در حال بارگذاری ...
یادداشتی بر نمایش لانچر 5

در کشف رمز و رازم گامی بنه خطر کن

ایران تئاتر-خشایار پروانه: توی پادگان زیر لانچرها که آخر دنیاست همیشه جایی برای نامردها هست، برای مردها شاید...

می‌خواهید تئاترببینید، سرخوش شوید، سرگشته شوید، سرگیجه بگیرید، سرخورده شوید، بخندید، گریه کنید، لذت ببرید و دو ساعت از زندگی جدا شوید و به بطن یک اتفاق تکراری ولی جذاب بروید، بروید لانچر 5 را ببینید.

 متن:
دقیق و منسجم است.داستان در یک پادگان پدافندی ارتش در دوران پهلوی دوم اتفاق می‌افتد.در یک‌فاصله زمانی کوتاه یک سرباز وظیفه و دو افسر کادری جوان از بین می‌روند.شواهد نشان از یک فاجعه اخلاقی می‌دهد.دستمایه نمایشنامه یک اتفاق (متأسفانه) تکراری و مگو در یک محیط کاملاً مردانه است. با یک نمایشنامه کاملاً کلاسیک به لحاظ پردازش نوشتاری طرفیم (که جای تقدیر دارد) شخصیت‌پردازی فوق‌العاده است. دیالوگ‌ها در عین سادگی منظم است و راهگشا. گره‌افکنی به‌وقت است. کشمکش‌ها به‌جا و منطقی است. نقطه اوج واقعاً در اوج است و درنهایت گره‌گشایی به زمان درست ولی بازهم رمزآلود اتفاق می‌افتد. نویسنده به‌حق در این سال‌ها جوایز مهم نمایشنامه‌نویسی را برده است.

کارگردانی:
در یک اتاق بازرسی یک افسر کادر و یک سرباز وظیفه که منشی اوست پیگیر پرونده هستند و از سربازان متفاوتی بازجویی می‌کنند.در این قاب که کمپوزوسیون مرتبی دارد، میزانسن‌ها ساده و خطی است اما به طرز حیرت‌آوری تکراری نیست.تعادل صحنه همیشه برقرار است.حتی وقتی تقارن با زیرکی کارگردان‌ها می‌شکند.ریتم و تمپو علاوه بر هماهنگی، هرگز در طول زمان نمایش نمی‌افتد. انسجام نور و صحنه و بازیگران پویایی خاصی را به این کار بخشیده است که حاصل رنج کارگردان‌هاست.این کارگردانی مشترک استحقاق هر تمجیدی را دارد.

 بازیگری:
با تعداد زیادی از تیپ‌ شخصیت‌های متمایل به شخصیت طرفیم. تیپ شخصیت‌های خاکستری.استفاده درست و به‌جا از بازیگران و استفاده بهینه از لهجه‌های جای‌جای ایران به جذابیت آن‌ها افزوده است.
درک درست متن و انتقال درست آن از طرف تیم کارگردانی به تیم بازیگری مشهود است.پاساژها بین بازیگران اتفاق افتاده است.بازی در سکوت‌ها بسیار به‌موقع است و البته تفکر برانگیز.
صداها تقریبا لِوِل است.اگر کسی دوران سربازی را دیده باشد، پرت می‌شود به گذشته اش و خودش را درون پادگان می بیند.رهاورد این مجموعه بی نظیر جایزه مهم بازیگری فجر برای نقش اصلی کار است.در یک کلام بازیگران درخشان اند.درخشان.

 فنی:
صحنه ساده است با آکسسوار ثابت. تنها صندلی‌ها در بازی شرکت دارند.یک اتاق بازرسی واقعی در یک پادگان با نورپردازی بسیار مناسب.صدای پنکه و خود پنکه سقفی حس عمیق به صحنه داده است. تجمیع این‌ها تماشاگر را مجاب می‌کند که در محیط باشد و اتمسفر نمایش را به‌خوبی لمس کنند.استفاده درست از مکان نمایش و صحنه‌آرایی تمیز همه‌چیز را مهیای یک کار منسجم کرده است.
تیم فنی کار جوایزی هم از جشنواره‌ها دریافت کرده که استحقاقش را دارد.

 نتیجه‌گیری:
در این کار اگر لحظه‌ای فرصت کنید و اطرافتان را بکاوید، می‌بینید که تماشاچیان به تماشائیان بدل می‌شوند.تماشاچیان چنان غرق در کارند که همراهی‌شان با اتفاق‌های صحنه از خود آن‌ها نمایش دیگری می‌آفریند.این نشان می‌دهد لانچر 5 کار خود را کرده است.

پی‌نوشت:
مطرح کردن اتفاقی که درون نمایش می‌افتد بسیار جسورانه است و حاوی پیام‌هایی بسیار واضح است برای عرف و عادت و اجتماع.آیا محیط پادگان همان چیزی است که بیرونیان به آن فکر می‌کنند.
آیا اینجا همه پسرها مرد می‌شوند.چند تا از جوان‌های دست گل را زیر لانچرها از دست دادیم.
آیا آنجا کنار لانچرها به‌خصوص لانچر 5 که آخر دنیاست، جایی برای مردها پیدا می‌شود؟

 




نظرات کاربران (2)