در حال بارگذاری ...
گفت‌وگوی ایران تئاتر با داود اسدالهی کارگردان نمایش «راز پنهان»

شخصیت سیاوش شاه بیت شاهنامه است

ایران تئاتر: اهمیت نگهداری از فرهنگ، آیین و سنت‌ها جزو مواردی است که باید به آن نگاه ویژه و قابل توجه‌ای داشت. زیرا این لازمه‌ها سبب خواهند شد که در سراسر این جهان داشته‌ها و فرهنگ هر کشوری به سایرین معرفی شود. لذا هنرمندان کشورمان باید بکوشند تا این امر لازم را به تصویر، نثر، شعر و... در آورند. بنابراین چنین ضرورت حیاتی برای زیست اکنون نشانه‌ای از جاودانه شدن است.

داود اسدالهی از جمله هنرمندانی است که می‌کوشد با داشته‌هایی خود در آثارش جهانی را به تصویر بکشد که بتواند گویای واقعیت‌هایی از جهان پیرامون و البته فرهنگ کشورمان باشد. او در تلاش است تا با تولید آثار فاخر و کهن ایرانی ذهن و علاقه مخاطب را به لزوم ارزشمندی نمایش‌های ایرانی هدایت کند که البته این همت مستلزم حمایت از سوی مسئولان فرهنگی و سایر هنرمندان عرصه نمایش است. از جمله نمایش‌هایی که این کارگردان در مقام بازیگر روی صحنه تجربه کرده باید از«تار شکسته»‏، «زکریای رازی»، «سلمان»، «خورشید خاکستر»،‏ «در قاب ماه»، «این فصل را با من بخوان»، «سمفونی بیداری»، «تمام صبح‌های زمین» و... اشاره داشت. همچنین وی نیز بعنوان بازیگر و طراح حرکت در نمایش‌هایی چون«کابوس‌های مرد مشکوک»، «آقای شف»، «شب آفتابی»،«کابوس‌ها و خون»، «مدآ»، «روایت ناتمام» حضور داشته است. آثاری چون «خیابان دوم»، «آخرین بدرقه»، «آدمکش‌ها به جهنم می‌روند»، «ساعت صید»، «ماجرای یک ویلون»،«سمفونی دیوانگان» نمونه‌هایی از تجربه این بازیگر در مدیوم تصویر بوده است. البته این کارگردان در کارنامه هنری خود آثار نمایشی را کارگردانی و تولید کرده است که از میان آنها باید از «گل سرخ»، «هریسان سو»، «هفت خوان رستم»، «حریم امام هشتم»، «پلان آخر»، «کانال کمیل»، «اندرحکایت شمشک» و «راز پنهان» نام برد. حال به بهانه اجرای نمایش «راز پنهان» در خانه نمایش اداره تئاتر که دی‌ماه روی صحنه است با نویسنده و کارگردان این اثر به گفت‌وگو نشسته‌ایم که از دیدگاه و عقایدش آگاه شویم.

 

تصور می‌کنید علت آنکه در متون نمایش‌هایی که این روزها روی صحنه می‌رود کمتر از ادبیات اسطوره‌ای ایران استفاده می‌شود چیست؟ آیا این موضوع به عدم علاقه نویسندگان و کارگردان‌ها مربوط است یا خصوصیت‌های جامعه امروز؟

در ابتدا باید بگویم پیش آمدن این اتفاق دلایل مختلفی دارد. عده‌ای از کارگردان‌های ما به سراغ متون خارجی می‌روند که این موضوع به علاقه‌مندی آنها به نمایش غربی مربوط است که البته بحث سلیقه نیز در این میان وجود دارد که گاهی هم نمایش‌های بسیار خوبی هستند. اما عده‌ای دیگر که چند سالی است که خیلی مد شده متن‌های اقتباسی را به صورت نمایش تولید می‌کنند که البته اگر متن اقتباسی خوب پرداخته شود می‌تواند بسیار عالی روی صحنه بیاید. به طور مثال میتوان به نمایش «خواستگاری» عظیم موسوی در سنگلج اشاره کنم که بسیار اقتباس خوبی بود و نمایشنامه «خواستگاری» چخوف را بسیار با دقت و زیبا ایرانیزه کرده بودند. لذا در این مجال روی صحبتم با آن گروه از هنرمندانی است که از اقتباس تنها عوض کردن نام شخصیت‌های نمایشنامه را با اسامی ایرانی اقتباس می‌نامند و در ضمن تصور می‌کنند که این نوع نمایش‌ها خوب و بروز است که اسم تئاتر مدرن هم به آن اضافه کرده‌اند. اما مهمتر آنکه به دلیل عدم حمایت مسئولان از تئاتر است که در لحظه اکنون تئاتر خصوصی ایجاد شده و کارگردان‌های این هنر نمایشی مجبور هستند که به سمت تئاتر کمدی بروند تا بتوانند گیشه خود را تامین کنند. بنابراین کسی در این اوقات ریسک نخواهد کرد که به سوی تجربه نمایش‌هایی که محتوایی از تئاتر کهن دارد برود، به جز هنرمندانی که دغدغه این سبک را داشته باشند. حال به نظر بنده راهکار این موضوع چیزی نیست جز حمایت مسئولان فرهنگی کشور از این تئاتر فاخر و ایرانی که در قدم اول نیز به تامین بودجه و سالن منتهی می‌شود.

 

ایجاد علاقه کردن در بین نویسندگان، کارگردان‌ها و سایر هنرمندان عرصه نمایش با چه راهکارهایی می‌تواند شکل بگیرد؟ مسئولان فرهنگی در این ایجاد علاقه چه کارهایی می‌توانند انجام بدهند؟

همان‌طور که در قبل اشاره داشته‌ام با حمایت از تئاتر ملی و ایرانی و البته دیده شدن این نوع تئاتر به طور حتم هنرمندان بیشتری به تجربه این گونه علاقه‌مند خواهند شد که آن را تجربه کنند، با این دانسته که در جامعه نمایش خودمان هنرمندان بسیاری که در این سبک صاحب نظر هستند که می‌توانند کارگشا و مشاور خوبی باشند. اما به دلیل حمایت نشدن به سمت تئاتر کمدی که گیشه را تامین خواهد کرد تمایل نشان می‌دهند. حال از سوی دیگر بسیاری از هنرمندانی که در این وادی نیز قلم می‌زدند به خاطر غم نان سفارشی‌نویسی می‌کنند و از این سبک دور شده‌اند.

 

جهان متن نمایش «راز پنهان» برگرفته از قصه‌های اسطوره‌ای شاهنامه است که فضایی دراماتیک دارد. علت آنکه از این داستان‌ها برای خلق جهان خود استفاده کرده‌اید چیست؟

از آنجایی که بنده علاقه زیادی به تئاتر ایرانی دارم که این رویکرد در نمایش‌هایی که در گذشته روی صحنه آورده‌ام کاملا مشخص و عیان است. البته در راس آن علاقه من به شاهنامه و شخصیت سیاوش که شاه بیت شاهنامه است من را ترغیب کرد که برای مرتبه‌ای دیگر یک نمایش ایرانی با یک اسطوره ایرانی به صحنه تئاتر آورده و دینم را به تئاتر ایرانی و آیینی ادا کنم. دلیل این تصمیم هم آن بوده که داستان شخصیت سیاوش یکی از زیباترین قصه‌های شاهنامه است که محتوایی دراماتیک دارد.

 

استفاده از آیین‌ها و سنت‌های کشورمان ایران چون پرده‌خوانی چه مزایایی را برای فضاسازی این اثر مهیا کرده است؟ آیا تاثیرات ایجاد شده ساختار اصلی را تحت تاثیر خود قرار داده است؟

تمایل و علاقه بنده به هنر پرده‌خوانی و نقالی به دوران و سال‌های کودکی باز می‌گردد که با شور و شوق بسیار به تماشای نقل نقال‌هایی که قصه‌هایی از شاهنامه را می‌گفتند می‌نشستم. بنده در زمان نگارش این نمایش مطمئن بودم که از هنر نقالی و پرده‌خوانی استفاده خواهم کرد و اکنون در نمایش «راز پنهان» می‌بینید که اساسا کلیت این اثر برگرفته از پرده‌خوانی و نقالی است به شکلی که نقال روایت‌گر قصه است و با نقل او هر صحنه عوض می‌شود و شخصیت‌های جهان این نمایش از آن پرده بیرون آمده و مجدد به درون آن باز می‌گردند.

 

جهان اثر بر مبنای قصه رویارویی خیر و شر یعنی شخصیت «سیاوش» و «سودابه» به گونه‌ای طراحی شده است که از دو زاویه درون و بیرون شخصیت‌ها را معرفی می‌کند. هم راستا شدن این موضوع را با چه دیدگاهی در جهان متن لحاظ کرده‌اید؟

بنده در ساختار و کالبد این نمایش تلاشم بر این بوده است که بتوانم صلابت، اقتدار و پاکی شخصیت سیاوش را به مخاطب‌ها نشان بدهم تا آنجا که سیاوش به خواست اهریمن تن نداد آن خواستن مهری دروغین بود ور که بدان آری می‌گفتم ایزد پاک پاسخ مهر مرا نمی‌داد. پیروزی انسان در خود چون پیروزی دادار است در گیهان.

 

شخصیت روای در جهان اثر در جایگاهی قرار دارد که خرده پیرنگ‌های موجود را با فرمی مناسب به یکدیگر پیوند می‌دهد که سبب انسجام ساختار اصلی می‌شود. اهمیت این موضوع را با چه زاویه دیدی طراحی کرده‌اید؟

اساسا نقال و پرده‌خوان بنده در این نمایش همان روایتگر داستان است که به دلیل سبک اثر این شخصیت در جهان نمایش داستان را هدایت می‌کند. او با هر پیش آمدن و بازگو کردن هر نقل شخصیت‌ها از آن پرده بیرون می‌آیند و بعد مجدد به درون آن باز می‌گردند. حال در این مجال مخاطب داشته‌های جهان اثر را می‌پذیرد، زیرا نقال در حال پرده‌خوانی و نقل ماجراها است که قصه را پیش می‌برد.

 

شخصیت‌پردازی در این نمایش یکی از لازمه‌های مهم است که جهان اثر را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد. در طراحی شخصیت‌ها تا چه اندازه از داشته‌های شخصیت‌های شاهنامه بهره گرفته‌اید؟

درباره شخصیت پردازی این نمایش باید بگویم نمایش «راز پنهان» برگرفته از داستان شخصیت سیاوش شاهنامه است. بنده در این نمایش تمام تلاش خود را به کار گرفته‌ام در عین حالی که می‌خواهم روایتی متفاوت از شخصیت سیاوش را برای مخاطب‌های امروز بگویم اما در ساختار کلی به قصه‌ و روایتی که در شاهنامه وجود دارد وفادار بمانم. البته تصورم این است که چنین اتفاقی به وقوع پیوسته است.

 

استفاده از نمادگرایی از مواردی است که در نمایش‌هایی که آداب ایرانی در آن لحاظ شده استفاده می‌شود. تصور می‌کنید نمادگرایی در پرداخت و معرفی شخصیت‌ها تا چه اندازه می‌تواند دارای اهمیت باشد؟

بنده کوشش و تمام تلاش خود را به کار گرفته‌ام زمانی که مخاطب قصد خروج از سالن نمایش را دارد به نوع و شکلی از آداب و رسوم کاملا ایرانی که در نمایش می‌بیند حرف بزند به طوری که ذهن مخاطب نسل جدید را درگیر کند. قصدم از استفاده نمادگرایی آن بود که مخاطب از پاکی و صلابت قهرمان داستان یعنی سیاوش حرف بزند و آگاه شود در سرزمین ما ایران چه اسطوره‌هایی وجود دارند. زیرا به نظر بنده شخصیت سیاوش همانند یوسف در مقابل زلیخا در دام سودابه و اهریمن نمی‌افتد و همچون حضرت ابراهیم از آتش به سلامت بیرون می‌آید.

 

خاصیت جهانشمول بودن جهان متن به شکلی است که می‌توان مسائل آن در زمانه امروز نیز یافت. آیا این کارکرد در نمایش «راز پنهان» در امیال انسانی نیز نشانه‌ای موجز و قابل باور برای درک بهتر مخاطب است؟

بله کاملا. بنده در این نمایش شخصیت سیاوش را در صحنه تکثیر کرده‌ام و در صحنه‌هایی از نمایش با کمک گروه حرکات فرم سیاوش‌ها را پیش روی مخاطب نشان داده‌ام. لذا این موضوع بخصوص در صحنه وداع سیاوش از ایران رخ داده است. بنده جنسیت، مقوله‌های زمان و مکان را از اثر برداشته‌ام و سیاوش‌هایی را در جامعه امروز می‌بینم، کسانی که در جامعه امروز هستند سیاوش‌هایی که در جنگ تحمیلی با عشق به خاک از خون خود گذشتند و با مهرشان به ما آموختند.

 

استفاده از مقوله فرم برای پرداخت بهتر قصه‌های این اثر با در نظر گرفتن چه مسائل و تاکیدهایی شکل گرفته است؟ آیا هم راستا بودن فرم و محتوا از ضرورت‌های موردنظر شما به حساب می‌آید؟

بنده در راستای این موضوع باید اشاره کنم که علاقه زیادی به استفاده از حرکات فرم در آثاری که روی صحنه دارم. البته تئاتر فیزیکال که البته زبان جهانی دارد و امروزه در کل دنیا نمایش‌هایی که با حرکات فرم و زبان بدن طراحی می‌شود مخاطب بیشتری دارند که در تمام دنیا مخاطب به راحتی با این سبک ارتباط برقرار می‌کند. به طور مثال در جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر بنده بیشتر راغب هستم تا نمایش‌هایی که با حرکت و فرم روی صحنه می‌روند را ببینم. زیرا فارغ از زبان بسیار راحت می‌توان با آن اثر ارتباط برقرار کرد. بنابراین بنده در این نمایش هم از حرکات فرم بسیار در راستای ایجاد صحنه‌هایی که بتوانم زیبایی اثرم را دو چندان کنم استفاده کرده‌ام. زیرا خلق صحنه‌هایی که با حرکات فرم ایجاد شده است را با هیچ دیالوگی نمی‌توانستم بیان کنم. حال لازم می‌دانم که تشکر ویژه‌ای از گروه محترم فرم این نمایش که به خوبی هر آنچه بنده طراحی کرده بودم را انجام داده‌اند داشته باشم.

 

قهرمان داشتن در این نمایش یکی از داشته‌هایی است که شرایط کلی جهان متن و نمایش را مورد توجه خود قرار می‌دهد. لزوم استفاده از قهرمان تنها به ذات اثر مربوط است و یا کمبود قهرمان در نمایش‌های امروز موجب این تصمیم شده است؟

در نمایش «راز پنهان» قصه و روایت اساسا متوجه قهرمان محوری است، زیرا داستان شخصیت سیاوش و زندگی‌نامه او بر اساس خصوصیت‌های خوب انسانی چون گذشت، وفاداری، ایثار، اقتدار، صلابت و پاکی در قهرمان قصه تعریف شده است.

 

کارکرد تصویرسازی‌های بسیاری که در این نمایش از آن استفاده شده به چه خاطر است؟ آیا این موضوع به سبب تاکید بر اتفاق‌هایی است که در آن واقعیت و خیال جریان دارند؟

بنده در این نمایش سعی کرده‌ام از تمام عناصر نمایشی مانند تصویر، رنگ، نور، موسیقی، حرکت لباس و قاب بندی که مد نظر داشته‌ام استفاده کنم. البته در صحنه‌های این اثر کوشیده‌ام که از تصویرسازی و قاب‌بندی استفاده کرده و در صحنه‌هایی که از واقعیت دور است و خیال شخصیت را تعریف می‌دهد بیشتر بهره‌مند باشم.

 

آیا این نمایش به نوعی پرتره شخصیت «سیاوش» در شاهنامه است؟

ساختار کلی، محتوا و فرم این نمایش به نوعی معرف و گویای پرتره شخصیت سیاوش شاهنامه و به نوعی سیاوش‌های روزگار نه چندان دور ما است.

 

در نگارش و کارگردانی نمایش «راز پنهان» چه نکاتی برایتان حائز اهمیت بوده است؟

در نگارش این اثر تمام تلاش خود را به کار گرفته‌ام که به کلیت داستان شاهنامه وفادار بمانم و به زبان امروزی‌ قصه‌ها و روایت‌های جهان متن را بیان کنم و در ضمن استفاده از اشعار که باید بسیار درست باشد. بنده در کارگردانی هدفم آن بود که با زبان کاملا ساده قصه را هدایت کرده و هم از عناصر نمایشی در جهت بهتر نشان دادن داده‌های جهان اثر بهره‌مند شوم.

 

گفت‌وگو از کیارش وفایی

 

 

 

 

 




نظرات کاربران