در حال بارگذاری ...
پیشنهاد هفته 8

پستچی پابلونرودا، عصر متوسط ها و اژدهای طلایی

ایران تئاتر- رضا آشفته: این هفته سه متن نمایشی را به شما می شناسانم که در فضاهای خارج از ایران می گذرند و دو تایش نویسنده اش خارجی اند و یکی اش هم ایرانی است اما بنابر ضرورت های لازم به ناچار در فضای خارجی حرف و حدیث ناگفته اش را ابراز کرده است.

نمایش های پستچی پابلو نرودا  به نویسندگی «آنتونیا اسکارمتا» و کار علیرضا کوشک جلالی، عصر متوسط ها به نویسندگی و کارگردانی حسن بمبائی چی و اژدهای طلایی به نویسندگی رولَند شیمِلْفِنیگ و کارگردانی علی پروشانی‌نیا سه نمونه ای هستند که ما را به لحاظ اجرایی متوجه خود می کنند.پستچی شاعرانگی قابل ملاحظه ای دارد، عصر متوسط باز هم از منظر دیگر این شاعرانگی را در روابط زناشویی دنبال می کند و اژدهای طلایی بر فقدان عشق و رابطه از منظر فقر و نداری اشاره ها و تاکیدات درستی را ابراز می کند که اگر هم شعر است مطمئنا شعر تراژیکی است.   

 

پستچی پابلو نرودا

پستچی پابلو نرودا نمایشی شاعرانه است و اگر برایتان عشق مساله است و هنوز هم وطن و عرق به آن اهمیت دارد، حتما می شود از منظر این متن و از آن مهمتر زندگی پابلو نرودا شاعر و سیاستمدار بزرگ شیلیایی به این موضوعات درنگ در خوری داشته باشید و البته این پیرنگ آنقدر شاعرانه هست و شعرهای نرودا آنقدر جذابیت دارد که شعرخوانی های رویا تیموریان، کاوه آهنین جان، اشکان خطیبی و دنیا مدنی هم فضا را هوشیار و گوش ها و چشم ها را بیدار نگه می دارند تا بیشتر از این عشق و روابط انسانی و عاشقانه بدانیم چون تجربۀ عشق این روزها دیگر یا فراموش دارد می شود و یا در غبار فراموشی قرار گرفته و از آن سو روابط دروغ و هوس های لبریز از شهوت دارد به جای عشق آدمها را بیمار روانی می کند و برای نمونه این همه اسیدپاشی دلیلی بر استیلای شهوت و هوس در روابط اجتماعی است وگرنه عاشق راستین که دلش نمی آید خاری بر دست و پای معشوق فرو شود و اینکه با اسید بدن را ویران می کنند و صورتها را زشت، دلیل بر حاکمیت هوس است... بنابراین درک عشق به عنوان یک اصل انسانی و برخورداری از حس های درست و بسامان برای حضور دنیا آن هم از راه تئاتر دیدن بسیار کمک می کند که در راه انسان شدن و یا آمیختن با آرمان های حیاتی تلاش دو چندانی بکنیم و از همه مهمتر خود را بهتر بشناسیم و در مسیر بهتر زیستن گام برداریم.

نمایشنامه «پستچی پابلو نرودا» بیانگر زندگی مردم شیلی و نحوه ارتباط تنگاتنگ آنها با پابلو نرودا و اشعار اوست. ما شاهد تاثیر عمیق او بر مردم هستیم. او آموزگار عشق است. ماریوی پستچی در ارتباط با شاعر بزرگ به رمز و راز عشق پی می‌برد. عشقی که نه تنها ماریو بلکه مردمان سراسر جهان را به مرز جنون می‌کشد.

کوشک جلالی پستچی پابلو نرودا را نزدیک به بیست سال پیش اجرا کرده بود که از آن اجرا همچنان رویا تیموریان باقی مانده است و ما امروز با لحن و بیان تازه تری از این اجرای به یادماندنی همراه شده ایم.

همین نقطۀ آغازی است برای پرداختن به زندگی درست و اما در آنجا با مرگ پابلو نرودا و حاکمین دیکتاتوری پینوشه که دست نشاندۀ آمریکا هست برای گریز از حاکمیت سوسیالیست ها، بدبختی چندین ساله ای زندگی در شیلی را برای چند سال ویران می کند که هوز هم دردها و آسیب هایش در آنجا مشهود است.

علیرضا کوشک جلالی برنده جایزه افتخاری تئاتر شهر کلن آلمان در سال ۲۰۱۶، دارای مدرک درجه یک هنری از وزارت ارشاد و عضو کانون کارگردانان آلمان و ایران است. او بیش‌تر به زبان آلمانی می‌نویسد و با هنرپیشگان آلمانی کار می‌کند. وی چندین نمایشنامه به زبان فارسی نوشته و ترجمه کرده که در انتشارات قطره، افراز، نمایش و مهر نوروز به چاپ رسیده‌اند. او تاکنون بیش از ۴۶ نمایش در آلمان و ۲۰ نمایش در ایران روی صحنه برده است.

 

عصر متوسط ها

مردی به نام چارلی در برابر همسرش سارا کم آورده یا کم توجهی هایش باعث شده آن زن دل آزارده شود و دیگر به راحتی نتواند در کنارش دوام بیاورد و این کدورت ناچیز روابط زناشویی شان را تحت تاثیر قرار داده است. زن بر این باور هست که مردش آن طور که باید رشد نکرده و انگار دیگر به درد نخور هست... مرد دست به دامان رفیق دیرین و مشترک شان شده است و از ریموند خواسته که از یک کشور دیگر بیاید و در این امر مهم مداخله کند. ریموند که در کشور بیگانه در دانشگاه انگلیسی درس می دهد، باید خود را بدبخت و بیچاره نشان دهد که هنوز با این همه کار جسارت همسردار شدن را ندارد و این مقایسه باعث شود که دل سارا نرم شود و به چارلی همچنان اهمیت دهد... از آن سو چارلی که کارهای بانکی زیادی دارد در یک شعبه به یک صندوقدار دلبستگی ای پیدا کرده و شاید ریشه دلسردی شان در همین جا باشد اما به ریموند قول می دهد که اگر سارا برگردد دیگر از آن دلبستگی هم چشم بپوشد!

چارلی می خواهد آنها را به بهانۀ رفتن به سفر تنها بگذارد و با دسیسه هایی تا می تواند این بدبختی ریموند را در یک بازی نمایشی برجسته تر کنند و برای این منظور او دست به دفترچۀ یادداشت سارا می برد و یک برگه را پاره و چند برگ دیگر را مچاله می کند و بعد بنابر تدبیر چارلی این گناه را باید به گردن سگ همسایه بیندازند و خانه را کاملا به هم بریزند اما سارا نسبت به این اتفاقات خون سرد است و دش می خواهد بخورد و موسیقی گوش دهد و دقیقا همان تراکت هایی که ریموند برایش فرستاده را گوش کند و لذت ببرد... اما باید ریموند آن نوع سلیقه را انکار کند تا بتواند همچنان غبطه و حسادت خود را به رابطۀ چارلی و سارا نشان دهد... البته سارا انگار که رفته رفته دلش برای چارلی تنگ می شود و...

پرداختن به مسائل زناشویی آن هم در بیان طنز و کمدی می تواند جذاب باشد؛ به ویژه این روزها که بیشتر زنان و مردان در این فضای پر از ابهام و پر هیاهوی مجازی به ناچار گرفتاری های  عاطفی را دارند پشت سر می گذارند و چه بهتر از این که با تولیدات کوتاه نمایشی بشود انگشت بر این نقاط حساس زندگی نهاد که بهتر از هر چیزی همان قول و قرارهای جدی است که می تواند انسانها را از هر نوع رابطۀ تحمیلی و ویرانگر دور نگه دارد.

نمایش «عصر متوسط ها» به نویسندگی و کارگردانی حسن بمبائی چی که پیش از این به عنوان پایان نامه برگزیده این کارگردان جوان در دانشگاه تهران به صحنه رفته بود، در سالن کوچک مرکز تئاتر مولوی از روز دوشنبه ۱۴ مرداد ساعت ۱۹:۳۰ به صحنه رفته است.

گفتنی ست در نمایش «عصر متوسط ها» بازیگرانی همچون حمید ذکیانی، عباس صابری و غزل نعیمی به ایفای نقش می پردازند.

 

اژدهای طلایی

اژدهای طلایی یک نمایش اپیزودیک با ساختار نمایش های اپیک و حماسی است که حالا دارد به مسائل و خرده پیرنگ های چند گانه و به هم وابسته ای می پردازد که در همۀ آنها مساله عمده همانا فقر و نداری است که انسانها را دچار گرفتاری ها و بیچارگی های غیر قابل درکی می کند و همیشه هم فاجعه آمیز بوده است و به ویژه نابرابری هایی که دنیا را دچار التهابات و گرفتاری های دردمندانه می گرداند. شاید مهاجرت هم ریشه در همین فقر و ناامنی شغلی داشته باشد که این گونه تا فلاکت انسان ها پیش می رود.

در یک آشپزخانه چند آسیایی جنوب شرقی مشغول به کارند که یک پسر تازه وارد در آنجا دندان درد می گیرد و چون اوراق هویت ندارد  و در آن کشور به طور ممنوعه زندگی می کند نمی تواند برای درمان به دندانپزشک برود و به همین دلیل هم یکی از همان همکاران با انبر دندان را می کشد و خونریزی فراوان منجر به کشتن پسر می شود و آنها برای گریز از بگیر و ببندهای پلیس و زندان پسر را در فرشی می پیچانند و جسدش را در رودخانه رها می کنند.

دردل این خرده پیرنگ می بینیم که پسر و دختری 19 ساله می خواهند با هم باشند اما فقر پسر مانع از ازدواج و تداوم رابطه یشان می شود و باید این بچه در راه رسیده را از بین ببرند. دختر می خواهد دردش را به پدر بزرگ بگوید اما...

زن و شوهری دیگر متوجه هم نیستند. مرد همیشه در حال مستی است و زن هم با لباس سرخ آواره کوچه و خیابان هست اما مرد هنوز هم به این رابطه و نابودی اش می اندیشد و زن هم دلش می خواهد به هم برگردند اما نمی شود.

دو مهماندار در همین رستوران همیشه غذا می خورند اما در روز دندان کشی آن پسر سوپ یکی از آنها آغشته به دندان و خون می شود که یکی از رستوران می گریزد و دومی با دندان ور می رود و در نهایت آن را به رود می سپارد.

یک جیرجیرک در تابستان به خوشی و نوازندگی و آوازخوانی می پردازد و مورچه گرم دانه چینی است و زمستان جیرجیرک ندار هست و مورچه دارا و حالا مورچه برای سیر کردن شکم جیرجیرک او را در لانه اش حبس می کند و ازش کارها می کشد و دیگر جیرجیرک از آن حال خوش و موسیقی ناخواسته دور می شود و انگار آن روزهای خوش اصلا نبوده است.

باید دید که چنین خرده پیرنگهایی در این آشنایی زدایی و بیگانه سازی ها که بازیگران می کوشند به درستی روایت کنند و دقایقی هم این موقعیت ها را به بازی بگیرند چه محتوا و استدلالی مخاطب را جذب خود می کند که اگر چنین باشد اثر موفق بوده است.

نمایش «اژدهای طلایی» به کارگردانی علی پروشانی‌نیا در سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایران‌شهر در ماه مرداد به صحنه رفته و  حسین امیدی، مرضیه بدرقه، صبا پویشمن، ابراهیم عزیزی و محسن نوری در این اثر نمایشی ایفای نقش می‌کنند.

علی پروشانی‌نیا، کارگردان نمایش «اژدهای طلایی» که کارشناس مهندسی مکانیک از دانشگاه صنعتی شریف و کارشناسی ارشد مدیریت خود را از دانشگاه لیورپول دریافت کرده است، پیش از این کارگردانی و طراحی صحنه نمایش‌های «جمجمه در کانامارا»، «لابیرنت»، «غرب غمزده»، «ماه وپلنگ»، «چوب به دست های ورزیل»، ... و همچنین بازی در نمایش «فرزند» به کارگردانی سیمین امیریان را در کارنامه هنری خود به جای گذاشته است.

او همچنین موفق به دریافت جایزه ویژه جشنواره بین المللی تئاتر عروسکی دانشجویی ۱۳۸۲، برای نمایش «ماه وپلنگ» و جایزه طراحی صحنه و لباس جشنواره تیاتر دانشگاهی ۱۳۸۹ شده است.




نظرات کاربران