خاطرهبازی با تئاتر - 3
نظمِ تئاتری با کسی تعارف ندارد، حتی آقای وزیر!
«خاطره بازی با تئاتر» همانطور که از عنوانش میتوان فهمید ترکیبیست از حرفها و نوشتههایی از هنرمندان قدیمی و جدید تئاتر که به هزار دلیل باید خواند. نقبیست به لحظات و خاطراتی که روی هم رفته و به مرور زمان شده تاریخ تئاتر ایران. چند سطریست بابِ طبعِ نوستالژیبازان، تاریخدوستان و دوستدارانِ حکایتهایِ تلخ و شیرین، البته با طعم ناب تئاتر.
ایران تئاتر- جسین سینجلی: ماجرای دیدار پهلبد نخستین وزیر فرهنگ و هنر ایران که به مدت ۱۴ سال این سمت را برعهده داشت، از نمایش «تراموایی به نام هوس» در تئاتر آناهیتا، روایتیست از اهمیت نظم و به قولی دیسیپلین الزامی در تئاتر. اتفاقی که حدود شصت سال پیش از این رقم خورد و بالاترین مقام هنری آن دوران را به ستودن از وجود جنین اجرای منظمی واداشت. و سوالی که احتمالا برای بسیاری پیش آمده اینست که چگونه میشود شش دهه بعد از چنین اتفاقی، امروز وقتی تئاتری با ده، پانزده دقیقه تاخیر شروع میشود تماشاگران همگی راضی هم هستند!؟!؟
تئاتر گلریز در محله یوسفآباد تهران که این روزها بعنوان یکی از اصلیترین پاتوقهای نمایشهای کمدی موزیکال و آزاد شناخته میشود، پیش از انقلاب در اختیار مصطفی اسکویی و گروه تئاتر آناهیتا بود. البته در آن زمان به آن منطقه تپههای یوسفآباد میگفتند تقریبا هیچ شباهتی با آنچهه امروز در آنجا میبینیم نداشت. تئاتر گلریز فعلی (تئاتر آناهیتا) در روز 25 اسفندماه سال 1337 با اجرای نمایش «اتللو» با کارگردانی مصطفی اسکویی افتتاح شد. استقبال از نمایشهای گروه تئاتر آناهیتا در تهرانِ شصت سال پیش، به حدی بود که شهرداری وقت مجبور شد برای آنکه دوستداران تئاتر بتوانند به موقع خود را به نمایشها برسانند، از میدانهای فردوسی و توپخانه (بعنوان دو میدان اصلی تهران آن زمان) اتوبوسهایی ویژه تپههای یوسفآباد اختصاص بدهند تا تماشاگران پیش از آغار نمایشها به تئاتر آناهیتا رسانده و بعد از اتمام اجراها نیز آنها را تا این دو میدان بازگرداند.
همه اینها سر و صداها و نفدهای مثبتی که در رسانهها و مطبوعات آن زمان درباره کم و کیف نمایشهای اجرا شده توسط گروه تئاتر اناهیتا بپا شده بود، کار را به جایی رساند که سازمان هنرهای زیبای وقت سرانجام بیاعتنایی و سکوت خود را شکست و یکی از مسئولان آن سازمان از علاقهی رئیس سازمان هنرهای زیبا (پهلبد که بعدها به مدت 14 وزیر فرهنگ و هنر ایران بود) به دیدار از آناهیتا و تماشای برنامه پنجم آن گروه که نمایش «تراموایی به نام هوس» نوشته نتسی ویلیامز بود، خبر داد.
اما نکتهی مهم این رویداد بدین شکا رقم میخورد که در شرایطی که هیچکس آنچنان که باید پایبند قول و قرار خود نیست و هیچ تئاتر و تماشاخانهای پاسِ وقت و کار دیگران را نگه نمیدارد، تعیین زمان آغاز اجراهای تئاترهای آناهیتا در ساعت هشت و پنج دقیقه یا هقت و سی و پنج دقیقه حاکی از اهمیت گروه به نظم در اجرا داشت.
خلاصه آنکه درشبی که بر اساس توافق قبلی قرار بود 100 تن از کارمندان سازمان هنرهای زیبا به همراه شخص پهلبد برای نخستین بار از تئاتر آناهیتا دیدار و به تماشای نمایش «تراموایی به نام هوس» بنشیند با طنین صدای زنگ نخست تالار، معاونان سازمان خود را به پشت صحنه رساندند و هنگامی که دلایل آنان برای دیر کردن آقا و خواهش آنها برای تغبیر زمان اجرا پذیرفته نشد، همگی تالار را ترک کردند و در خارج ساختمان به انتظار آمدن پهلبد نشستند. نمایش در راس ساعت مقرر آغاز شد و پهلبد که به علت پیش آمد کاری ضرور ۱۰ دقیقه دیر کرده بود، هوشمندانه کار مدیریت و انضباط تئاتر آناهیتا را ستود و با پوزش از تاخیر خود بیصدا روانهی جایگاه خود شد. فردای نمایش در محل سازمان هنرهای زیبا ضمن ستودن نظمی که در این تئاتر دیده بود میگوید: «من همواره آرزوی داشتن چنین تئاتر هنری و منظمی را سالهاست در دل دارم.»