در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «پنچری» به کارگردانی مهدی کمیلی

متهم ردیف اول در مقابل دادگاه قیام کند

ایران تئاتر،کیارش وفایی: رابطه مستقیم انسان و جامعه را می‌توان کنش‌مند همراه با هزارتوهای بسیاری دانست که خصوصیات آنها در برخوردی متقابل از انسان به جامعه و در مقابل از جامعه به انسان منتقل می‌شود. خصوصیاتی که گاهی تلاش بر بهتر شدن شرایط دارد و گاهی بر جهت عکس سعی در نقض مسائلی خواهد داشت که همه چیز را به انزوا و تنهایی هدایت می‌کند. بنابراین این مسئله تا اندازه زیادی نگرش و باور انسان را مورد خطاب قرار می‌دهد تا آنکه در ابتدا جامعه را نکوهش کند.

داشته‌ها و نداشته‌های بشری و مسائلی که انسان‌ها با آنها روبرو هستند همیشه جزو نکاتی بوده که سبب شده است تا جهان به شکل تعجب برانگیزی در هر روز شکل و ظاهری نو به خود بگیرد. تاثیراتی که تاکنون توانسته جهان را به جایی عجیب و غریب و البته تو در تو مبدل سازد. قابل ذکر است این تاثیرات برگرفته از رفتار انسان‌ها، دولت‌ها و جهان هستی است که در آن تا اندازه‌ای درک و تعقل، فلسفه ذات بشر و در مرتبه بعدی تصمیم‌هایی که انسان‌ها برای بقا اتخاذ می‌کنند ارتباطی مستقیم با یکدیگر داشته باشند. حال با پیشرفت جوامع بشری و روی کار آمدن لازمه‌های مدرنیته هر روز داشته‌هایی از هویت واقعی و نظام خرد انسانی ناپدید می‌شود و در مقابل خواسته‌های به روز جای آنها را می‌گیرد که این اتفاق سبب خواهد شد تا جنگ و تباهی بتواند جهان را در هر لحظه متوجه سقوط فلسفه انسانیت کند. لذا این کارکرد سبب می‌شود تا انسان‌ فارغ از حق خود خواهان حق سایر انسان‌ها شود تا این جاه طلبی خود را در تمام عرصه‌هایی که به آنها دسترسی دارد نشان بدهد. بنابرین نباید تعجب کرد که این موجود که خرد عقلی و روحی دارد گاهی در ظاهر یک قاتل، یک مخترع، یک نابغه، یک ناجی و... در آید و با لبخندی معنادار به افق خیره شود. اصولا نگاه و باور به ذات انسان امری پیچیده و قابل توجه است که نویسندگان همیشه سعی داشتند تا در آثار خود به بخش‌هایی از هویت بشری و تاثیرات آن بر جهان پیرامون اشاره کنند. در واقع این کنش و واکنش دراماتیک ثمراتی دو سویه دارد که گاهی به سوی خیر و در زمانی به سمت شر هدایت می‌شود.

نمایش «پنچری» بر اساس داشته‌های خود تلاش دارد تا با فراهم آوردن لازمه‌های مشخص کارکردی از رویارویی انسان‌ها با جهان پیرامون خود را به تصویر بکشد و به نوعی تاثیرات ذات بشر را در مقابل خواسته‌هایی قرار بدهد که رجوع به آنها مجالی برای بازپرسی از انسان تلقی شود. حال این مسئله با در نظر گرفتن اصالت بشر و ترکیب آن با رفتارهای درونی و بیرونی سبب می‌شود تا جهانی مملو از مسائلی که مربوط به انسان است مورد واکاوی قرار بگیرد و تا اندازه‌ای ثمرات آن تجزیه و تحلیل شود.

در واقع این نمایش سعی دارد با پیش آوردن شرایط مناسب شخصیت‌ها را بیشتر از همیشه دچار تحلیل و واکاوی خود کند تا بتواند از آن طریق با موقعیت‌های نمایشی که در اختیار دارد جهان اثر را به شکل یک دادگاه تعریف بدهد. دادگاهی که در آنجا ملاک‌های انسانی مورد قضاوت قرار می‌گیرد و با برملا شدن اتفاق‌هایی که در گذشته رخ داده شخص گناهکار به سزای اعمال خود می‌رسد. حال اهمیت دادن به این موضوع در خط سیر روایت و کارکرد آن باعث می‌شود تا هر موقعیت نمایشی به نوعی شروع یک اتفاق یا برون‌ریزی دیگری از سوی شخصیت‌های نمایش باشد. در واقع شخصیت‌ها در این اثر نمونه ما به ازایی از مردم یک جامعه هستند که در مقابل عملی که انجام داده‌اند عکس‌العمل آن را می‌بینند. البته این نکته قابل ذکر است که شاخص‌های رفتاری مورد استفاده برگرفته از خصوصیات درونی و بیرونی فردی و اجتماعی تلقی می‌شود که جهان متن نیز بر آنها تاکید دارد. فضاسازی از دیگر مواردی است که سعی دارد محتوای اثر بیشتر مورد توجه قرار بدهد تا عمق کارکرد معنا و مفهوم دیالوگ‌ها که به شکلی تلنگر و نقد بشریت است به سوی باورپذیری سوق پیدا کند. قرار گرفتن تمام شخصیت‌ها در صحنه و رد و بدل شدن دیالوگ بین آنها در شکل تصویری نیز تاکید بر آن دارد که جهان به مثابه دادگاهی است که انسان را بنابر رفتارها و اعمالی که انجام داده مورد قضاوت قرار می‌دهد. حال با در نظر گرفتن این اتفاق موقعیت مکانی که در این نمایش شاهدش هستیم می‌تواند شاخصی باشد که حضور شخصیت‌ها و انتقال پیام اثر را به شکلی متصل با یکدیگر هدایت می‌کند تا معنا و مفهوم دیدگاه نویسنده یعنی «فردریش درونمات» متجلی شود.

لذا باید اشاره داشت که در جهان این اثر شخصیت‌ها بیشتر از آنکه در پی پیدا کردن فرد مقصر باشند قصد دارند تا به نوعی در دادگاهی خصوصی به دنبال کشف مفهوم واژه عدالت بروند. واژه‌ای که در بطن و درون خود تاثیرات شگرفی را می‌تواند به بشریت هدیه کند، اما در جهان این اثر معنای آن تفاوت دارد و به نوعی شبیه یک بازی تلقی می‌شود. ورود شخصیت «تراپس» به ویلایی وهم‌انگیز که همان موقعیت مکانی است سبب می‌شود که او در مقابل قاضی، دادستان، وکیل مدافع و جلادی قرار بگیرد که همگی بازنشسته هستند و از او دعوت می‌کنند بعنوان مسافر جدید این ویلا در بازی آنها که همان محاکمه است بعنوان متهم حضور پیدا کند. حال این اتفاق برای تحقق بخشیدن به معنای واژه عدالت بهانه‌ای می‌شود تا هر شخصیت بنابر موقعیت خود در صحنه و دیالوگ‌های مشخص برون‌ریزی کرده تا از آن طریق سایر شخصیت‌ها را به تکاپو ترغیب کند. از دیگر مواردی که باعث شده تا ساختار کلی اهمیت خود را حفظ کند استفاده از زبان طنز است که مولفه کمدی را پاسخی به مفهوم تراژدی در کل تاریخ نسبت می‌دهد. البته این موضوع از نگاهی دیگر نقدی بر فضای سیاسی دولت‌ها دارد که تا چه اندازه عدالت را به معنای واقعی آن در بهتر شدن شرایط به کار می‌گیرند تا آینده‌ای که پیش رو دارند را بهتر بتوانند به تصویر بکشند. ارتباط بین شخصیت‌ها و رابطه آنها با فضای صحنه نمایش از دیگر مواردی است که با طراحی‌های مناسب قصد دارد مخاطب را بیشتر بعنوان شاهد در نظر بگیرد تا داده‌های اثر آنها را همچون شخصیت‌ها به واکاوی و کشف حقیقت تشویق کند. لذا اهمیت به کار گرفتن مفهوم و معنای واژه عدالت در آثار فردریش درونمات کارکردی متمایز با اصل تعریف آن دارد که این موضوع در نمایشنامه «پنچری» که او به نگارش در آورده کاملا مشهود است.  

ساختار دراماتیک و محتوای نمایش «پنچری» که با اختلاف از فرم پیش می‌رود فضایی را شکل داده است تا مخاطب بداند که جهان هستی روزی در برابر تمام اعمالی که او انجام داده به قضاوت خواهد نشست و عدالت درباره او بدون هیچ شکی اجرا خواهد شد.




نظرات کاربران