در حال بارگذاری ...
شاهو رستمی در گفت‌وگو با ایران‌تئاتر عنوان کرد

برای باور پذیری نقش دنبال مابه ازای بیرونی هستم

ایران‌تئاتر: یک خانواده ۵ نفره کارگری و کلی چالش برای بقا و رسیدن به حداقل های زندگی درام نمایش کمیته نان را شکل می دهد؛ درامی که در آخر تبدیل به تراژدی می شود. شاهو رستمی بازیگر کردتبار نمایش در نقش روزگار برادر بزرگ خانواده که برای بقای خانواده اش فعالیت زیادی دارد، تلاش می کند با بازی واقع گرایانه و رئالیستی ابعاد وجود شخصیتی روزگار را به مخاطب عرصه کند.

شاهو رستمی در دهه هشتاد کارش را از سنندج و گروه تئاتری ژین آغاز کرد و در ادامه با حضور در تهران توانست نقش های متفاوتی را با بزرگانی نظیر ناصر حسینی مهر و علی اکبر علیزاد در نمایش هایی مثل در انتظار گودو، مرزداران و ریچارد سوم اجرا نمی شود تجربه کند. رستمی در دوران کاریش کاندیدا و برنده جوایزی از جشنواره‌هایی نظیر جشنواره تئاتر رادی و غیره بوده است. در خلاصه داستان نمایش آمده: مرده سنگ و زنده برف، گریه نکن آب می شی. ما که هنوز نمی دونیم چه بلایی سر کولبرای گم شده اومده. ارسطو خوش رزم، شاهو رستمی، لبخند بدیعی، الهام شعبانی، غزاله جزایری و سعید احمدی بازیگران این نمایش ۷۵ دقیقه‌ای هستند. ماریا حاجیها طراح گریم، الهام شعبانی طراح لباس، سینا ییلاق بیگی طراح صحنه و رضا خضرایی طراح نور و کهبد تاراج مدیر تولید، مریم رودبارانی روابط عمومی و تبلیغات مجازی، احمدرضا حجارزاده مشاور امور رسانه‌ای، شایان جعفرپور طراح پوستر و مواد تبلیغاتی، رضا جاویدی عکس، نگین بهزاد و ناصر ارباب دستیاران کارگردان و تریفه کریمیان موسیقی، دیگر عوامل اجرایی را تشکیل می‌دهند. نمایش کمیته نان به نویسندگی و کارگردانی لیلی عاج اردیبهشت و خرداد ماه اجرای خود را هر شب ساعت ۱۸:۳۰ در تالار قشقایی مجموعه تئاترشهر آغاز کرده است. با شاهو رستمی  درباره بازیش در نمایش کمیته نان گفت وگویی انجام داده ایم.

 

در کارنامه کاریتان  تنوع نقشی در ژانرهای مختلف تئاتری دیده می شود. چقدر به متفاوت بودن نقش هایتان اعتقاد دارید؟

هیچ وقت در هیچ گونه تئاتری خودم را محدود نکرده ام. بازی در هر ژانری به ارتقای سطح کیفی کار بازیگر کمک می کند. کارم را از سال 80 در سنندج در سمت‌های مختلف تئاتری از نوشتن، دستیاری و بازیگری شروع کردم. از همان دوران با خودم عهد کردم که کارهای تکراری نداشته باشم. بعد از آمدنم به تهران و آشنایی با میلاد نیک آبادی مدتی با ایشان همکاری کردم و در ادامه با ناصر حسینی مهر همکاری کردم و تجربیات بسیار خوب و ارزنده ای به دست آوردم.

 

قبل از بازی در نمایش کمیته نان آیا با شیوه کاری لیلی عاج آشنایی داشتید؟

اولین مواجه و آشنایی ام با لیلی عاج با دیدن نمایش قند خون حاصل شد و فضای زندگی کارگران کرد تبار در این اثر برایم حائز اهمیت بود و با لیلی عاج در ارتباط بودم و ایشان هم به دیدن نمایش هایی که بازی می کردم می آمدند و سال قبل هم پیشنهاد بازی در کمیته نان را به من دادند.

 

شاید یکی از دلائل اصلی انتخاب شما برای ایفای نقش روزگار کرد زبان بودن شما بود که  به راحتی می توانستید در بازیتان از لهجه کردی استفاده کنید؟

لیلی عاج بازی های زیادی از من دیده بودند و به بازیم اعتقاد داشت. البته در شروع کار قرار نبود نقش روزگار را بازی کنم و نقش سبحان برای من انتخاب شده بود. مدتی چند بازیگر برای نقش روزگار آمدند و تست دادند و انتخاب نشدند و در نهایت با توجه به علاقه ام به این نقش در صحنه دیالوگ های روزگار را خواندم و لیلی عاج هم با بازی من موافقت کرد.

 

قسمت‌هایی در نمایش از تکه کلام های کردی که برخی هایشان جنبه ناسزا و سرزنش کردن دارد استفاده کردید. آیا این تکیه کلام ها از ابتدا بود و یا در تمرینات با توجه به پیشنهادات شما مورد استفاده قرار گرفت؟

یک سری از این دیالوگ ها به صورت بداهه گفته شده و لیلی عاج این اعتماد را به من داشت و این آزادی عمل را به من داد و فقط متذکرشد که نباید زیاد در بداهه گویی به سمت عریض و زیاد کردنش بروم. در نهایت در شب اول اجرا این بداهه ها فیکس شد و دیگر قرار نیست چیزی به آن اضافه شود. خود من از بازیگر روبه رویم که بخواهد زیاد من را سوپرایز کند خوشحال نمی شوم و خودم هم تلاش می کنم چنین موقعیتی را برای بازیگر مقابلم به وجود نیاورم.

 

آیا جو سالن و مثلا حضور یک کارگردان صاحب نام در میان تماشاگران باعث نمی شود که تلاش کنید بازیتان بهتر دیده شود؟

من هرگز چنین تفکیکی در بازیم قائل نمی شوم و به نظرم کار اشتباهی است که بخواهم برای کارگردانی خودی نشان بدهم. اگر بداهه زیاد از حد باشد؛ ممکن است بازیگر نقش مقابل نتواند عکس العمل درستی نشان بدهد و یا ریتم درونی نمایش دچار خلل بشود. من با کارگردانی مثل ناصر حسینی مهر کار کرده ام که اگر بازیگری یک کلمه را پس و پیش می کرد فورا او را از کار اخراج می کرد. به عنوان بازیگر وظیفه دارم که هرشب اجرا انگیزه هایم را تازه کنم. یک شب با این انگیزه بازی می کنم که بتوانم به درستی مصائب و چالش های یک کارگر کرد زبان را نشان بدهم.

 

نکته جذاب در شخصیت روزگار نوع برخوردهایش با آدم های مختلف است که با زنش نرم خو و با برادرش به خاطر تفکرش تند خو و مدعی گونه برخورد می کند؟

تلاش کردیم این فاصله ها در جنس بازیم را در مواجه با سایر شخصیت‌های نمایش درست دربیاورم.

 

بعد از خواندن روزگار شخصیت او را چگونه دیدید؛ شخصیت کارگر مسلکی که با اندیشه های روشنفکرانه برادرش دچار مشکل است؟

روزگار باید درست نقطه مقابل با برادر روشنفکرش باشد که فوکو می خواند. به هر حال من برای خلق درام جذاب تر تلاش کردم روزگار را ساده نشان بدهم که بر خلاف برادرش فقط به فکر نان درآوردن و حفظ خانواده اش است. اگر قرار بود روزگار هم مثل برادرش قلنبه سلنبه حرف بزند، دیگر تقابل بینشان جذاب نمی شد. روزگار بر خلاف دو برادر دیگرش از دستفروشی و میوه فروختن کنار خیابان هم ابایی ندارد و مهم است که کارش را انجام بدهد.

 

آیا برای بازی نقش روزگار فقط به متن نمایش نامه بسنده کردید؟

نه، مدت‌ها رفتم در بازار میوه و به منش و رفتار کارگران آنجا توجه کردم و همیشه برای نقش هایی که بازی می کنم دنبال مابه ازا بیرونی هستم تا نقش قابل باور باشد. من برای بازی در نقش قصاب نمایش بوف کور چند ماهی به کشتارگاه های جنوب تهران رفتم و رفتار قصابان را زیر نظر گرفتم.

 

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی

  

 




نظرات کاربران