گفتوگوی ایران تئاتر با مهران مرادی کارگردان نمایش «فاش»
تغییر در ناخودآگاه مخاطب
ایران تئاتر: شرایط جهان اکنون جوامع بشری بیشک میتواند در پیش آوردن اتفاقهای درونی و بیرونی هر شخص در جغرافیای جهانی نقش تعیین کننده داشته باشد، زیرا اهمیت هر موضوع به باورها و نیازهای انسانها مربوط است. لذا واکاوی لحظات که در ازای گذر زمان رخ خواهد داد بیانگر تحلیل و تفسیری جهانشمول است که در اوقاتی سوال برانگیز و در هنگامی پاسخی برای دریافتن رازی پنهان است. حال این رمزآلود بودن جهان معاصر در تمام اوقات محلی برای کشف و شهود خواهد بود.
مهران مرادی در تولید نمایش «فاش» کوشیده است بنابر دغدغههای اجتماعی خود فضایی را در اثرش به وجود آورد که مخاطب بیشتر از آنکه بخواهد روایتی هزارتو را به تماشا بنشیند بتواند در ازای دریافت ثمرات اتفاقی فراگیر با واقعیتهایی از جنس جامعه اکنون خود مواجه شود. دلیل این ادعا هم در اثر آن است که آگاهیرسانی و درک شرایط را به اندازهای رواج بدهیم که در آینده مشکلات کمتری را پذیرا شویم. از جمله آثار نمایشی که این کارگردان بعنوان بازیگر در آنها حضور داشته باید به «چشمهای بسته از خواب»، «لاموزیکا»، «یک دست صدا ندارد» و «یک فیلم مستند داستانی» اشاره داشت. همچنین در کارنامه کارگردانی این بازیگر نمایشهایی چون «این یک کنفرانس از شکست ما ست»، «یاسها نمیمیرند»، «ببخشید آقا کدام یکی منم»، «چشمها را باید بست» و «فاش» به چشم میخورد. حال به بهانه اجرای نمایش «فاش» در عمارت نمایشی نوفل لوشاتو در ساعت 18 که تا نیمه ابتدایی آذرماه روی صحنه میرود با وی گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
نمایشهایی که در ساختار اصلی خود اجتماع و انسان را مورد اشاره قرار میدهند بنابر چه ضرورتهایی طراح مسئله میکنند؟ آیا این تصمیم بنابر تغییر است یا آگاهی رسانی؟
قطعا در مدیوم تئاتر بنده تصورم آن نیست که بخواهم این هنر را واسطهای قرار بدهم که نکتهای را گوشزد کند. زیرا هنر تئاتر یک مقوله جداگانه و هنری واحد است. لذا با عنصر یا واژه تغییر موافق هستم که بتواند در ناخودآگاه مخاطب رخ بدهد.
علت آنکه این گونه از آثار نمایشی سعی دارند دیدگاه خود را بیشتر به مسائل روز جوامع بشری اختصاص بدهند چیست؟ آیا میتوان این انتخاب را برگرفته از زیاد بودن آسیبهای اجتماعی در زمان اکنون تلقی کرد؟
به طور حتم این دیدگاه و باور میتواند بر اساس وجود آسیبهای اجتماعی موجود در جوامع بشری شکل بگیرد. حال از زاویه دید بنده نویسنده و کسانی که از یک گروه نمایشی سِمت مجری دارند چه اتفاقی مهمتر و بهتر از این را میتوانند رقم بزنند که از معضلهای جهان پیرامونشان وام گرفته و آنها را در نمایشی تصویر کنند. لذا بسیار لازم است که نسبت به این گونه مسائل بیشتر توجه داشته باشیم، زیرا حداقل اگر این تصمیم پیامی را منتقل نکند در مقابل میتواند گزارش اتفاق پیش آمده را متوجه ذهن مخاطب کند.
آیا مخاطب آگاه در مواجه شدن با چنین نمایشهایی سعی میکند این اتفاقها را در ذهنش مورد تحلیل قرار بدهد یا آنکه بر مبنای محتوای اثر تصمیمی در تغییر شیوه و یا دیدگاه خود در زندگی اتخاذ کند؟
تمامی مواردی که به آنها اشاره شد میتواند رخ بدهد.به طور حتم زمانی که مخاطب به تماشای نمایش «فاش» مینشیند قادر است همزمان به تحلیل اتفاقهایی که پیش میآیند فکر کند و یا آنکه از ابتدا تا انتهای نمایش این دیدگاه قادر خواهد بود فضایی را برای نقطه عطف و مخاطب شکل بدهد.
جهان نمایش «فاش» با اهمیت پرداخت سوژه اثر که مهمترین کارکرد روایی از سوی نویسنده و کارگردان در نظر گرفته شده است تلاش دارد تا شخصیتها را در ابتدا به شکل دانشآموز و سپس فردی بالغ معرفی کند. دلیل این کنش چه مزایایی با خود به همراه دارد؟
میتوان این اتفاق را با جزئیات بیان داشت و در ابتدا سمت و سوی این موضوع را متوجه شخصی در نمایش کرد که او همان شخصیت دیگری یا پزشکی است که در جهان نمایش وجود دارد. در واقع تمام اتفاقهای اثر از منظر این شخصیت به وجود آمده و ساخته شده است. حال در این نمایش نیاز بود برای آنکه چهار شخصیت جوان اثر بتوانند رازی که با خود دارند را فاش نمایند از جایگاهی مطمئن برخودار باشند. لذا به این دلیل در اثر از منظری به موقعیت مکانی به نام مدرسه اشاره داشتهایم که این شخصیتها در زمان تحصیل اتفاقهایی که برایشان رخ داده و در اکثر اوقات سرکوب شدهاند را تصویر کنند. بنابراین در جهان اثر اتفاقهای پیش آمده برعکس شده و شخصیت پزشک شرایطی را برای این چهار شخصیت به وجود میآورد تا آنها بتوانند در زمانی که سرکوب شدهاند خلاف اتفاقها را شکل بدهند تا قدرتی را کسب نمایند.
آیا هم راستا شدن موقعیت مکانی جهان نمایش با سایر جزئیات اثر گویای آن است که شخصیتها به شرایط و اتفاقهای طراحی شده وابسته هستند و یا در مقابل هر شخصیت را باید بعنوان فردی کنشگر نسبت به شرایطی که تجربه کرده است قلمداد کرد؟
موقعیت مکانی اثر و اتفاقهای طراحی شده در یک بازه زمانی مشخص که میتواند تاثیرگذاری زیادی داشته باشد برای شخصیتها فضایی را به وجود میآورد که آنها بتوانند در این محیط به اهمیت اتفاق نهایی که مدنظر است دست پیدا کنند. قطعا موقعیت مکانی اثر لازمه قابل توجهای است که شخصیتها با قرار گرفتن در آن به تغییرات و اتفاقهای مثبت و کسب قدرت دسترسی پیدا میکنند.
ساختار واقعگرای جهان اثر سبب شده است که شخصیتها بیتکلف و عیان ارتباطی را بین خودشان شکل بدهند که در آن بعنوان راوی هویت خود را نزد مخاطب بروز بدهند. آیا این تاکید به جهت اهمیت محتوا و درک شرایط اکنون جامعه از زاویه دید آنها است؟
بله. به طور حتم این تاکید به جهت عیان کردن اهمیت محتوا و شرحی از درک شرایط اکنون جامعه تلقی میشود. لذا میتوانم اشاره کنم تمامی دیالوگها و اتفاقهایی که در جهان اثر از سوی شخصیتها شنیده و دیده میشود برگرفته از نوشتههای بنده در زمان تمرین است که مستند از هر شخصیت نمایش پرسیده شده است. در واقع برایم بسیار حائز اهمیت بود این چهار شخصیت جوان نمایش نمونه کسانی باشند که در زمان حال در پیرامون خود شاهد حضورشان هستیم. بنابراین بسیاری از جریانهای روایی جهان متن را به شکل مستند با پرسش و پاسخهایی که از آنها داشتهام نگارش کردهام.
کنش و واکنش بین شخصیتها بر اساس موقعیتهای نمایشی صورت میگیرد تا هر یک از آنها بتوانند از گذشته خود به زمان حال برسند. اهمیت این تاولی زمان باتوجه به رشد اتفاقها رخ داده است؟
صرفا اگر بخواهم اتفاق نهایی که منجر به فاش شدن رازهایی از سوی شخصیتها خواهد شد را مدنظر داشته باشم، به طور حتم این گذر زمان از گذشته تا به حال تنها به این جهت است که مخاطب مجدد آگاه شود گذشته شخصیتی، خانوادگی و اجتماعی آنها چگونه بوده است. لذا بر این اساس است که میتوانیم چنین داشتههایی را مورد تحلیل قرار بدهیم و آنها را بهتر بشناسیم، زیرا این اشخاص برگرفته از چهار طبقه مختلف در جامعه هستند که فرهنگهای متمایزی نسبت به یکدیگر دارند. بنابراین این گذر زمان به بنده در مقام نویسنده امکان میدهد که شخصیتهای مدنظرم را بیشتر به مخاطب معرفی کرده تا در ادامه بتوانم هدف موردنظر را به درستی برحسب داشتههای اثر نمایان کنم.
خرده پیرنگهای موجود در جهان متن فضایی را ایجاد میکند تا شخصیتها در صدد اعتراف قرار و صحبت از واقعیتها کنند. علت این موضوع بیشتر به هدف نمایش نزدیک است یا سوژه اثر؟
خرده پیرنگهایی که در این نمایش مورد استفاده قرار گرفتهاند بدون شک در راستای رسیدن به هدف است و این تاکید به جهت فاش شدن یک راز خواهد بود. لذا شخصیت دکتر که اتفاقهای موجود در نمایش را که صرفا یک بازی است برای چهار شخصیت از ابتدا و انتها در نظر گرفته تنها به این دلیل بوده است تا آنها بتوانند به هدف موردنظر رسیده و نکات قابل توجهای را بروز بدهند.
جهان اثر باتوجه به نوع راویت و خرده پیرنگها دچار نوعی آشفتگی تاکیدی است تا از این طریق هر شخصیت بعنوان ما به ازایی از افراد جامعه پیش روی مخاطب قرار بگیرد. آیا این تاکید به پیوستگی لحظات طراحی شده در جهان اثر مربوط است؟
بله. تاکید آشفتگی بنابر لحظات پیوستهای که در جهان نمایش شاهد آنها شدهایم به این دلیل است که بخشی از آنها برگرفته از واقعیت هستند. با این توضیح که بنده در زمان نگارش متن این نمایش بسیار گزارشهای میدانی تهیه کردهام و زمانی که با عدهای از افرادی که مبتلا به ویروس «اچ آی وی» شدهاند گفتگو داشتم کاملا بر اساس شواهد و مستند دریافتم که آنها بسیار کم میتوانند صحبت کنند و یا کم با سایر افراد جامعه ارتباط داشته باشند. لذا در این مجال مجدد باید به شخصیت پزشک اشاره داشته باشم که با طراحی بازی برای شخصیتها و فضاهایی که جهت مشاهده به وجود میآید سعی دارد هر یک از آنها کاملا به صورت برونگرا هر کاری که میتوانند را انجام بدهند.
تصویرسازیها در جهان نمایش تحت تاثیر فضاسازی و دیالوگها در موقعیتهای نمایشی شکل میگیرند. ضرورت این جنبه تصویری چیست؟ آیا میتوان این جنبه طراحی شده را بهانهای برای نشان دادن هویت شخصیتها دانست؟
تا اندازهای میتوان تصویرسازیهای شکل گرفته در نمایش را بهانهای برای نشان دادن هویت شخصیتها قلمداد کرد و از سوی دیگر تا حدودی هم شاید این عملکرد مجدد تلاشی برای رسیدن به هدف باشد تا اتفاق اصلی رخ بدهد. اما در کل هر دو موضوع که به آنها اشاره شد در ساختار اصلی اثر موردنظر بوده است.
نقد اجتماعی در این نمایش گویای دید تحلیلی و آماری است که رفتار و واکنش افراد جامعه را نسبت به کسانی که دچار ویروس «اچ آی وی» شدهاند عیان میکند. دغدغه پرداختن به این موضوع از سوی شما بعنوان نویسنده و کارگردان بر چه مبنایی در اثر شکل گرفت؟
توجه به زندگی و جهان افرادی که در جامعه حضور دارند برایم اهمیت زیادی داشته است. لذا مدت بسیاری است که در اطرافم اتفاقهای مشابهای که در جهان نمایش شاهد آن بودهایم رخ میدهد و شرح شرایط کسانی که به این ویروس شدهاند در زیست خود با شرایط خاصی روبرو هستند که نمیتوان به راحتی از کنار آنها عبور کرد. حال این اتفاق زمانی برایم اهمیت ویژهای پیدا کرد که بدانم زمانی که شخصی به ویروس «اچ آی وی» مبتلا میشود با چه ساختاری گاه به شکل خودآگاه و یا ناخودآگاه تحولی را شکل میدهد. یعنی آن شخص متوجه این ماجرا نخواهد بود که قرار است بر اساس اتفاقی دچار این ویروس شود. لذا با عبور از این موضوع به سوی دلیلی رفتم که آگاه شوم اگر فردی مبتلا به این ویروس شود در زمان حال بازگو کردن آن به اطرافیانش چه اندازه مشکل است؟ بنابراین بعد از تحقیقات لازم دریافتم که به شدت معضل عجیبی است و کسانی که این بیماری را تجربه کردهاند بسیار سخت میخواهند متوجه شوند که مبتلا شدهاند. حال در نمایش سعی بر آن داشتم تا بتوانم کاری انجام بدهم تا کسانی که ویروس «اچ آی وی» دارند راحت و آسوده آن را بازگو کنند، زیرا در صورت فاش نکردن این موضوع ممکن است خطرات و تبعات به مراتب بدتری را برای اطرافیان خود پیش آورند. دلیل این ادعا هم آن است که اگر خانوادهای این موضوع را ندانند احتمال دارد آنها نیز به این ویروس دچار شوند.
شخصیتها در جهان این نمایش به دنبال پیدا کردن مقصر یا مسبب پیش آمدن مهمترین اتفاق زندگی خود نیستند. حال این شخصیتها باتوجه به موقعیت و وضعیت حضورشان در جامعه به دنبال بیان چه نکاتی هستند؟
باید اشاره داشته باشم که شخصیتهای این اثر از مرحلهای که آگاهی نسبت به اینکه بدانند از چه طریقی به ویروس «اچ آی وی» مبتلا شدهاند عبور کردهاند. البته این موضوع اتفاقی است که میتواند مهم باشد، اما این مبتلا شدن در گذر زمانی که در روایت وجود دارد از طریقی برای آنها حل شده است. لذا در اثر گذر زمان شخصیتها را آگاه شدهاند که باقی ماندن در این بیماری و تلاش برای بهبود یافتن مطلوبتر خواهد بود. در واقع تلاشم بر آن بود تا از طریق آگاهی رسانی به اشخاص بگویم که بازگو کردن چنین اتفاقهایی به اطرافیان میتواند راهکار پسندیده و بهتری باشد.
استفاده از نمادگرایی و نشانهگذاری چه کمکی به ضرورت نشان دادن اهمیت سوژه در روایت کرده است؟
اگر بخواهیم اهمیت سوژه اثر را به شکل جهانشمولی به تماشا بنشینیم مجبور خواهیم بود که تا اندازهای به سوی نشانهگذاری و پیش آوردن اتفاقها برویم. حال اگر بخواهد به صورت مفید بر یک شخصیت تمرکز شود به طور حتم این نگاه مختص به آن شخص خواهد شد، اما به دلیل آنکه بر اساس مشاهداتم از سطح جامعه این ویروس هر روز بیشتر از گذشته نشر پیدا میکند برایم مهم بود که این اتفاق را در روایتی شرح بدهم تا مخاطب به یک اتفاق و رویداد جهانی فکر کند.
میزانسنهای طراحی شده در این اثر باتوجه به چه نکاتی انجام شده است؟
بنده در زمان نگارش متن این اثر و در هنگامی که طراحهای نمایش قصد طراحی داشتند تاکیدم بر این موضوع بود که باید همگی از دید شخصیت پزشک به اثر نگاه کنیم، زیرا این شخصیت است که اتفاقهای موجود را به وجود میآورد تا شخصیتها در آن موقعیت قرار بگیرند که بتوانند رازهای درونی خود را فاش کنند. قطعا بنده کل طراحی حرکت را به شکلی هدایت کردهام تا سیر صعودی برای شخصیتها شکل بگیرد تا آنها را به قدرت برساند که در نهایت بتوانند از خود بگویند.
گفتوگو از کیارش وفایی