در حال بارگذاری ...
تاریخ‌نگاری ایران تئاتر از نسل اولی‌های تئاتر ایران

اسماعیل مهرتاش، پایه گذار نخستین دانشکده غیردولتی تئاتر ایران

ایران‌تئاتر- پیمان شیخی: هنر تئاتر ایران، طی یک قرن گذشته، هنرمندان بسیاری را تربیت نموده که نام برخی از ایشان ثبت و نام بسیاری از ایشان فراموش شده است. اما این واقعیت را نمی توان نادیده گرفت که تمامی ایشان در پیشرفت و استوار و استوار تر شدن درخت تنومند هنر تئاتر ایران سهم اندک یا بیش داشته اند. در این مجال نیز تا جای ممکن و به شرط حیات، به زندگی تعدادی از ایشان می پردازم و از این پس نیز همچون هفته های گذشته، هر هفته، زندگی هنری یکی از این هنرمندان را مرور کرده که البته به دلیل حجم زیاد اطلاعات بخشی از این هنرمندان، این امکان وجود دارد که در دو بخش و طی دو هفته پیشکش نگاه مخاطبان شود.

تاریخ هنر نمایش ایران زمین مردان بزرگ و انسان‌های والامقام و والا اندیشه بسیاری را به خود دیده که برخی از آنها آشنا و برخی کم آشنا و بسیاری از ایشان ناآشنا باقی مانده اند و غریب؛ غربتی که اگر بخل و حسد را نادیده بگیریم، خساست در انتقال آگاهی و اطلاعات یکی دیگر از دلایل آن است. تاریخ تئاتر مدرن ایران زمین و بهتر بگویم تاریخ تئاتر خیابان لاله زار که اکنون مامن امن کاسبان، کاسب کاران و دلالان وسایل مربوط به اختراع روانشاد ادیسون شده، هنرمندان یگانه بسیاری به خود دیده که یکی از ایشان اسماعیل خان مهرتاش است. کسی که نه تنها هنرمندان تئاتر ایران؛ بلکه درصورتی که هنر تئاتر را هنری فرهنگ ساز برشمریم، تمام ایرانیان وامدار مهر این مرد هستند. 

اسماعیل خان مهرتاش متولد سال ۱۲۸۳ در تهران و تحصیلکرده مدرسه دارالفنون است. از آنجاکه مهرتاش علاقه وافری به هنر موسیقی داشت، با انتخاب ساز تار، یادگیری نواختن این ساز را نزد هنرمند یگانه زمانه خود و حتی زمانهای آتی ایران زمین، درویش‌خان آغاز کرد و بعدها آموختن موسیقی را نزد اساتیدی همچون داوود شیرازی و کلنل علینقی خان وزیری ادامه داد. در زمانه‌ای که اسماعیل خان مهرتاش کودکی و نوجوانی خود را سپری می کرد، نه از رادیو خبری بود، نه از تلویزیون، ولی مردم با نمایش‌های تخت حوضی و خیمه شب بازی، تعزیه، نقالی و پرده خوانی و حتی معرکه گیری آشنا بودند که همگی این‌ها که برشمرده شد، در ردیف هنرهای نمایشی محسوب می شوند. هنر سینما هم در ایران آن روزگار بود ولی آنقدری که مردم با هنرهای نمایشی آشنا بودند و بصورت روزانه امکان دسترسی به آن را داشتند، سینما در دسترس نبود و مبلغ آن نیز برای برخی اقشار جامعه گران بود. این توضیح به این دلیل بود که بدانیم مردم آن روزگار در عروسی‌ها با نمایش تخت حوضی مواجه می‌شدند و در قهوه خانه ها با نقالی و پرده خوانی و در دهه محرم با تعزیه مانوس بودند و در کوی و برزن نیز با خیمه شب بازی و معرکه گیری مانوس بودند. بنابراین هنر نمایش برای نوجوانان آن روزگار هنری دلفریب تر از سایر هنرها بود و اسماعیل خان مهرتاش نیز از این قائده مستثنی نبود.

مهرتاش با استفاده از دانشی که در جهان موسیقی کسب کرده بود و علاقه وافرش به هنر نمایش که هنری مردمی به حساب می آمد، تصمیم به تهیه و اجرای آثار نمایشی متعددی گرفت که اتفاقا از همان آغاز راه، شکلی جدی داشت و حضور تماشاگر برایش مهم بود.

آن روزگار، عموم خانه های تهران، منازلی بزرگ بودند، با حیاطی که در وسطش حوضی به رنگ لاجورد داشت و امکان اجرای نمایش با تعداد مطلوب تماشاگر وجود داشت. مهرتاش در همین خانه ها آثار نمایشی چون بچه سه قلو، ابهت الممالک و انوشیروان عادل را اجرا کرد. این نمایش‌ها که با همراهی همسالان اسماعیل خان آماده اجرا می شد، با دریافت مبالغی بسیار اندک نیز بعنوان پول بلیط نمایش اجرا می شد که اتفاقا استقبال خوبی نیز صورت می گرفت. درحقیقت همین آثار نمایشی، زمینه ساز شکل گیری ایده اولیه «جامعه باربد» در ذهن اسماعیل خان شد که بعدها در خیابان سعدی، خیابان فردوسی و نهایتا خیابان لاله زار تهران شد.

اسماعیل خان مهرتاش، در سال 1305 تصمیم به جامه عمل پوشاندن به آرزوی دیرینه خود گرفت که مکانی برای آموزش هنرمندانی کامل برای هنر تئاتر بود؛ مکانی که نامش برگرفته از بزرگترین موسیقی دان تاریخ ایران زمین یعنی «باربد» بود که نشان‌دهنده علاقه و آگاهی مهرتاش در باب هنر موسیقی بود و حالا در چنین مکانی دست به آموزش هنر تئاتر، بازیگری، گویندگی و تاریخ موسیقی می زد.

در آغاز این نوشتار مدعی شدم که هنر تئاتر ایران و تمام ایرانیان وامدار خدمات ارزشمند اسماعیل خان مهرتاش هستند و حالا زمانی مناسب برای توضیح این نظریه است. درحقیقت مهرتاش نخستین دانشگاه هنر کشور را تاسیس کرد، با این ویژگی که بصورت رایگان بود و تنها شرط او برای جذب هنرجو، دارا بودن مدرک دیپلم بود و بس. قوانین کلاس های او کاملا منطبق بر قوانین دانشگاه‌های مدرن اروپای آن روزگار بود و بطور مثال هنرجو می توانست هر زمان از لحظات کلاس که تمایل به حضور و ادامه کلاس را نداشت، کلاس استاد مهرتاش را ترک کند. او تاکید موکد بر مطالعه داشت و از هنرجویان خود افرادی دارای اطلاعات وسیع ساخته بود  

مهرتاش در ابتدای خیابان علاءالدوله که در حال حاضر آن را با نام خیابان فردوسی می شناسیم، درست مقابل کوچه طبس، ملکی متعلق به احتشام السلطنه را با اجاره بهای ماهانه 12 تومان اجاره کرد و جامعه باربد را در آنجا تاسیس کرد.

از سوی دیگر، تمامی آثار نمایشی که در جامعه باربد اجرا می شد، برگرفته از ادبیات و فرهنگ کهن ایران زمین، نظیر آثار نظامی گنجوی و فردوسی بود و یا از شیوه ی آداپتاسیون که از اواخر دوره قاجاریه به ایران ورود پیدا کرد استفاده می شد و آثار شاخص آن روزگار دول فرنگ، آداپته می شد که اتفاقا مورد اقبال عمومی نیز قرار می گرفت.

اسماعیل خان مهرتاش، مردی معتقد به باورهای مذهبی و ملی بود و همواره در سخنانش تاکید بر این داشت که ایران مملو از استعدادهای درخشانی است که با بی توجهی درحال از بین رفتن است. وی با وجود این که در خانواده‌ای متمول رشد و نمو کرده بود به اقشار فرودست اقتصادی جامعه عشق می ورزید، و به طرق گوناگون از آنها دست گیری می کرد؛ از برگزاری کلاس های رایگان برای عموم مردم گرفته تا گونه های دیگری از یاری رساندن به خلق خدا.

مهرتاش بعدها در اواخر اسفند ماه شخصا در ورودی تماشاخانه جامعه باربد می ایستاد و ظرف های کوچک سمنو را با روی خوش و مهربانی وافر به تماشگران تقدیم می کرد. وقتی از او دلیل این کار را پی جو می شوند، در پاسخ گفته بود که در میان تماشاگران هستند کسانی یا خانواده ای که ندارند سمنوی سفره هفت سین را تهیه و آماده کنند یا کسانی هستند که امکان خریداری یک ظرف سمنو را از سمنو فروش ندارند. با این کار ضمن اینکه سمنوی سفره هفت سینشان آماده شده، با میل کردن آن قوتی به تنشان می آید و در حقیقت گرسنه ای را سیر کرده ایم که این در دین ما نیز تاکید شده.

اسماعیل خان مهرتاش به جهت برقراری عدالت برای تماشاچیان، همچنان قیمت بلیت نمایش را متنوع در نظر گرفته بود و تماشاچیان می توانستند با تهیه بلیت‌های دو، چهار، شش و ده تومانی به تماشای آثار نمایشی جامعه باربد بنشینند؛ چراکه از نظر ایشان عدالت نیست که تماشاگری که در ردیف‌های جلو که مکان بهتری برای تماشای نمایش و به سهولت شنیدن صدای بازیگران است به اندازه ی تماشاگری هزینه کند که در ردیف آخر و یا بالکن تماشاخانه به تماشای نمایش نشسته است. همین اندیشه نشان دهنده روح والای اسماعیل خان مهرتاش است که با ایجاد جامعه باربد تاثیر به سزایی در روند تئاتر کشور داشته است.

مهرتاش برای تاسیس و ایجاد جامعه باربد از کسی کمک نگرفت و با زحمت فراوان و ایجاد شرکت سهامی این تماشاخانه و آموزشگاه را دایر کرد.

مهرتاش که به شدت به تساوی حقوق حاصله پایبند بود، بمنظور شریک کردن هنرمندان جامعه باربد، اقدام به فروش سهام این تماشاخانه کرد و با تقسیم سی و پنج سهم بین سی و پنج هنرمند فعال در جامعه باربد، مبلغ پانصد تومان را برای هر سهم درنظر گرفت و این روند تا سال 1325 ادامه یافت. بعدها به دلیل مخارج بالای زندگی هنرمندان و عدم روحیه ریسک پذیری ایشان و ترس از احتمال متحمل شدن شکست و آسیب مالی جامعه باربد، تمامی سی و پنج سهامدار این تماشاخانه، هر سهم خود را به مبلغ سیصد و چهل تومان به شخص مهرتاش واگذار کردند و اسماعیل خان مهرتاش به طور رسمی صاحب جامعه باربد شد.

پرویز خطیبی در صفحه 114 کتاب «خاطراتی از هنرمندان» درخصوص تاسیس جامعه باربد چنین نوشته: درباره تاسیس جامعه باربد و روزهای سختی که این مرکز هنری پایه گذاری می شد، مهرتاش داستان‌های جالبی می گفت. او بر این نکته پا فشاری می کرد که اگر همت و پشتکار و یا در واقع سماجت من و چند تن از دوستان هنرمندم نبود هرگز این فکر، یعنی تشکیل جامعه باربد صورت عمل پیدا نمی کرد. ما که هر یک عضو یکی از ادارات دولتی بودیم از حقوق ماهانه خودمان برای ساختن سالن و صحنه تئاتر مایه می گذاشتیم. گاه اتفاق می افتاد که برای ناهار پولی نداشتیم و ناچار می شدیم پول خردهای ته جیب را روی هم بگذاریم و به سراغ آشپز دوره گرد اول ناصرخسرو برویم؛ این آشپز پشت یک دیوار خرابه، دیگ باقلاپلو و گوشت بار می گذاشت که قیمت هر بشقاب آن یک قران بود و ما اکثرا یک بشقاب را دو نفری می خوردیم. همکاران صمیمی من، میرعمادی، محسن سهیلی، سیدمحمدعلی کاظمی، فضل االه بایگان، سرهنگ اعتماد مقدم، محمد مشروطه و میرسیف الدین کرمانشاهی بودند.

مهرتاش بر این باور بود که هنرمند با سیاست کاری ندارد و وظیفه او خلق آثار هنری برای ارتقاء سطح آگاهی عموم مردم است. در اینجا بهتر می بینم که به خاطره ای از پرویز خطیبی رجوع کنم که در کتاب خاطرات خود نگاشته است.

پرویز خطیبی در صفحه ی 115 کتاب «خاطراتی از هنرمندان» درخصوص اسماعیل خان مهرتاش چنین نوشته: فراموش نمی کنم که مهرتاش چطور اوقات روزانه اش را صرف رسیدگی به تئاتر و یا آموختن درس آواز به شاگردانش می کرد، او در واقع عاشق کارش بود و همیشه می گفت جامعه باربد خانه من است. با مردم چنان گرم و صمیمی بود که همه دوستش می داشتند و گاهی که اجرای نمایش به دلایلی به تعویق می افتاد، جلوی صحنه می رفت و تماشاگران منتظر را با لطیفه ها و گفته های شیرینش سرگرم می کرد. مهرتاش اکثرا میهمانان بلند پایه ای را برای تماشای برنامه های جامعه باربد دعوت می کرد. در سال 1329 که زمزمه ملی شدن نفت بلند شده بود یک شب من و دکتر حسن فاطمی، دکتر بقایی، حسین مکی، علی زهری و سعید فاطمی در سالن جامعه باربد حضور داشتیم و همگی نواری بر یقه کت خود زده بودیم که روی آن نوشته شده بود : صنعت نفت در سراسر مملکت باید ملی شود. مردم کنجکاو مرتبا از ما سوال می کردند که صنعت نفت چیست که باید ملی شود؟ و ما توضیح می دادیم. استاد مهرتاش که شنیده بود سالن تئاتر محل گفت و شنود سیاسی و بحث درباره ی مسئله نفت شده است جلوی صحنه آمد و با همان لحن شیرین همیشگی خطاب به دکتر بقایی و مکی گفت: آقایان هر وقت مباحثات سیاسی تمام شد بفرمایید تا نمایش را شروع کنیم.

بد نیست مطلع باشیم که نخستین مراسم سپاس از هنرمندان تئاتر، توسط اسماعیل مهرتاش در جامعه باربد صورت گرفت و این رسم زیبا، هر از گاهی تکرار می شد و با هدایای ارزنده ای که شخصا ابتیاع می کرد، موجب دلخوشی و تشویق ایشان می شد.

اسماعیل خان مهرتاش از ایده های نو استقبال می کرد و هیچگاه دست به مصادره به مطلوب کردن ایده های جوانان و هنرمندان نو اندیش نزد. به همین جهت یکی از اتفاقات بی نهایت تاثیرگذار بر تئاتر کشورمان در جامعه باربد رخ داد و آن هم طراحی صحنه یا ساخت دکور متناسب با اثر نمایشی در تئاتر بود.

آنگونه که از صحبت‌های پیشکسوتان و نوشته های بجا مانده از دوره فعالیت جامعه باربد برمی آید، این تماشاخانه برای نخستین بار در تاریخ تئاتر ایران، از طراحی و ساخت دکور نمایش که در روزگار ما تحت عنوان طراحی صحنه شناخته می شود استفاده کرده است. ماجرا از این قرار بود که میرسیف الدین کرمانشاهی در روسیه و بادکوبه به تحصیل تئاتر پرداخته بود و در همانجا نیز بعنوان معلم تئاتر شناخته می شد؛ اما پس از بازگشت به ایران، در سال 1308 به جامعه باربد پیوست و با طراحی و ساخت دکور نمایش لیلی و مجنون که از ماندگارترین آثار نمایشی این تماشاخانه محسوب می شود، فعالیت خود را آغاز کرد و بعنوان یکی از بی تکرارترین طراحان دکور آن روزگار معرفی شد. بعدها که میرسیف الدین کرمانشاهی دست به خودکشی زد، هنرمندان شهیر دیگری چون ولی خاکدان و ناپلئون سروریان که به ناپل سروری نیز معروف بود نیز بعنوان طراح و سازنده دکور آثار نمایش جامعه باربد فعالیت کردند  

اسماعیل خان مهرتاش در سال 1359 دار فانی را وداع گفت.




نظرات کاربران