهنم شکل گرفت که عامدانه چنین کاری را انجام دادید؟
از قبل به چنین وضعیتی فکر کرده بودیم و تا حدی با استنباط شما موافق هستم و این بحث جزئی از زیباییشناسی بصری این نمایش است. نزدیکی تماشاگر به میز شام و درواقع سر میز بودنشان هم بهنوعی یکی از مهمترین کانسپت هایی است که رویکردم بود. اهمیت این ایده ما را به این سمت از زیباییشناسی سوق داده که دید برخی از مخاطبها مخدوش باشد. تماشاگرانی که در ردیفهای یک و دو نشستهاند، با تماشاگرانی که در ردیفهای بالاتری نشستهاند دید متفاوتتری دارند. تماشاگران ردیفهای یک و دو فاصله بسیار کمی با بازیگران و دکور نمایش دارند و حتی فاصله به ده سانتیمتری هم میرسد و میتوانند به بازیگران دست بزنند و به غذاهای روی میز هم دسترسی داشته باشند. تماشاگران ردیفهای بالاتر از میز دورتر هستند، اما اساساً بازیگران را میبینند. تجربه دیداری این نمایش تجربه دیداری متفاوتی است.
فرمت و چیدمان صحنه (قرار گرفتن یک میز مستطیل شکل بزرگ) مسئلهای است که بارها در نمایشهایی مورداستفاده قرارگرفته است.
میزانسن نمایش البته میزانسن ناب و نویی نیست و در تئاترمان بارها چنین میزانسنی مورداستفاده قرارگرفته است. در نمایش تجربههای اخیر امیررضا کوهستانی تماشاگران تئاتر چنین میزانسنی را تجربه کرده بودند.
در بحث چیدمان صحنه و طراحی میزانسن ها چقدر تحت تأثیر تابلوی شام آخر داوینچی بودید؟
به نظر میرسد تابلوی شام آخر تصویر دوری از نمایشم نیست. بههرحال در نمایش ما درباره یک میز شام حرف میزنیم. یک میز شام هشت نفر و میز شام داوینچی ده نفره است. کانسپت ها و تشابهات تصویری زیادی در این میان وجود دارد و منکرش نمیشوم.
گفتوگو از احمد محمد اسماعیلی