در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «من تاجی‌ام» به کارگردانی محمد زعفرانی

باورهای درونی از تاریخ شفاهی جهان پیرامون نشات می‌گیرند

ایران تئاتر، کیارش وفایی: اتفاق‌هایی که در جهان هستی و پیرامون انسان‌ها رخ می‌دهد هر یک برای خود دلیل یا دلایلی دارد که به نوعی در سرنوشت و تقدیر موثر هستند. حال این رابطه مستقیم بین اتفاق و انسان نیز یکی از دراماتیک‌ترین رخدادهایی بوده که در جهان هستی به وجود آمده و بسیار مولفه زمان را به خود دچار کرده است. لذا بر مبنای این تعریف باید دانست که هر ورود و خروجی در جوامع بشری برای خودش قانون و دلیل موجه‌ای داشته است.

اصولا رابطه یا روابط بین انسان‌ها با تعاریف، قوانین و مختصاتی متمایز نسبت به یکدیگر رخ می‌دهند، به گونه‌ای که هر فرد یا جامعه مطلع هستند که بر چه اساس در محدوده‌ای که برایشان مشخص شده قرار گرفتهاند. حال این رویکرد در نظام‌های رفتاری بین انسان‌ها نیز برقرار است که آنها با چه کلام و گفتاری می‌توانند در کنار یکدیگر به زیست مسالمت‌آمیز ترغیب شوند. البته در این میان داوری معلوم و مسجل به نام تاریخ وجود دارد که شناسنامه اقوام و ملل بسیاری را با اتفاق‌هایشان به ثبت رسانده و برای عبرت نسل‌های اکنون و آینده از آنها استفاده می‌کند. بنابراین وجوه تاریخ هر فرد، جامعه و کشور جزو داشته‌های مهمی است که معین می‌کند رخدادهای به وجود آمده از کجا نشات می‌گیرد. البته باید این نکته را یادآور شد که وجوه تاریخی نقشی تعیین‌کننده در روابط بین جوامع بشری جهت داد و ستدهای گوناگونی ایفا می‌کند تا رویکردها معنای مختص به خود را فراهم آورند. در واقع با این دیدگاه است که انسان‌ها زمان حال خود را با گذشته مورد قضاوت قرار می‌دهند تا مشخص شود هر کشور در مسیر رو به پیشرفت از چه راهکارهایی برای دست یافتن به بهروزی استفاده کرده‌ است. لذا استفاده از این وجه کارساز در جهان هنر و ادبیات همیشه مورد توجه نویسندگان، کارگردان‌ها و... بوده تا بتوانند از طریق حرفه و آثار خود آن را به تصویر کشیده و سایر انسان‌ها را متوجه و آگاه سازند که عبور از مولفه زمان با چه ساختار و اتفاق‌هایی صورت گرفته است. شاید بتوان گفت آینه تمام نمای یک کشور با آداب و رسوم مختص به آن جغرافیا مختص به تاریخ است و نه چیز دیگری. بنابراین این گنجینه قابل توجه تنها رکنی است که هرگز به فراموشی سپرده نخواهد شد حتی اگر دچار تغییر شود.

نمایش «من تاجی‌ام» باتوجه به ساختار خود کوشیده است تا اتفاق‌های طراحی شده را بنابر خواستگاه و ضرورت ارتباط بین شخصیت اصلی با جهان پیرامونش به تصویر در آورد. جهان متن با توجه به ذهنیت تاریخی خود که به دوران قاجار مربوط است جزئیات روایت را پیش می‌برد تا بتواند فارغ از وجه تاریخی خود شخصیت اصلی را در راستای شکل‌گیری اتفاق‌ها بعنوان راوی به جهان اثر معرفی نماید. حال از زاویه دیگر باید اشاره داشت جهان اثر با تاکید بسیار به جهان متن و موقعیت مکانی و زمانی وابسته است، زیرا روایت این نمایش با داشتن چنین جزئیاتی مهم جلوه می‌کند. در واقع موقعیت مکانی نمایش که خانه‌ای در زمان قاجار است سبب شده تا شخصیت اصلی که یکی از خدمه‌های خانه‌ای قاجاری است از اتفاق‌هایی که شاهدشان بوده در مقام راوی پیش روی مخاطب صحبت کند. ساختار جهان متن این اثر بر مبنای مولفه مونولوگ طراحی شده تا از این طریق شخصیت بتواند جهان درون و پیرامون خود شرح داده و مسائلی را بیان کند که به نوعی همان بیوگرافی او به شمار می‌آید. لذا روایت باتوجه به این موضوع از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که در آن شخصیت اصلی همگام با بخشی از تاریخ همراه با جزئیات پیش می‌رود تا بتواند به نقطه عطف جهان اثر دست پیدا کند. حال در این مجال مخاطب در مقام شاهد با مشاهده طراحی صحنه، موسیقی زنده و کارکردهای روایی قادر است تا با شخصیت همراه شده و به هزارتوهای زندگی او برود. حتی این امکان در زمان‌هایی فراهم می‌شود تا مخاطب ترغیب به کشف و شهود در اتفاق‌هایی شود که تا اندازه‌ای حدس او را دچار تغییر کند. اهمیت پیوسته بودن جزئیات این اثر از طراحی صحنه، نور، موسیقی، لباس گرفته تا درام آن است که شخصیت می‌تواند برون‌ریزی‌های خود را به اقتضای زمان و محتوایی که در اختیار دارد بروز بدهد.

اوج و فرودهای روایت یکی دیگر از لازمه‌های این اثر است که شخصیت را به صورت تدریجی همراه با اتفاق‌هایش به سوی کمال هدایت می‌کند تا شخصیت‌پردازی درست و کاربردی آن با مولفه‌هایی که برایش در نظر گرفته شده منطقی و مشخص باشد. حال در این میان فرم، تصویرسازی‌ها و البته جهان متن بعنوان اهرم‌های موثر عمل می‌کنند تا همه چیز در جهان اثر اندازه و مناسب نشان داده شود. البته باید این نکته را متذکر شد که سایر شخصیت‌هایی که در این اثر حضور دارند بعنوان مکمل‌های روایت هم راستا با شخصیت اصلی پیش می‌روند تا فضای باورپذیری را برای مخاطب رقم بزنند. فرم در این اثر کاربردی موثر در کنار محتوا دارد به گونه‌ای که می‌توان آنها را در یکدیگر ادغام کرد تا خرده پیرنگ‌های موجود در جهان متن هر یک تاثیری موثر در روایت کلی را داشته باشند. لحن اثر یکی دیگر از تمایزهای این مونولوگ است که با ادبیات مختص به دوران قاجار نگارش شده تا این جز از داشته‌های نمایش نیز همچون باقی موارد تاثیر خود را عیان سازد. حال به این ترتیب باید گفت که شخصیت و موقعیت‌های نمایشی جزو داده‌های جهان اثر هستند که فارغ از ارتباط مستقیم با یکدیگر ریتم نمایش را تنظیم می‌کنند تا مخاطب با ضرب‌آهنگ نوازندگان حاضر در صحنه نمایش متوجه تغییر فضا به اقتضای برون‌ریزی شخصیت اصلی شوند.

حال در راستای پیوستن چنین جزئیاتی است که می‌توان گفت جهان متن و اثر بسیار به روایتگری شخصیت اصلی جهت داده‌اند تا همه چیز به فراخور نیاز و استفاده جهت پیشبرد روایت صورت بگیرد. لذا این نمایش با دو نیمه متفاوت پیش روی مخاطب قرار می‌گیرد با این توضیح که در نیمه ابتدایی شخصیت بیشتر شرح اتفاق‌ها و رخدادهای زندگی خود را شرح می‌دهد و در نیمه پایانی با لحنی شاعرانه‌ای که اثر به خود می‌گیرد ساختار روایت را تغییر داده و تصویرسازی‌ها به همراه شخصیت‌ها رویدادی را برای رسیدن به هدف نهایی بازسازی می‌کنند. البته این وجه تمایز در سخن گفتن شخصیت اصلی در نیمه ابتدایی و تصویرسازی از سوی سایر شخصیت‌ها در نیمه دیگر از مزایای روایتی تاریخی است که هر وجه آن حرفی برای گفتن دارد.

میزانسن‌های طراحی شده کارگردان نیز از دیگر مزیت‌های این نمایش به شمار می‌آید که سبب شده تا شخصیت‌ها بنابر تعریفی که برایشان در نظر گرفته شده با توانایی‌های خود بازی خوبی را به نمایش  بدهند تا مخاطب بتواند ضرورت رفت و آمد آنها در جهان اثر را به خوبی درک نماید.




نظرات کاربران