در حال بارگذاری ...
گفت و گو با مجید خسروآبادی کارگردان پروژه نمایشی – موسیقیایی «سوگ آزادی»:

هدف ما بازگشت به اصالت اصلی تعزیه بود

ایران تئاتر: مجید خسروآبادی کارگردان پروژه نمایشی – موسیقیایی سوگ آزادی معتقد است که این اجرا برای اولین بار یک نسخه جامع و کامل تعزیه با ادوات و موسیقی ایرانی را معرفی کرد و شروعی برای بازگشت به تعزیه اصیل ایرانی است.

این روزها معاونت فرهنگی و گردشگری شرکت نوسازی عباس‌آباد تهران میزبان یک پروژه نمایشی – موسیقیایی است که تلاش دارد تعزیه را به اصالت خود یعنی دوران تعزیه خوانی در تکیه دولت بازگرداند.

این پروژه را که ماحصل بیش از یک سال تحقیق و پژوهش می باشد، مجید خسروآبادی از هنرمندان باسابقه تعزیه و دبیر کانون کهربای تعزیه کارگردانی می کند.

خسروآبادیخسروی از 5 سالگی و در دامن پدر، پای به عرصه تعزیه گذاشته و حدود 35 سال است که در این حوزه فعالیت می کند.

ماحصل این تلاش بی وقفه، جمع آوری و تولید آلبوم موسیقی بدون کلام آلبوم «نوای ماندگار» شامل 230 قطعه موسیقی تعزیه با سازهای سنتی، تولید مولتی مدیای «آوای ماندگار» شامل حدود 100 مجلس تعزیه دهه 40 و 50، نگارش مجموعه «اشکان کیانی» شامل نگارش روایات و داستان های اهل بیت و اعجازی که سندیت دارند اما بیان نمی شدند به نثر تعزیه،  دبیری 5 دوره سوگواره عاشورایی در شهر تهران، راه اندازی و دبیری «کانون کهربای تعزیه» و ... است.

همزمان با برگزاری پروژه «سوگ آزادی» گفت و گویی با ایشان انجام دادیم که نظر شما مخاطب گرامی را به محاصل آن جلب می کنیم:

 

چه شد که احساس کردید نیاز است تا تعزیه ای به همراه یک کنسرت موسیقی ایرانی به روی صحنه ببرید؟

تعزیه یک هنر کاملا ایرانی است که شکل‌گیری آن به دوران صفویه و اوج آن به دوران قاجار و راه اندازی تکیه دولت بازمی‌گردد. در آن دوران تعزیه‌ها به همراه گروه موسیقی متشکل از سازهای ایرانی با شکوه و اصالت خاصی اجرا می شد.

به مرور زمان، نظر به استقبال مردمی از این هنر، شبیه خوانان به میان مردم رفتند و  تعزیه در شهرها و روستاها رواج پیدا کرد. این جهت گیری باعث شد تا حضور ارکستر کامل موسیقی کم رنگ و کم‌رنگ‌تر شود و در هر شهر با توجه به امکانات موسیقایی که در اختیار داشتند مشکل موسیقی مرتفع می شد. به همین دلیل، به مرور نقش برخی سازها پررنگ‌تر و حضور برخی دیگر کم‌رنگ‌تر می‌شد. به‌عنوان نمونه در شیراز از سرنا و در بوشهر از دمام استفاده می‌شد. امروزه نیز در اکثر تعزیه ها به دلیل سهل الوصول بودن ترومپت به سراغ این وسیله غربی رفته اند و در اکثر اجراها از ترومپت استفاده می شد. این یک معضل برای تعزیه ایرانی بود چون تلاقی یک ساز غربی با یک فرهنگ شرقی بار معنایی و مفهومی موضوع را می کاست. این نقطه منفی به حدی در کار تاثیرگذار بود، که در اجراهایی خارج از کشور با این سوال مواجه بودیم که چگونه یک نمایش ایرانی با موسیقی غربی اجرا می شود؟ مگر ساز بومی ندارید؟

همین دغدغه عامل شد تا به فکر اجرای یک تعزیه تمام ایرانی و بازگشت به اصالت تعزیه بیفتم.

 

چرا تعزیه حر بن ریاحی را برای اجرا انتخاب کردید؟

هدف اصلی من از این پروژه عظیم، نمایش تعزیه ایرانی با سازهای ایرانی بود و نظر به اینکه اکثر گوشه ها و دستگاه های موسیقی در شبیه خوانی حر به اجرا در می آیند و در آن جامعیت موسیقی وجود داشت انتخاب کردیم.

نسخه تعزیه مدنظر ما، نسخه شهادت حر «میرعزا کاشانی» از معتبرترین و بهترین نسخ تعزیه است بود. نسخه ای که گرچه بسیار جامع و کامل است اما به مرور زمان با دخل و تصرف های زیادی روبرو شده بود، به نحوی که نسخه اصلی حدود یک ساعت و 45 دقیقه است اما برخی نسخی که امروز منتسب به ایشان اجرا می شوند، به 4 ساعت نیز رسیده اند. به همین دلیل به مرکز پژوهشهای مجلس رفتم و نسخه اصلی را از آنجا دریافت نمودم.

 

استفاده از ارکستر موسیقی لاجرم شما را نیازمند به نت نویسی و نت خوانی و هنروران حرفه ای می کرد، در این خصوص بگویید این پروژه را چطور هدایت کردید؟

قبل از صحبت در این خصوص لازم است تاکید کنم که ما هیچ تغییری در نسخه اصلی ندادیم بلکه از فریدون خلعبتری خواستیم تا براساس متن شبیه خوانی، نت نویسی کند. ایشان چند ماهی روی نت نویسی کار کرد و در نهایت 53 قطعه موسیقی را در گوشه های ایرانی مثل بیات ترک، همایون، شور، دشتی، بیات اصفهان و ... ساخت.

پس از آن، از حرفه ای ترین تعزیه خوانان کشور را که به نت خوانی و آواز ایرانی مسلط بودند انتخاب کردیم. چون قرار بود برای اولین بار موسیقی متن در تعزیه داشته باشیم و همین مسئله نیازمند تسلط هنروران بر موسیقی بود.

 

حدودا چندماه برای این اجرا زمان گذاشتید؟

حدود 8 ماه پیش تولید این پروژه به طول انجامید و با توجه به اینکه قرار بود کار کارگردانی نیز انجام گیرد حدود 2ماه برای تمرین وقت گذاشتیم.

یکی از بدعت های من در این تعزیه برخلاف اسلوب اصلی که بر بداهه استوار است و میزانسن ندارد، ورود کارگردانی و میزانسن بود.

ما در این پروژه 15 بازیگر اصلی، 130 هنرور، 20 اسب و 6 نفر شتر داشتیم. ضمن اینکه یک گروه 17 نفر برای اولین بار سازهای ایرانی تار، بم تار، کمانچه، سنتور، سازهای بادی، عود، کرنا و نی را می نواختند. این دایره وسیع واقعا نیازمند تلاش، پشتیبانی و پیگیری شبانه روزی بود.

 

در طول اجرا، انتقادات زیادی به ارکستر تعزیه شد و برخی از هنرمندان، ورود تار، سنتور،کمانچه و ... را بدعت ناموزون می دانستند، نظر خودتان در این خصوص چیست؟

با احترامی که نسبت به تعزیه و هنرمندان آن قائل هستم اما احساس می کنم برخی هنوز با تاریخ تعزیه آشنایی ندارد. اینکه چرا فردی بهره گیری از سازهای ایرانی را بدعت می داند و ترومپت را نه، سوال برانگیز است. ما به اصل خودمان برگشتیم و نت های تعزیه را با سازهای خودمان زدیم به نظر من این اجرا شروعی برای بازگشت تعزیه واقعی است.

 

این بازگشت به گذشته فقط در موسیقی بود، یا مولفه های دیگر را هم شامل می شد؟

بله. ما تلاش کردیم تا تئاتر واقعی را به مخاطب نشان دهیم. مثلا طراحی لباسی که امروزه در تعزیه ها می بینیم مدرن شده اند. ترمه دورزی، نوار دوزی و ... جزو لباس تعزیه نیست. ما سعی کردیم در طراحی لباس بدان توجه کنیم.

در ادواتی مثل کلاه ها، زره ها، شمشیرها و ... باز توجه به تعزیه تکیه دولت داشتیم.

نکته مهمی که جادارد بر آن تاکید کنم اینکه ما همیشه با یک فقدان به نام «نداشتن نسخه کامل تعزیه» روبرو بودیم. همیشه نسخ با نقص روبرو بودند برخی دخل و تصرف داشتند برخی نت نداشتند و ... اما امروز به جرات می توانم بگویم که یک نسخه جامع و کامل تعزیه با ادوات و موسیقی ایرانی را در اختیار داریم که می توانیم به دنیا بگوییم این سبک نمایشی از ماست.

 

به موضوع مهمی اشاره کردید، تعزیه ما جهانی است اما هنوز زیرساخت های تعزیه شکل نگرفته است. به عقیده شما این گونه اجراها چقدر می تواند به تعزیه کمک کند؟

 ببینید ما با یک مشکل به نام نداشتن متولی روبروییم. تعزیه نیازمند حمایت مالی و دولتی است و تا وقتی متولی نداشته باشد نمی تواند سرپا بایستد. اینکه شهرداری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ... در ایام خاصی اجرایی را حمایت می کنند نمی تواند به این نمایش ملی کمک کند. ما هنوز برای هنری که به نام خودمان ثبت ملی شده، مرکز مشترک نداریم. خانه تعزیه هنوز شکل نگرفته است و تا زمانیکه متولی نداشته باشد نمی توان آموزش داد، پژوهش کرد، اجراهای دائمی داشت و ...

فراموش نکنیم که سینما و تئاتر از ما نیست اما تعزیه و حتی سه عنصر نمایش، موسیقی و کلام آن به نام خودمان ثبت شده و نیاز به حمایت دارد.

ما کانونی با عنوان «کانون کهربای تعزیه» را در سال 1392 تاسیس و شروع به آموزش جوانان کردیم. امسال در بحث آموزش، ما آموزش ترمیک را آغاز کردیم و هر کس می خواهد تعزیه یاد بگیرد باید 12 ترم تحصیل کند. جالب است بدانید ما با این روش 800 نوجوان را آموزش دادیم و امروز 40 گروه در سطح تهران داریم که امیدوارم این اتفاق در سراسر کشور نیز رخ دهد.

 

یکی از موضوعاتی که تاکید زیادی بدان دارید، تکیه دولت است. تکیه ای که آواره ای از آن باقی است. چرا برای ماندگاری این اثر تاریخی، در این مکان اجرا نداشتید؟

سرمایه گذار این پروژه معاونت فرهنگی و گردشگری شرکت نوسازی عباس‌آباد تهران بود و می خواست در این مکان کار اجرا شود با این وجود خیلی تلاش کردیم دکور تعزیه دولت را بزنیم که متاسفانه بودجه کم آوردیم. شاید در زمان دیگر این کار هم انجام شود.

 

گفت و گو از: علی رحیمی




نظرات کاربران