نگاهی به نمایش «همه بگید سیب» نوشته و کار شراره طیار
با خودت مهربان باش و بگو «نَه»
احمدرضا حجارزاده: در این سالها جملهای به بهانه توجیه اشتباهات یا ناآگاهی پدرها و مادرهای نسل جدید در برخورد با فرزندان کودکشان در فضای مجازی باب شده ازاینقرار که «آنها اولینبارشان است که زندگی میکنند»؛ با وجودی که محتوای این جمله درست است اما نکته غلط این است که شاید آن پدرها و مادرها نیز تربیت رفتاری خود را مدیون کسانی هستند که رفتار اجتماعی صحیح را نیاموخته بودند و سبک زندگیشان بر پایه تجربه پیشینیان و فرهنگ و سنتهای رایج آنها استوار بود اما امروزه علاوه بر اینکه طیف متنوع و گستردهای از کتابها و فیلمهای خوب آموزشی در اختیار پدرها و مادرهاست، هنر نمایش به کمکشان آمده و مفاهیم درست زندگی را در قالب قصههای آموزنده به بچهها منتقل میکند. خوشبختانه گروههای فعال در عرصه تئاتر کودک و نوجوان، برای هر موضوع و معضلی، نمایشی آماده و اجرا میکنند و بچهها ـ و بزرگترها ـ را از سردرگمی درمیآورند.
یکی از هنرمندانی که این روزها با نمایشهای خلاقانهاش، مهارتهای فردی و اجتماعی را به کودکان میآموزد، شراره طیار است. او که دو سال پیش نمایش موفق «گورخر سیاه» را با متنی از «بربل مایا» و بر اساس یک افسانه آفریقایی درباره «ماهیت وجودی» اجرا کرده بود، این شبها با اجرای نمایش «همه بگید سیب» در سالن گلستان مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در پارک لاله دوباره به کانون برگشته تا این بار توانایی «نه گفتن» را در بچههای امروز تقویت کند.
در تولید آثار هنری ـ به هر شکل ـ استفاده از شخصیتهای حیوانی برای آموزش مفاهیم و مهارتهای انسانی، قدمتی در حد داستانهای «کلیلهودمنه» دارد و البته تجربه نشان داده تأثیر آنچه از زبان حیوانات منتقل میشود، بر مخاطب بیشتر و ماندگارتر است. ازاینرو، شراره طیار در اجرای «همه بگید سیب» هم از دنیای حیوانات بهره برده است. این نمایش مانند کار قبلی طیار و گروهش، از فضای تلفیقی عروسکی و زنده برخوردار است. گرچه روایت اصلی داستان، بر عهده عروسکهاست اما گاهی بازیسازان اجرا نیز قدم به دنیای عروسکها میگذارند و به آنها مشاوره میدهند یا در انجام برخی کارها کمکشان میکنند.
ماجرای نمایش درباره زرافهکوچولویی است که برای نخستین بار همراه با پدرش به جنگل تازهای آمده و به همین دلیل، حیوانات جنگل که خبر ورود زرافهها را از موشهای کور شنیدهاند، با تزیین جنگل انتظارشان را میکشند. زرافهکوچولو که حالا دوستان تازهای پیدا کرده، حاضر است برای خوشحالی آنها هر کاری بکند. دوستان تازه زرافهکوچولو ـ میمون، فیل و خارپشت ـ درخواستهای عجیبی از او دارند اما زرافه توانایی نه گفتن به آنها را ندارد!
در زمینه مهارت نه گفتن و مقابله با درخواستها نابهجا، طی یک دهه گذشته کتابهای بیشماری منتشر شده است که البته اغلبشان بر مراقبت از سوءاستفادههای جنسی در کودکان متمرکزند، ولی طیار نگاهی فراتر از این معضل اجتماعی به قدرت نه گفتن داشته و با اجرای نمایش «همه بگید سیب»، بهخوبی این مفهوم را به کودکان منتقل میکند که واژه «نَه» میتواند هر کجا که فرد احساس کرد او را در جهت کسب منافع شخصی به کار میگیرند، استفاده شود. مثل نمونههایی که در همین نمایش میبینیم، ازجمله اینکه زرافه به قصد همبازی شدن و تفریح با دوستانش همراه میشود اما آنها تنها گردن درازِ زرافه را مفید میدانند تا به خواستههایشان برسند.
درحالیکه مثلاً وقتی زرافه هم میخواهد مثل میمونکوچولو در دریاچه شیرجه بزند، میمون او را تنها میگذارد، یا وقتی همه دوستان به خانه خارپشت میروند، زرافهکوچولو باید نقش نگهدارنده آنتن را بازی کند تا دوستانش بتوانند برنامه موردعلاقهشان را بدون برفک و نقص فنی ببینند! جالب اینکه در ماجرای تاببازی فیلکوچولو، سوءاستفاده او فقط به زرافه محدود نمیشود و شخصیت فیل، حتی از گردنِ عروسکگردانهای نمایش برای تاب خوردن استفاده میکند.
اینجا تماشاگر کودک یک نمونه از مهارت و عدم مهارت «نه گفتن» را میبیند. فیلکوچولو ابتدا میخواهد طناب تاب را به گردن عروسکگردان خانوم (شراره طیار) ببندد اما او بهانه میآورد که گردندرد دارد و قرص دیکلوفناک استفاده میکند. پس نمیتواند کمکش کند، ولی عروسکگردان مَرد (امیرحسین انصافی)، نه میتواند بهانهای بیاورد و نه توانایی نه گفتن دارد، پس گردنش را واگذار میکند!
بااینحال، مخاطب هدف نمایش «همه بگید سیب»، ضمن یادگیری مهارت نه گفتن در قبال منفعتطلبی دیگران، با مفاهیم دیگری مانند مهربانی، گذشت، دوستی، بخشش و مهمتر از همه، توجه به خود نیز آشنا میشود. حالا کودک میداند که مسئله «نه گفتن» به خواستههای بیجای دیگران، فقط برای ممانعت از سوءاستفادههای احتمالی نیست، بلکه بهنوعی احترام گذاشتنِ فرد به «خود» و مهربان بودن با «خود» است. ازاینرو پرسش پایانی طیار از تماشاگران، چراغ تفکری را در ذهن کودکان روشن میکند که شاید تا پیشازاین کمتر به آن فکر کرده بودند: «ما گردندرد بگیریم تا دوستانمون خوشحال باشند بهتره یا به خواستههای غلط دوستامون بگیم نَه و خودمون سالم باشیم؟!»
تنها ضعف در داستان نمایش این است که وقتی زرافهکوچولو از دوستانش دلخور میشود و با آنها قطع ارتباط میکند، معلوم نیست چه اتفاق یا عاملی باعث میشود دوستان زرافه به اشتباهشان پی ببرند و از او عذرخواهی کنند! بهتر بود دوستان زرافهکوچولو به نحوی اهمیت دوستی با زرافه و از دست دادن او را حس میکردند یا مثلاً حیوان دیگری (شاید یک جغد پیر دانا)، اشتباهشان را به آنها گوشزد و به عذرخواهی تشویقشان میکرد.
شیوه اجرایی «همه بگید سیب»، دوستداشتنی و خلاقانه است. عروسکها با آنکه چندان بزرگ نیستند اما مهارت بازیسازان در بهکارگیری آنها، کاملاً توجه تماشاگر را جلب میکند و یک لحظه چشم از عروسکها و حرکات ظریفشان برنمیدارد. گرچه نباید از یاد برد بخشی از موفقیت و درخشش بازیسازان در استفاده از عروسکها، مدیون طراحی ماهرانه عروسکهای باتومی و اهرمی توسط «صبا قدیمی» است، چنانکه او در طراحی صحنه و لباس هم بسیار موفق عمل کرده. تنوع شکل و اندازه درختان جنگل، فضای نمایش را دیدنیتر کرده و همینطور پوشش سبز عروسکگردانان، آنها را نیز بخشی از جنگل سبز مینمایاند. استفاده نمادین از پارچه آبی به جای رودخانه نیز موجب پرورش خلاقیت در ذهن مخاطب هدف نمایش میشود.
همچنین کاربرد موسیقی و ترانههای زیبای امیرحسین انصافی در طول روایت قصه، کافی، درست و جذاباند. برای نمونه، ببینید اعلامِ خبر ورود زرافهها را به جنگل توسط موشهای کور. کارگردان نمایش حتی در انتخاب برنامه و صدای تلویزیون دقت لازم را داشته است، طوری که وقتی مهمانان خارپشتکوچولو به تماشای کارتونهای «دختر کفشدوزکی» و «باباسفنجی» مینشینند، اغلب مخاطبان کودک که از هواداران این دو کارتون محبوب هستند، ترانه تیتراژ کارتونها را در سالن همخوانی میکنند.
درنهایت باید گفت نمایش «همه بگید سیب»، تئاتری حرفهای، تأثیرگذار و بهیادماندنی است که بیشتر از سرگرمی و شادی تماشاگر، به رشد شخصیت و پروش بهعنوان یکی از مهمترین و ضروریترین مهارتهای اجتماعی امروز کودکان و نوجوانان میاندیشد. این نمایش نهتنها میتواند برای بچهها مفید باشد که حتی تلنگری برای پدرها و مادرهای نسل جدید است.