خاطرهبازی در تئاتر
آن شر با شکوه
حسین سینجلی- ایران تئاتر: قسمتی از نامه اکبر رادی به مدیر انتشارات «ادب و هنر امروز ایران» درباره مشکلات انتشار نمایشنامههای ایرانی در برابر متون خارجی در دهه ۴۰ شمسی با عنوان «آن شر باشکوه».
زمستان 1340، من نمایشنامه «روزنه آبی» را تمیز کرده بودم و مدتی بود در هوای انتشار آن، در راسته شاهآباد پرسه میزدم، که بورس ناشران تنومند تهران بود و بالاتفاق نمیدانستند نمایشنامه یک شق عمده ادبیات است که میتواند و باید چاپ هم بشود؛ بلکه به یک طرز لوکس، گمان میکردند نمایش چیزیسن به شکل یک کوزه اشرافی که ارباب خانه، شب به شب توی جامعه باربد چال میکند تا ذکر خانه آن را کشف و رو کند. خلاصه آنکه عجیب یک نصور مشهدی عبادی از تئاتر داشتند و مانده بودند به من چه بگویند.
- نامه؟ - متاسفانه ما نمایش چاپ نمیکنیم.– شما هزینهاش را بر عهده میگیرید؟- نخیر، نمایشنامه ره ندارد. بله- ولی باید در نوبت باشید... (اگرچه همان وقتها برخی ناشران جوان و روی دست آنها بنگاه ترجمه و نشر کتاب با چاپ آثار نمایشنامه نویسان بزرگ جهان، خودی نشان میدادند و به این وسیله تجددی میکردند...)
- و ما در حاشیه خیابان شاه آباد مشغول این لیت و لعلها و چانه زدنها بودیم که الصلاه بلند شد مجلهای به نام کتاب ماه و با نظارت جلال آل احمد، به زودی منتشر میشود.
- من «روزنه آبی» را به شاملو دادم؛ که نسخه که نسخه دیگری از آن را در سال 39 دیده بود و مرا به شاهین سرکیسیان هم مغرفی کرده بود، که در معنی معاصر کلمه، رویای تئاتر ملی در سر داشت و در به در دنبال نمایشنامه ایرانی میگشت.
- شاملو این بار هم دست مرا گرفت و «روزنه آبی» را به آل احمد سپرد؛ با این تاکید که مظنه بگذارد و چنانچه مناسب دید، در کتاب ماه چاپش کند.