در حال بارگذاری ...
یادداشت حسین جمالی درباره نمایش «برخوانی شکرشکن تلخ کامی‌های آکل»

زن‌ها در نقش داش آکل درآمده‌اند

حسین جمالی کارگردان و نویسنده تئاتر پس از تماشای نمایش  «برخوانی شکرشکن تلخ کامی‌های آکل» به کارگردانی مهدی فرهادی‌پور که این روزها در پلاتو اجرای تئاترشهر روی صحنه است، یادداشتی را به در اختیار ایران تئاتر قرار داد.

به گزارش ایران تئاتر، در یادداشت حسین جمالی آمده: مرجان از پنجره نیم نگاهى انداخت و نگاهش به نگاه نشان مردانگى گره خورد و گره به کار داش آکل افتاد. پدر مرجان چشم از جهان بست و آکل به جاى دلدادگى باید تا پیدا شدن همسرى براى مرجان نقشِ سرپرست خانواده و مدیر اموال پدر مرجان را به عهده می‌گرفت، چراکه آکل، لوطى و مرد قابل اعتماد شهر بود. اگر کاکا رستم‌ها بگذارند. جانم به جان جانانت مرجان جان! آکل در شب عروسى مرجان، گوش به  کُرى‌خوانى کاکا رستم داد و پشت به او کرد تا کاکا رستمِ نامرد دشنه را از پشت سر به کمر معرفت یا همان داش آکل فرو کند.

آری اینست پاسخ عشق و مردانگى... پایمردى بر مرام مردانگى، امانتدارى و چشم پاکى داش آکل را به شب مرگ رساند و انگار خودش می‌خواست که چنین شود. مهدى فرهادى‌پور این داستان را از زبان طوطى داش آکل روایت می‌کند و این روایت را بر اساس شیوه اجرایى نمایش‌هاى شرقى مبتنى بر تصاویر نشانه شناختى و بازى‌هاى چشم در چشم به روى صحنه می‌برد. روایتى برخواسته از داستان صادق هدایت. فضاى این اجرا با انتخاب زبان روایت از زاویه نگاه طوطى داش آکل، عشق و حسادت را در قفس کرده. طوطى حسادتى زنانه را انگیزه روایت خویش برشمرده و زنانگى را از اندرونى، بیرون آورده تا در صحنه‌اى عاشقانه به نمایش درآورد. عشق و کینه، جوانمردى و بخل با هم در ستیز هستند تا روایت فرهادى‌پور پیش برود. بازى دراماتیک لباس با استفاده از رنگ و همگنى با صحنه تبدیل به طراحى در خدمت روایت شده به گونه‌ای که به راحتى با ابزارى ساده و کارکتر ساز می‌توان آکل یا مرجان را در صحنه‌هاى مختلف به روش نشانه‌ و شمایل سازى رویت نمود و این همان قابلیت طراحى در صحنه‌های نمایش شرق است. مجید رحتمى ایده‌پردازى این نمایش را برعهده دارد که من همیشه از همکاری با او لذت برده‌ام. ساناز روشنى از بازیگران خوش انرژى تئاتر که پیشتر اجراهاى او را نمایش‌هاى خاطرات کابوس‌ها.... و یرما استاد علی رفیعی دیده بودم توانسته به خوبى از عهده این بازى روایى و چشم در چشم برآید و به شکل مطلوبى رنج‌ها و مشقت‌هاى آکل را بنمایاند. او به خوبى از عهده اجراى تمامى نقش‌ها برآمده است. همه گروه توانسته‌اند احساس زیبایى را از سنت هاى دست و پاگیر و به روز نشده به ما نشان دهند. به این گروه دستمریزاد می‌گویم و پیشنهاد می‌کنم دیدن این اجرا را از  کف نرود.




نظرات کاربران