در حال بارگذاری ...
...

دراماتورژی در ایران خیلی جدی گرفته نمی شود. در مصاحبه ای هم گفته بودم که بنا بر شنیده های من از خود تئاتری ها، به فردی که قرار است در تئاتر هیچ کاری انجام ندهد، دراماتورژ می گویند. فقط اسم دهان پر کنی است

دراماتورژی در ایران خیلی جدی گرفته نمی شود. در مصاحبه ای هم گفته بودم که بنا بر شنیده های من از خود تئاتری ها، به فردی که قرار است در تئاتر هیچ کاری انجام ندهد، دراماتورژ می گویند. فقط اسم دهان پر کنی است

رضا آشفته، رضا قنبری:
«گروه دن کیشوت از سال 76 در دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی تهران شکل گرفت. "ننه دلاور" اولین تجربه این گروه بود که هیچ وقت اجرا نشد. این گروه همچنان به فعالیت‌های خود ادامه داد تا در سال 80 با اجرای نمایش"نقل شبیه خوانی زن" اولین اجرای رسمی خود را شروع کرد و پس از آن"مجلس شبیه‌خوانی شازده کوچولو"، "کافی شاپ، داخلی، شب" و"دن کشیوت" اجرا شد. "پینوکیو" هم پنجمین اثری است که از این گروه اجرا می‌شود.»
این‌ها مطالبی است که علی‌اصغر دشتی در ابتدای جلسه مطبوعاتی نمایش"پینوکیو" عنوان کرد.
در این جلسه که در تالار قشقایی عصر روز دوشنبه 18 تیر ماه برگزار شد، علی اصغر دشتی یکی از کارگردانان نمایش"پینوکیو" با اشاره به این که این گروه به طور مداوم در حال تجربه های جدیدتر بوده، گفت:«البته مسیری برای گروه ما وجود دارد اما الزاماً قرار نیست به ثَبات برسد. وقتی کلمه"تجربه کردن" را به کار می بریم، یک مقدار لایتناهی است و نمی شود به یک شکل و مورد خاص محدودش کرد.»
او در ادامه در پاسخ به این پرسش که آیا در هر تجربه تازه به دنبال مکاشفه نکته خاص بوده است، گفت:«ما انواع برخوردها را در تئاتر تجربه کرده ایم، ولی در تجربه آخری سعی کرده ایم که از نقطه صفر شروع کنیم. ما بعد از انتخاب یک داستان، سعی کرده ایم به سمت تولید تئاتری برویم که آرام آرام شکل می گیرد. در واقع از این حالت که با یک نمایشنامه از پیش تعیین شده شروع کنیم، فاصله گرفته ایم. به همین دلیل نقش پدیده ای به نام دراماتورژ را در گروه مان پررنگ کرده ایم تا تأثیرش را در تولید یک تئاتر ببینیم.»
قهرمان های شناخته شده
چرا از قهرمان های شناخته شده مانند"دن کیشوت"، "پینوکیو" و"شازده کوچولو" برای پرداختن به تئاترهای تان استفاده کرده اید؟ آیا هدف تان این است که بهتر از این رمان ها به این اشخاص بپردازید؟
علی اصغر دشتی در پاسخ به این پرسش گفت:«ما به دنبال رفع نقص و عیب نیستیم. قهرمان هایی در ادبیات داستانی وجود دارند که در زمان طی مسیر می کنند. در واقع با گذشت هر سده ای این ها به حیات خود ادامه می دهند. بسیاری از آدم ها بی آن که اصل این داستان ها را خوانده باشند، این قهرمان ها را می شناسند و قبل از آن که وارد سالن تئاتر شوند، با قهرمان ما آشنا هستند. ما به این آشنایی و پیش آگاهی خیلی نیاز داریم تا تماشاگر وارد سالن مان بشود و این دفعه با روایت گروه ما از این قهرمان رو به رو باشد.»
موسیقی
علی اصغر دشتی سپس موسیقی نمایش را جزئی اساسی از کار دانست که در مرحله تمرین شکل می گیرد و تصریح کرد:«موسیقی مثل یک بازیگر عمل می کند و می تواند تأثیرگذار باشد.»
نسیم احمدپور هم در ادامه اشاره کرد که استفاده از موسیقی مثل مابقی عناصر در تمرین های این گروه لحظه لحظه به کار گرفته می شود و از پیش، تصمیمی برای استفاده از هیچ چیزی وجود ندارد، بلکه در لحظه استفاده از عناصر به کار وارد می شود.
دراماتورژی
دراماتورژی در ایران چه جایگاهی دارد و چگونه می توان از این پدیده برای پیشبرد تئاتر کشورمان استفاده کرد؟
نسیم احمدپور در این باره گفت:«دراماتورژی در ایران خیلی جدی گرفته نمی شود. در مصاحبه ای هم گفته بودم که بنا بر شنیده های من از خود تئاتری ها، به فردی که قرار است در تئاتر هیچ کاری انجام ندهد، دراماتورژ می گویند. فقط اسم دهان پر کنی است. در حالی که دراماتوژ می تواند متن های ادبی را به تئاتر نزدیک کند. او می تواند در تبدیل ادبیات به تئاتر تلاش کند. اولویت کاری او نزدیک کردن این دو مقوله به یکدیگر است تا ما بیشتر یک تئاتر ببینیم نه این که یک روخوانی بشنویم که با چند حرکت تزئین شده است.»
وی افزود:«دراماتورژی می تواند به قوت بخشیدن یک تئاتر کمک کند.»
قهرمان های نمایش های گروه شما شکست می خورند؟ چرا به سراغ آدم های شکست خورده می روید؟
علی اصغر دشتی نیز در این باره گفت:«نمی دانم آیا چنین اتفاقی در کار بوه یا نه؟ سه کاراکتری که انتخاب کرده ایم، این اتفاق در داستان و مسیر زندگی شان می افتد و ما از پیش به چنین موضوعی فکر نکرده ایم و تفکری برای پرداختن به چنین مقوله ای وجود نداشته است.»
عبث گرایی
آیا می توان براساس شیوه اجرایی پینوکیو گفت که این کار در زمره آثار پوچی قرار می گیرد؟ علی اصغر دشتی، وظیفه کارگردان را روشن کردن سبک و مکتب یک نمایش ندانست. وی گفت:«کارگردان وظیفه اش تولید تئاتر است و این تئاتر می تواند براساس نشانه های یک یا چند مکتب فکری و اجرایی شکل گرفته باشد.»
تکرار
فرشاد فزونی آهنگساز پینوکیو نیز در مورد تکرار در کار توضیح مفصلی داد. وی گفت:«من در صدد برآمدم که در هماهنگی با بازی و خواسته های کارگدان به موسیقی برسم که در خدمت فضا و اجرا باشد.»
او که موسیقی را به شکل بداهه کار کرده در این ارتباط معتقد است:«در تئاتر چون همه عناصر در لحظه به طور زنده به کار گرفته می شوند، موسیقی هم باید به شکل زنده و بداهه پردازی باشد.»
علی اصغر دشتی گفت:«موسیقی یا هر عنصر دیگری در خدمت کلیت کار قرار می گیرد، در واقع منبع ارجاع ما دائماً دراماتورژ است. هر کاری که می خواهیم انجام دهیم یا هر پیشنهادی بر اساس نظر دراماتورژ وارد کار می شود. گام به گام پیشنهادها برای دراماتورژ عمل می شوند بنا بر ضرورت و تشخیص دراماتورژ قبول یا رد یا اصلاح می شود. در پروسه تمرین و در تبادل بین گروه و دراماتورژ همه چیز در خدمت اجرا قرار گرفته است.»
آهنگساز هم در ادامه به هماهنگی بین افراد گروه در شکل گیری موسیقی تأکید کرد.
آیا پینوکیو به دور از چوب بودنش می تواند نماینده یک انسان باشد؟
نسیم احمدپور به این پرسش پاسخ مثبت داد؛ چون این یک برداشت شخصی است و در این کار هم هدف این بوده که هر کسی به برداشت خاص خود از اجرا برسد. هر کس می تواند چیزی درباره پینوکیو بگوی و تأویل خود را از آن ارائه کند. شاید یکی دیگر به این نتیجه برسد که او بلاتکلیف است و... ما با ذهنیت مشخصی کار را اجرا نکرده ایم، بلکه هدف ارائه یک تئاتر بوده و بس.»