یاداشت نجف دریابندری درباره ترجمه محمد قاضی از دن کیشوت
مشخصات یک کار هنری ممتاز
ایران تئاتر: نجف دریابندری در مواجهه با فعالیت همکارانش در ترجمه آثار نمایشی بی توجه نبود و واکنش های حرفه ای از خود نشان می داد . متن پیش رو یادداشتمترجم فقید درباره ترجمه محمد قاضی از دن کیشوت است . بازخوانی این رفتار حرفه ای از نسلی که آموزه های بسیار دارد خالی از لطف نیست گرچه نجف دریابندری در همین متن تاکید دارد "جزیئات تربیت و رشد یک آدم به درد آدمهای دیگر نمیخورد.".
نجف دریا بندری : چیزی که در ترجمه «دن کیشوت» از همان سطرهای اول نظر خواننده را میگیرد این است که خواننده احساس میکند با نثر خاصی سر و کار دارد که برای این کار، یعنی نقل داستان سروانتس به زبان فارسی، ساخته و پرداخته شده است،اما کوشش برای به وجود آوردن این گونه نثر همیشه به نتیجه نمیرسد. چه بسا مترجمی کوشش میکند زبان خاصی برای ترجمه بسازد. ولی زبانش با متنی که دارد ترجمه میکند مناسبت ندارد. نثر قاضی در «دن کیشوت» برای این داستان بسیار مناسب است. این نثر بیریشه و من درآوردی نیست،خواننده ریشههایش را تشخیص میدهد، چه در ادبیات قدیم فارسی، چه در زبان داستانسرایی قدیم، مثل حسین کرد و امیرارسلان نامدار و غیره. سبک یا لحن بیانی که مترجم برای نقل داستان پیدا کرده مربوط به یک صفحه و ده صفحه و یک فصل ودو فصل نیست. این زبان در سراسر داستان با قوت تمام از توی داستان میجوشد و هیچجا افت نمیکند. به نظر من همه اینها مشخصات یک کار هنری ممتاز است.
درسی که من از ترجمه قاضی گرفتم این بود که آدم نمیتواند صرفا به قریه خودش تکیه کند؛ برای هر کاری باید ورزش خاصی کرد تا آمادگی آن کار را پیدا کند. من قبلا ترجمه «جزیره پنگوئنها» را خوانده بودم به نظرم بسیار هم خوب آمده بود، اما «دن کیشوت» حکایت دیگری بود. پیدا بود که مترجم این زبان را توی کوچه پیدا نکرده است. پیدا بود ورزش مفصلی کرده و آمادگی خاصی برای این کار به دست آورده است. منظورم البته این نیست که او متن کتاب را گذاشته روی میز، رفته شش ماه متون گوناگون را خوانده و بعد برگشته قلم به دست گرفته. هر آدمی یک جور کار میکند. من هیچ وقت از قاضی نپرسیدم چگونه مطالعه میکند. شاید خودش هم نمیتواند درست توضیح بدهد. معمولا جزیئات تربیت و رشد یک آدم به درد آدمهای دیگر نمیخورد. نتیجه مهم است. آدم باید سعی کند همان نتیجه را با روشی خاص خودش به دست بیاورد.