در نشست ایران تئاتر با عوامل نمایش «در دهانم حرف بزن» مطرح شد:
آموزش مهمترین نیاز تئاتر استانها است
در نشست صمیمی با عوامل نمایش «در دهانم حرف بزن» از استان بوشهر در پاتوق ایران تئاتر عنوان شد که آموزش در تئاتر باید اولویت داشته باشد. اگر ما امروز در تئاتر کشور مشکلاتی داریم علت آن کمبود آموزش است.
به گزارش ایران تئاتر، نمایش «در دهانم حرف بزن» نوشته سید قاسم حسینی و کارگردانی عبدالزهرا محمدی بعد از اجراهای موفق در شهرستان دیر و کسب بیشترین جوایز از جشنواره تئاتر استان بوشهر، به جشنواره بینالمللی تئاتر فجر راه یافت و در این آوردگاه تئاتر بینالمللی به صحنه رفت. به این بهانه در دفتر ایران تئاتر میزبان عوامل این نمایش بودیم و حاصل گپ و گفتی بود که در ادامه میخوانید.
سیدقاسم حسینی نویسنده نمایش «در دهانم حرف بزن»
دانستن واقعیت تاریخی و ورود تاریخ به نمایش دو مقوله جدا از هم است
ایده اصلی داستان این نمایش از یک داستان دربارۀ دیر قدیمی مربوط به یهودیان در شهرستان دیّر آمده است. بدین صورت که در قدیم یکی از اهالی این شهرستان دلباخته یک دختر یهودی میشود که به علت تفاوت دیدگاههای مذهبی به وصال نمیرسد.
شاید در نگاه اول این ایده را از یک دوره تاریخی در این شهرستان بدانیم اما از نگاه من به عنوان یک نمایشنامهنویس، ما لزوماً مورخ نیستیم و با توجه به سابقه کم یکصدساله نمایشنامه نویسی در ایران، فکر میکنم هنوز ما نمیتوانیم از این قالب به نفع تخصصهای دیگر وام بگیریم. البته یک نمایشنامهنویس تا زمانی که یک واقعه را در یک دوره تاریخی به خوبی مطالعه نکرده باشد، قاعدتاً نمیتوانند بنویسد و اگر اینکار را انجام بدهد، یک نوشته ابتر خواهد بود و حال و هوای ناآشنا برای مخاطب خواهد داشت به همین خاطر، دانستن واقعیت تاریخی و ورود تاریخ به نمایش دو مقوله جدا از هم است. نویسنده همیشه باید به نوعی یک انسان بی رحم باشد این را چخوف به ما یاد داده است؛ نویسنده هیچ گونه تعارفی در مورد اینکه کاراکترهایش به چه سرنوشتی دچار میشوند، نباید داشته باشد. اما گاهی لازم است برای عنصر دراماتیک شما در تئاتر اتفاقی بیفتد و ناگزیر هستید که تاریخ را با آن تطبیق دهید و تاریخ در مورد آن چیز دیگری میگوید و تاریخ عنصر اتفاق را کمرنگ میکند و به نوعی پایان خوشی را برای آن کاراکتر درنظر می گیرد لذا شما به عنوان یک نویسنده مجبورید برای حفظ تاریخ خود، برجستگیهای دراماتیک را کمی کاهش داده و تا بتوانید رسالتی را که برای خود تعریف کردهاید را بجا بیاورید به خاطر همین فکر میکنم یک نمایشنامه نویس شغلش سرگرمکردن، توجه به جامعه و پردازش قصهایست که ریشه آن در جامعه است و فکر میکنم که ورود آن بحث تاریخی به نمایشنامه جایز نیست و گاهی ممکن است باعث لطمه خوردن به عنصر دراماتیک قصه شود.
دغدغه اصلی من در نوشتن نمایشنامه، پردازش دراماتیک و وصلبودن به جامعه است
نمایش «در دهانم حرف بزن» پس از عبور من از فضای سنی ۱۵ یا ۱۶ سالگی و در ۱۸ سالگی من نوشته شده است. چند نمایشنامه دیگر هم نوشتهام اما علاقهای که به این نمایشنامه از طرف کارگردان و دیگر دوستان نشان داده شد، باعث گردید که این نمایش کارگردانی شده و به روی صحنه برود. بنده، گاهی آگاهانه و گاهی هم ناآگاهانه سر تمرین نمایشنامه نمیرفتم چراکه دوست داشتم تالیف دوم کار را ببینم و این اتفاق با توجه به استعداد بچهها در گروه تئاتر افتاد. نکتهای که باید اضافه کنم اینست که برای خودم در نمایشنامهنویسی این مساله را قائلم که توضیح صحنهها را هم نمینویسم و سعی میکنم در دیالوگ کدهایی بدهم که توضیح صحنه در آن گنجانده شده باشد چون احساس میکنم نوشتن توضیح صحنه در نمایشنامه دست و پای کارگردان را میبندد. دغدغه اصلی من در نوشتن نمایشنامه، پردازش دراماتیک و وصلبودن به جامعه است. این دو نکته برای من کلید واژههایی است که همیشه موقع نوشتن به آن توجه میکنم. نوع دوم آن را به عهده ناخودآگاهم میگذارم. وقتیکه من وارد هنر میشوم، قطعاً نمیتوانم یک آدم بیتفاوت باشم اما در عناصر دراماتیک قصه، سعی میکنم اگر جاهایی، ناخودآگاه من کم آورد تکنیک را وارد کنم. ادعای من بر این است و امیدوارم که این اتفاق افتاده باشد.
صنعت، شغل و محیط کارگری کارگردان در شیوه اجرای این نمایش قابل رویت است
وقتی بعد از مدتها که از عوامل نمایش جدا شدم و دوباره اجرا را دیدم، متوجه نکتهای بسیار غمانگیز در آن شدم؛ احساس کردم که صنعت، شغل و محیط کارگری که آقای محمودی (کارگردان نمایش) در آن زیست میکند به شدت در اجرا قابل رویت و مشاهده است و این مساله هنریترین صحنهها را میتواند به زمختترین شکل ممکن نشان دهد. درواقع نمود صنعت را من در این کار دیدم و فکر میکنم اگر مخاطبان بیوگرافی کارگردان را بدانند بهتر میتوانند این نکات را در این شیوه اجرا ببینند و البته برای من بسیار جالب بود.
بخش رقابتی جشنواره فجر پررنگتر از بخش هنری آن است
فکر میکنم که جشنواره فجر باید مقداری هویت و هدف برای خودش تعریف کند. هویت و هدف جشنواره فجر این است که هر ساله به هر طریق برگزار شود. نتیجه آن هم میشود آن چیزی که در حال حاضر میبینیم. من فکر میکنم آنچه تا امروز اثرگذار بوده، حال و هوای پیرامون جشنواره فجر است. این مسئله ممکن است ناخواسته اتفاق افتاده باشد و البته خوب است اما کافی نیست. نقد بزرگی که به جشنواره فجر میتوان وارد کرد، پررنگبودن بخش رقابتیست و ناخودآگاه انگار از هنرمندان خواسته میشود که مثل یک ماراتون با هم رقابت بکنند تا به جایزه برسند. این بخش خیلی پررنگتر از هویت هنری آن است. این مساله باعث میشود که کارها تا حدودی به سمت سفارشیبودن و نزدیککردن به سلیقه داوران برود و کارها بسیار شبیه هم و خلاقیت آن کم شود. ای کاش ما یک تایم ۱۰ روزه بعد از اجرای جشنواره داشته باشیم تا کارهایی که در جشنواره اجرا شدند، با حضور کارشناسان داوران و منتقدان واقعی تشریح شود. با این حرکت ایدههای تازه شکل میگیرد. متاسفانه ما آنقدر بخش رقابت جشنواره را ویژه کردهایم که هویت جشنواره بیشتر از سمت هنری بودن آن به سمت رقابتیبودن آن پیش رفته است.
نقد باید باعث دانشافزایی شود
باید نقد جدی و تخصصیتری روی اجرا انجام شود؛ کاری که باعث دانش افزایی کارگردان شود و در واقع انجام نمیشود. بدین ترتیب است که برخی هنرمندان آثارشان به یک سطح میرسد و سالها در همان سطح میماند زیرا نقد تخصصی روی این کارها انجام نمیشود و کارگردانان از نقایص کار خود بیخبر هستند. در واقع ما سالهاست به این کارگردان نگفتیم که کار شما در اینجا مشکل دارد. خب این کار سالها در همان سطح باقی میماند.
بیشترین لطمه را از ناحیه ضعف آموزش میخوریم
آموزش در تئاتر باید اولویت داشته باشد. اگر ما امروز در تئاتر کشور مشکلاتی داریم علت آن کمبود آموزش است که در تئاتر روز دنیا وجود دارد ولی برای هنرمندان ما در کشور وجود نداشته است. فکر میکنم کار مترجمی تئاتر باید جدیتر گرفته شود تا آثار جدید را در اختیار هنرمندان قرار دهند. اما متاسفانه میبینیم که این اتفاق شکل نمیگیرد همین امروز اگر از اساتید تئاتر بپرسیم که تئاتر روز دنیا به چه سمتی میرود، به تعداد اساتید پاسخ خواهیم داشت چون هیچ کدام از اساتید اشراف کامل به تئاتر روز دنیا ندارند و شاهد مدعای این حرف هم کار کردن این اساتید و تئاترهایی است که اجرا میرود. ما همین امروز هزاران جزیره در تهران داریم که هیچکدام به هم مرتبط نیستند. اینها از کجا میآیند؟! از نقص آموزش. جشنواره فجر باید اولویت اولش بحث آموزش باشد. ما حاضریم در بوشهر یک سال جشنواره برگزار نشود اما تمام هزینههای آن صرف آموزش شود و کارگاههای آموزشی سه ماهه در بوشهر برگزار شود اگر ۵ سال پشت سر هم این اتفاق بیفتد، جهش بسیار بزرگی را در میان هنرمندان تئاتر شاهد خواهیم بود و حداقل آن این است که اسم شهرستانی از روی ما برداشته میشود. این بار سنگین و البته تحقیرآمیز هم هست. خیلی کجرویها از طریق ضعف آموزشی است. اگر جشنواره تئاتر فجر هدفی به اسم پیشرفت دارد این پیشرفت با شناسایی ضعف و حل آن صورت میگیرد و همانطور که گفتم بزرگترین ضعف امروز ما در حوزه تئاتر، آموزش است.
****
عبدالزهرا محمودی کارگردان نمایش «در دهانم حرف بزن»
اگر شرایط برایمان محیا شود در تهران اجرای عموم خواهیم داشت
نمایش «در دهانم حرف بزن» ۲۳ شب اجرا در شهرستان دیّر داشته است که بخشی از آن قبل از و بخشی از آن بعد از جشنواره استانی بود و حدود ۱۷۰۰ نفر کار را دیدند. قصد داریم که کار و در شهرهای دیگر استان و اگر شرایط اجازه دهد و بتوانیم در پایتخت هم آنرا را به روی صحنه ببریم. فکر می کنم کیفیت این کار بهقدری هست که استقبال خیلی خوبی از آن شود. البته بستگی به شرایط دارد و اگر شرایط اجرا در تهران برای ما مهیا شود اولویت ما این است که ابتدا کار را در تهران به روی صحنه ببریم. فکر میکنم هنرمندان شهرستان مخصوصاً جنوب کشور تمایل دارند که استعدادهایشان در پایتخت دیده شود. حسنی که دارد این است که در تهران کارگردانها و عوامل تئاتری بیشتری هنرمندان تئاتر شهرستان را میبینند و از این استعدادها میتوانند استفاده کنند این باعث میشود که هنرمندان شهرستانی پیشرفت کنند.
بخشی از اجراهای جشنواره را میتوان به شهرها و استانهای دیگر انتقال داد
از آنجا که امسال اجرای اول بودیم در جشنواره فجر میتوانیم اغلب اجراها را تا انتها ببینیم. حضور در جشنوارهها و بهویژه جشنواره فجر بسیار ثمربخش است و هنرمندان میتوانند با ظرافتهای کار هنرمندان دیگر آشنا شوند. همین امر به پیشرفت ما کمک شایانی میکند. البته به عنوان یک کارگردان تئاتر وقتی به دورههای مختلف جشنواره نگاه میکنم متوجه رفع کاستیها میشوم و اینکه جشنواره فجر هرسال نسبت به دورههای قبل با کیفیت بهتری برگزار میشود اما دبیرخانه جشنواره میتواند بخشی از اجراها را به شهرها و استانهای دیگر انتقال دهند تا هنرمندانی که نمیتوانند برای دیدن تئاترها و اجراها به تهران بیایند این امکان را داشته باشند که در استان و شهر خودشان بخشی از این نمایشها را ببینند، درگیر جشنواره و اجراها شوند و از جشنواره هم تمرکززدایی شود. البته بوشهر سه سال پیاپی میزبان بخشی از تئاترهای جشنواره بود و میزبان بسیار خوبی هم بود و هنرمندان بوشهری استفاده خوبی از این میزبانی کردند و برای آنها تاثیرگذاری بسیار خوبی داشته است.
اگر مسئولان حمایت کنند هنرمندان بهجای تمرکز بر مشکلات حاشیهایی بر اجرای باکیفیت متمرکز میشوند
کارکردن در شهرستان در مقوله تئاتر، مشکلات خودش را دارد. شغل اصلی من تئاتر نیست و مجبور هستیم با توجه به شرایط از شغل اصلی خود برای به نتیجه رسیدن کار هنریمان استفاده کنیم. در واقع کارگردانی در شهرستان یک ریسک است. زحمت زیادی را میکشیم تا کار به سرانجام برسد. هرچند که این نمایش در جشنواره استانی جوایز بسیار زیادی را دریافت کرد و کاندید بسیاری از جوایز هم بود و این موفقیت را مدیون کار تیمی و انگیزه بالای گروه بود اما حمایت مالی و معنوی مسئولان نیز بسیار مهم است. در اعزام این نمایش به مرکز مشکلات بسیار زیادی داشتیم و البته با درایتی که در خود گروه انجام گرفت این مسئله به سرانجام رسید اما انتظار داریم وقتی کار به پایتخت و جشنواره بینالمللی فجر راه پیدا میکند، حمایتهای بیشتری از آن شود تا هنرمندان دغدغه جانبی نداشته باشند و تمام تمرکز خود را بر اجرای خوب در جشنواره معطوف کنند نه اینکه ذهن عوامل به جریانات حاشیهای گره خورده باشد. البته با توجه به محدودیتهایی که وجود داشت، مسئولان هم تلاششان را کردند و من از آنها تشکر میکنم اما فکر میکنم این کافی نیست.
امکانات سختافزاری کمی در شهرستانها داریم
به نظر من در شهرستان نیاز به امکانات سختافزاری بیشتری داریم. مکان تمرین، امکانات نور، صدا و... که امیدوارم امکانات بیشتری در این مقوله در اختیار هنرمندان شهرستان قرار بگیرد شما ببینید تئاتر شهرستان روز به روز با تئاتر مرکز فاصله میگیرد و همه اینها به خاطر مشکلاتی است که به آن اشاره کردم. اگر این مسائل را بتوانند برای هنرمندان حل کنند، هنرمندان شهرستان نیز برای حضور در جشنوارهها آثار بسیار خوبی را که حرفی برای گفتن دارد، ارائه خواهند داد.
***
محمدرضا فرجی مشاور کارگردان نمایش «در دهانم حرف بزن»
ترتیب همه چیز در نمایش «در دهانم حرف بزن» عقل گرا شد
ساختار اجرایی این اثر براساس ریاضیات بسته شد. بدین ترتیب همه چیز در نمایش «در دهانم حرف بزن» عقل گرا شد. در واقع فضایی که میخواستیم از تمرین تا اجرا برای این نمایش انجام دهیم بر اساس ریاضیات و فیزیک جلو رفت و تصمیم گرفتیم که حتی حرکات بدن بر اساس عقل باشد. ما از فلسفه دکارت کمک گرفتیم و خواستمان این بود که حرکات ما بر اساس اشکال هندسی باشد و حتی ساختار دکور نیز بر اساس ساختار هندسی بود چراکه نظم و دیسیپلین خاصی به اجرا میداد که در هنگام تماشای این اثر به خوبی قابل مشاهده است.
بنابراین چارچوبها را از پیش تنظیم و سعی میکردیم در اجرا به خوبی به آن عمل کنیم. سعی کردیم در این اجرا کمالگرا باشیم. از نور، موسیقی، لباس بازیگر،؛ طراحی صحنه، گریم تا صدا و... را مهندسی کرده و پیش رفتیم. این کار را بر اساس پایان نامه بنده در سال ۹۶ انجام شد و فکر میکنم یکی از عواملی که باعث شده است کیفیت این نمایش بالا باشد و مورد توجه قرار بگیرد اجرای نمایش به همین شیوه بود.
امکان دیالوگ و تبادل نظر با گروههای دیگر در جشنواره فجر فراهم نمیشود
یکی از ضعفهایی که جشنواره تئاتر فجر دارد این است که موقعیتهایی را برای هنرمندان گروههای مختلف تئاتری فراهم نمیکند که آنها به بحث و مبادله نظر بپردازند. ما در جشنواره رقبای زیادی داریم اما به واسطه مکان و زمانی که برای ما در نظر میگیرند، نمیتوانیم با گروه دیگری دیالوگ داشته باشیم. ما حتی دور میز غذاخوری هم فقط گروه خودمان را میبینیم و خودمان با خودمان بحث میکنیم، بحثها و گفتگوهایی که قبلاً بین خودمان انجم شده است. در جشنواره نیاز داریم بحث جدیدی را بشنویم، با گروه جدیدی صحبت کنیم و وارد مکالمه شویم ولی متاسفانه این مهم برای گروههایی که وارد جشنواره میشوند، فراهم نمیشود.
گفتوگو: سودابه زیارتی