نگاهی به «تئاتر کاربردی» بهعنوان ابزار قدرتمند ارتباطی و بیانی (بخش نهم)
کنشگران تئاتر اجتماعات در «تئاتر آموزشی»
ایران تئاتر: متن حاضر بخش نهم از کتاب «تئاتر کاربردی؛ مورد پژوهیهای بینالمللی و چالشهای عملی» است که توسط علیظفر قهرمانینژاد ترجمه و به مناسبت برگزاری دهمین جشنواره بینالمللی تئاتر خیابانی مریوان از سوی انتشارات نمایش منتشرشده است. این بخش با پرداختن به مقالات منتشر شده در جهان به تشریح تئاتر آموزشی می پردازد.
«تئاتر آموزشی» (TIE) در کنار تئاتر سیاسی ـ مردمی، یکی از دو خاستگاه تاریخی تئاتر کاربردی بهشمار میآید. در قسمت هشتم این مقاله که در ایران تئاتر منتشر شد به موضوع «حقوق بشر» پرداخته شد و در ادامه،این مطلب به موضوع «مراحل پیشرفت» برگرفته از مقاله رنگینکمانها و تارهای عنکبوت خواهد پرداخت.
مراحل پیشرفت
برگرفته از مقاله رنگینکمانها و تارهای عنکبوت: چالشهای جدید برای تئاتر در یک نظام دگرگونشده آموزشی در آفریقای جنوبی، نوشتهی مایکل کارکلین. (1997). نشریه:RIDE پژوهش در نمایش آموزشی، 2 (2)، صفحههای 203 تا 213.
تئاتر آموزشی (TIE) در آفریقای جنوبی سابقهای طولانی دارد. قبلاً TIE بهصورت مداخلههای «هرازگاه یک بار» انجام میشد و اکنون این امر نیاز به بازنگری دارد. برای ایجاد تأثیری پایدار مداخلههای بیشتر و مؤثرتری لازم است. پروژه «نمایشیاری» نمونهای از این نوع تئاتر است که از مداخلههای چندمرحلهای بهره میبرد و هدفش توسعه مهارتهای زندگی است که به بخش اصلی برنامه جدید مقطع متوسطه تبدیلشدهاست.
«نمایشیاری» حدود 5 سال پیش به رهبری پروفسور لین دارلیمپل در استان کوازولو / ناتال آغاز شد و اکنون از این استان فراتر رفتهاست... این پروژه به بیماری ایدز و آموزش مهارتهای زندگی با استفاده از روشهای نمایش و تئاتر در مدارس متوسطه میپردازد. مایلم بهعنوان نمونهای از این نوع مداخلهها به پروژه «کیپ شرقی» اشاره کنم.
این پروژه مداخلهای چهارمرحلهای دارد: گروه در اولین دیدارش با مدرسه، یک کارگاه «تحلیل نیاز» برگزار میکند که استاندارد متفاوتی دارد. آنها برای تسریع و تسهیل بحث گروهی از فنون تئاتر مجسمه بهره میگیرند. مجسمههای مورد استفاده به پرسشهای پژوهشی خاصی میپردازند که از نظر معیار و عوامل تکوینی متفاوتاند. مثلاً ممکن است مجسمهها صحنههایی از فشار همسالان یا نگرشهای مختلف جنسی را نشان دهند. نکته مهم این است که آنها تفسیر پذیرند و معرّف خوبی از دریافتها، تجربهها و ادراکات دانشآموزان هستند. همچنین گروه در این مرحله کارگاهی با معلمان برگزار میکند تا آنان را با پروژه و با ایدهی فنون یادگیری تعاملی آشنا کند.
مرحله دوم، کارگاه آموزشی مهارتهای زندگی است که بازهم استاندارد متفاوتی دارد. گروه در اینجا در نقش اعضای باشگاه جوانان، مجموعهای از صحنههای تسریعکننده را بهصورت چندزبانه اجرا میکند. مطالب مربوط به کارگاه تحلیل نیاز در اینجا مسئلهپردازی میشوند و برای بررسی راهکارهای ممکن و مختلف برای آنها از تئاتر مجادله استفاده میشود. برخی از صحنههای مورد استفاده در اینجا خط داستانی مرحله 3، یعنی نمایش را شکل میدهند.
نمایش برای کل مدرسه به اجرا درمیآید؛ گروه به یک تعهدآگاهانه کاری نسبت به اثر تئاتری موجود رسیدهاست. بدیهی است کارایی آموزشی این نمایش به پیراستگی و بدعت آن است. نمایشی که گروه «کیپ شرقی» خلق کرد منجر به مناقشاتی در کل پروژه «نمایشیاری» شد. وقتی این نمایش در «مجادله کل گروهها» در شهر دوربان اجرا شد، برخی از اعضای گروههای دیگر بهدلیل ماهیت نمادین و استعاری بودن اثر تاحدی آن را مورد نقد قرار دادند و بسیاری برآن بودند که میبایست پیام نمایش به روشنی و ـ آنطور که من فهمیدم ـ در قالب یک تئاتر ناب آموزشی به دانشآموزان منتقل میشد.
اما گروه «کیپ شرقی» از گزینههای تئاتری خود دفاعکرد و هدف آن را برخورد رودررو با شرایط جدید زندگی در آفریقای جنوبی دانست. گروه نه تنها جهان کثرت و بینامتنی را در نظر دارد، بلکه آگاهانه این مفاهیم را در طراحی و اجرای کار به خدمت میگیرد. نمایش چندزبانه است و گروه نسبت به اهمیت بیان جسمی بسیار آگاه است. مثلاً ژست به بخش مهمی از فرایند ارتباط تبدیل میشود. ترکیبی از خیمهشببازی، نمایش، تئاتر مجسمه، تئاتر مجادله، رقص، تئاتر فیزیکال، آواز و مدیحهسرایی گلچینی نمایشی میسازند که هم تماشاگران را به چالش میگیرد و هم لایههای چندگانه معنا را بهوجود میآورد. گروه اذعان میکند که هر دانشآموز با تجربههای متفاوتی روبهرو میشود و ارتباط متفاوتی با نمایش پیدا میکند.
ترکیب «کنشگران تئاتر اجتماعات» که از هیچ نوع تحصیلات عالی برخوردار نیستند، تأثیر جالبی بر شکلگیری نمایش گذاشته است. ترکیب این گروه در پروژه نمایشیاری منحصربهفرد است. بخشی از کار نمایش صرف پرورش اعضای گروه شده و هر عضو گروه موظف بود کارگاههایی برای بقیه اعضای گروه برگزار کند. این کارگاهها شامل مهارتهای تسهیلگری، رقص با چکمه، ماپانتسولا، تئاتر مجادله، تئاتر فیزیکال و پانتومیم بودند.
منظور ما این نیست که نمایش را به کشکولی از هنرهای ملی تبدیل کنیم که درآن رقاصان باله با چکمه ظاهر میشوند. برعکس، هدف تبدیل آگاهانه منابع یک اجرای گروهی به اثری نمایشی است که به لحاظ بصری جالب و چالشبرانگیز است و ضرورت بیانی فارغ از محدودیتهای کلام ملفوظ را درک میکند. نمایش همچنین بهدلیل استفاده از فرمهایی فرهنگی که شاید برای دانشآموزان آشنا باشند، به مفاهیم «تئاتر برای توسعه» نزدیک میشود. اما بهدلیل مشارکت دادن آنان در تجربههای جدید تئاتری، از این نیز فراتر میرود. نان همیلتن که گروه را در مرحله آزمایش پروژه هدایت میکند، فرایند خلق این نمایش را چنین تعریف میکند: «یافتن یک راهکار آیینی مدرن برای بحران ایدز».
مرحله چهارم پروژه روز اجرای عمومی است، مدرسه میزبان است و شاگردان نمایشها، آوازها یا اشعار خود را آماده کردهاند، پس لازم است که واقعاً همه مسائل اجرا رفع و رجوع شدهباشد. بخش مسابقه پوستر نیز به پروژه افزودهشده که عنوان آن «ایدز در رؤیا... ذهن، بدن و روح آفریقایی من» است. در حال حاضر این الگو گسترش یافته و شامل مداخله در درمانگاهها و مداخله همراه با والدین و معلمان نیز شدهاست.