در حال بارگذاری ...

تهران صد تماشاخانه یونانی دارد!

راه‌های نرفته عموما برای ما مردمان هراس‌آورند اما اگر خواهان رشد هستیم، چاره‌ای هم نیست جز ترک کردن سرزمین امن، خطر کردن و پای نهادن در همین راه‌ها.

به گزارش ایران تئاتر به نقل از ایسنا، علی اتحاد، کارگردان تئاتر و سرپرست گروه «هنرهای اجرایی ۳۶۶ » یکی از کسانی است که علاقه‌مند است به کار کردن در فضاهای تازه و کنار گذاشتن عادت‌های مرسوم.

او که عموما شیوه ترکیبی را برای اجرای آثارش انتخاب می‌کند، پیش از همه‌گیری کرونا هم به اجرای پرفورمنس آرت  در خارج از سالن‌های تئاتر گرایش داشت و عموما در مکان‌هایی مانند گالری‌ها یا مکان‌های شهری، تاریخی یا طبیعی فعالیت می‌کرد. بنابراین با ورود کرونا چندان درمانده نشد زیرا می‌دانست راه‌های دیگری برای اجرا هست. هرچند همین راه‌های دیگر هم در دورانی که وضعیت تهران به لحاظ آمار مبتلایان به کرونا به رنگ قرمز در می‌آید، دچار محدودیت می‌شود ولی این امید هست که با تغییر رنگ شهر، زندگی آثار نمایشی در این راه‌ها به جریان می‌افتد.

 

رنگ قرمز تهران و تعطیلی «دهلیزهای بی‌انتهای خاطره»

 

قرار بود اتحاد از ۱۹ فروردین ماه اجرای نمایش تازه خود را با نام «دهلیزهای بی‌انتهای خاطره»  در باغ فرهنگسرای نیاوران آغاز کند که رنگ قرمز تهران، فعلا این اجرا را به تعطیلی کشانده است. با این همه گروه اجرایی آمادگی دارند تا بعد از تغییر وضعیت، اجرای خود را برگزار کنند. همین اجرا و همینطور تجربه پیشین آنان انگیزه‌ای شد برای گفتگو درباره اجرای نمایش در خارج از سالن‌های مرسوم. موضوعی که نه تنها در دوران کرونا بلکه در زمان‌های دیگر هم باید به طور جدی به آن بیندیشیم.

 

هیچ یک از همکارانم قانع نشدند

 

اتحاد در آغاز گفتگوی خود گزارشی از روند اجرای نمایش پیشین خود «شب سیصد و شصت و ششم» ارایه می‌دهد: «اسفندماه سال ۱۳۹۸ که برای اولین بار تئاتر ما به دلیل آغاز همه‌گیری تعطیل شد، درست همزمان شد با ابتلای خودم به ویروس کووید ۱۹. پس از به پایان رسیدنش مشغول مطالعه‌ی دیگر «پاندمی»ها شدم. همان زمان بود که متوجه شدم پاندمی یک ساله یا دو ساله سابقه ندارد و این وضعیت دست‌کم بین چهار تا هفت سال می‌تواند ادامه پیدا کند. این طور بود که نوروز ۹۹ و پس از بهبودی کامل‌ام شروع به برنامه‌ریزی برای زیست تازه‌مان کردم. همان زمان هم با چند تن از همکارانم در حوزه‌های تئاتر و هنرهای دیداری (تجسمی) تماس گرفتم و شرایط و تحلیلم را در این باره به ایشان گفتم. البته هیچ کدام قانع نشدند. همگی معتقد بودند که باید صبر کنم و پس از چند ماه (آن زمان اگر خاطرتان باشد می‌گفتند تا تابستان) مسئله حل می‌شود.این مسئله را چند هفته‌ای با همکاران در میان گذاشتم؛ چرا که می‌دانستم اگر بشود کاری کرد به شکل صنفی ممکن است و فعالیت انفرادی دشواری‌های بسیار دارد. با این همه و با وجود آمارهای بسیار تاریخی موفق نشدم که همکاران‌ام را راضی کنم که باید روشی تازه در پیش بگیریم.»

تمرین در دشت و کوهستان

او سپس توضیحاتی درباره  شکل و شمایل تمرین و آماده‌سازی این اثر نمایشی ارایه می‌دهد:« طی نوروز ۱۳۹۹ تمرین‌ها را با گروه‌مان (گروه هنرهای اجرایی ۳۶۶) و با کمک برکه بذری بازیگردان و بازیگر گروه‌ به شکل آنلاین و روی پلتفورم زوم با وقفه‌ای بیست روزه از سر گرفتیم. از اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ هم، کار را در فضاهای طبیعی همچون دشت‌ها و کوهستان‌های پیرامون تهران و بعد در ماه‌های بعد مکان‌هایی دیگر در سراسر کشور ادامه دادیم. طی این مدت ویدیو-آرت‌هایی ساختیم و اجرای آنلاین‌ هم برگزار کردیم. سر انجام در تابستان کار تمرین شهری آغاز شد و از شهریور ۱۳۹۹، نمایش «شب سیصد و شصت و ششم» را در فضای باز باغ «فرهنگسرای نیاوران» اجرا کردیم.»

اتحاد که برای اجرای این نمایش در قالب یک کار محیطی، شیوه تمرین و کار خود را تغییر داده بود، اضافه می‌کند: «اجراهای من با گروه ۳۶۶ به شکل هفتگی برگزار می‌شود؛ یعنی تنها هفته‌ای یک روز یا یک شب. برنامه‌ی اجرای ما در فرهنگسرای نیاوران به صورت محیطی، در فضای باز و بدون جایگاه تماشاگران برگزار شد. طبیعتا برای رسیدن به این اجرا تمامی شیوه‌های اجرایی که پیش‌تر در سالن داشتیم تغییر کرد و روند تمرینات هم به کلی عوض شد. همکاری مسئولان فرهنگسرا کمک بزرگی بود که امکان چنین رخدادی را فراهم می‌کرد. اجرا تا مهرماه ادامه داشت و کم کم سرمای هوا سبب شد که کار را متوقف کنیم چرا که بخشی از اجرا درون آب بود.»

 

تک‌گویی در کویر و سواحل خلیج فارس

او که پس از آن مشغول ساخت کار بعدی خود شده، اضافه می‌کند: «از این به بعد تمرین کار بعدی یعنی «دهلیزهای بی‌انتهای خاطره»‌ آغاز شد. در کنار آن ساخت ویدیو-آرت‌ها و اجراهای تک‌گویی‌های محیطی در کویر مرکزی ایران و بعد سواحل خلیج فارس و جزایر را هم در کنار تمرین‌های اصلی «دهلیزهای بی‌انتهای خاطره» در پیش گرفتیم. بنا بود اولین اجرای ما در روز ۱۹ فروردین ۱۴۰۰ آغاز شود که به تاریخ تعطیلی چندباره‌ی تئاتر برخورد و لغو شد.»

اتحاد البته این تجربه‌ها را با گروهی جوان انجام می‌دهد؛ گروه او در حال حاضر بیست و دو عضو دارد که عموما زیر ۲۵ سال دارند و در کارهای متنوعی کنار اتحاد هستند؛ در ویدیو-آرت، تئاتر، پرفورمنس‌آرت و حتی فعالیت‌های اینترنتی.

این هم یک مطایبه تاریخی است

سرپرست گروه «هنرهای اجرایی ۳۶۶» که پیش از این هم تجربه اجرای کار در خارج از سالن‌های مرسوم تئاتر را داشته، در این زمینه توضیح می‌دهد: «باید پرسید آیا نمایش باید محدود به فضایی مشخص باشد؟ من به عنوان هنرمندی که با مدیوم‌های مختلف کار می‌کنم، بخش بزرگی از دوره‌ی کاری‌ام «مکان-محور» است. یعنی، چه اینستالیشن‌هایم، چه پرفورمنس‌هایم و چه تئاترها همگی با فضای پیرامون‌شان ارتباط برقرار می‌کنند. خیال می‌کنم مشکل بیش از هر چیزی با خط‌کشی‌های از پیش موجود است.»

او در توضیح بیشتر این وضعیت ادامه می‌دهد: «متاسفانه به دلیل اولویت «هنر جشنواره‌ای» تصور بر این است که وقتی تئاتر از فضای بسته‌ی تماشاخانه خارج شود بدل به «نمایش خیابانی» می‌شود. صدها شیوه‌ی اجرایی در سراسر جهان وجود دارد که نمایش را به صحنه‌ی عمومی اجتماع می‌آورد. درست به همین دلیل پیش از ماجرای شیوع هم انتخاب اولیه‌ام اجرا درفضاهای عمومی همچون باغ‌ها و مکان‌های تاریخی بود. همین کاری که پیش‌تر گفتم یعنی «شب سیصد و شصت و ششم» ابتدا بنا بود که در باغ نیاوران اجرا شود اما مجوز لازم برای اجرا را نتوانستم که بگیرم. این طور شد که به ناچار کار را به تماشاخانه‌های مختلف بردم و در باز اجرا، حدود یک سال بعد کار در همان باغ فرهنگسرا اجرا شد. این هم مطایبه‌ی تاریخ است که یک بار می‌گویند نه و بعد که دیگر چاره‌ای نیست جز فضای باز، مجوز می‌دهند.»

 

تهران بیش از صد تماشاخانه‌ی یونانی دارد

یکی از مشکلات تئاتر ما  محدود شدن در فضای چهارراه ولیعصر است. بسیاری از سالن‌های خصوصی هم در همین محدوده فعال شده‌اند و حال آنکه در شهری مانند تهران نه تنها باید در نقاط گوناگون سالن داشته باشیم بلکه اجرا در خارج از سالن‌های مرسوم، راه دیگری است برای گسترده کردن تماشاگر تئاتر.

اتحاد در این زمینه می‌گوید: «بستر اجرا در فضای باز در هر نقطه‌ی جهان موجود است. حتی خیال می‌کنم اگر نمایش‌هایی مجال آن را بیابند که از فضای مرسوم‌ تئاتر جدا شوند مخاطبان بیشتری را به خود جلب می‌کنند. مقصودم امروز و در شرایط شیوع کووید نیست بلکه در هر زمانی. یادمان باشد که ما در کشوری زندگی می‌کنیم که تنها دو دهم درصد از جمعیت‌اش اساسا در زندگی‌شان تئاتر دیده‌اند. پس هر تصمیمی برای خروج از فضای مرسوم تئاتر و آوردن نمایش یا هر شکل هنری بیرون فضای قاعده‌مند پیشین به نفع نمایش و به طور کلی هنر است. حتی اگر مثل من کار را متحرک و بدون جایگاه تماشاگران تعریف نکنیم هم باز تهران بیش از یکصد فضای باز تئاتر (تماشاخانه‌ی یونانی) دارد.»

 

راه‌های نرفته عموما برای ما مردمان هراس‌آورند

او درباره موانع و مخالفت‌هایی که برای اجرای تئاتر در خارج از سالن وجود دارند، نیز می‌گوید: «مخالفت‌ها آن طور که گفته‌اید البته وجود دارد و کم هم نیست. اما باید به خاطر داشته باشیم که راه‌های نرفته عموما برای ما مردمان هراس‌آورند. با این همه طی بیست سال گذشته تجربه‌های پراکنده‌ای از اجراهای مشابه کم هم نبوده‌اند. کافی‌ است به تجربه‌ی پرفورمنس-‌آرت ایران نگاهی کنیم. تجربه به من نشان داده که مخاطبان راحت‌تر از هنرمندان این تغییرات را می‌پذیرند. در سال ۱۳۸۷ کاری داشتم بر مبنای متن «گات‌ها» که دوست داشتم در فضای قلعه‌های ساسانی اجرا شود. ساخت آن حجم دکور از بودجه و توان من خارج بود. سر انجام به واسطه‌ی یکی از دوستان‌ هنرمند با یک تور یک روزه هماهنگ کردم و سیصد نفر مخاطب (بخوانید توریست)‌ همراه من به ارتفاعات ۱۸۱۱ متری سوادکوه در البرز مرکزی آمدند و پیش روی قلعه‌ی «کنگلو» در ارتفاعات البرز اجرا کردم. راه‌های ممکن برای اجرا بسیار است.»

در ادامه توضیحات اتحاد را درباره «دهلیزهای بی‌انتهای خاطره» می‌خوانیم، اجرایی که قرار است بی درنگ بعد از تعطیلی فعالیت‌های جمعی برگزار شود.

تراکمی کمتر از تراکم خیابان‌های تهران

««دهلیزهای بی‌انتهای خاطره» یک رخداد است؛ یعنی ایونت. به این معنا که از امکانات اجرایی چندین مدیوم بهره برده است؛ مدیومهایی چون پرفورمنس‌-آرت، تئاتر، اینستالیشن، لایو-ویدیو، آیین، موسیقی، بازی و غیره. در این کار مخاطب در فضایی که پیش‌تر ذکر کردم آزاد خواهد بود تا شیوه‌ی مواجهه‌اش را با کار تعیین کند. من کار را به شکلی مطلقا مناسب این روزگار طراحی کردم. یعنی اجرایی ۷۰ دقیقه‌ای که از ۱۰ بخش اجرایی ساخته شده که هر کدام بین ۱۰ دقیقه تا ۲۵ دقیقه‌اند طی مدت ۵ ساعت تکرار می‌شود. در هر پنجشنبه، ۷۰ نفر مخاطب می‌توانند هر زمانی از ۵ ساعت را در باغ فرهنگسرای نیاوران قدم بزنند، بنشینند، تماشا کنند و سر انجام بروند. این یعنی پایین‌ترین تراکم جمعیتی، یعنی تراکمی پایین‌تر از رفت و آمد روزمره در پیاده‌روهای شهر تهران. تصور کنید، باغ فرهنگسرای نیاوران ۱۱۰ هزار متر مربع است؛ ۷۰ نفر مخاطب و ۲۲ نفر اجراگر بناست در فضایی یازده هکتاری قدم بزنند. هیچ عقل سلیمی بعید است که این تراکم را ناقض پروتکل‌های بهداشتی بداند.

 کار به لحاظ روایی ۱۰ بخش مجزا و مستقل دارد اما به لحاظ اجرایی کاملا به هم پیوسته است. «دهلیزهای بی‌انتهای خاطره» با استفاده از ده بخش اجرایی مستقل، روایتی کلی از زیست انسانی به دست می‌دهد. در صورتی که کار اجرا می‌شد شما با ورود به باغ از طبقه‌ی نخست باغ، از کودکی آغاز می‌کردید و در بالاترین طبقه به چهل‌سالگی می‌رسیدید.»




نظرات کاربران