در حال بارگذاری ...
روح‌الله حق‌گوی لسان در گفت‌وگو با ایران‌تئاتر بیان کرد

از زن‌پوش شدن در قهوه قجری لذت بردم

ایران‌تئاتر: در سال های اخیر تئاتر ایرانی روند رو به رشدی داشته است و مخاطبان از آن استقبال می کنند. آتیلا پسیانی در آخرین تجربه تئاتری خود به سراغ اجرای نمایش قهوه قجری که تلفیقی از داستان مدرن هملت با تئاتر سنتی ایران است؛ رفته است. روح الله حق گوی لسان بازیگر با سابقه تئاتر با درک درست از مختصات تئاتر ایرانی در نمایش قهوه قجری در قالب سه نقش بازی درستی ارائه می کند.

روح الله حق گوی لسان بازیگر با تجربه تئاتر و عضو گروه تئاتر بازی سالها است که در صحنه حضور اثر گذاری دارد و تجربه های موفقی با آتیلا پسیانی داشته است. دیابولیک رومئو و ژولیت، ریچارد سوم، باغ آلبالو، اکواریوم، ابله، تونل و سوراخ از جمله کارهای مهم کارنامه بازیگری او هستند. نمایش قهوه قجری که آتیلا پسیانی بیست سال پیش به صحنه برد؛ در اجرای جدید خود آن را با بازی نوید محمدزاده، هوتن شکیبا، اصغر پیران، روح‌الله حق‌گوی لسان و نوید جهان‌زاده روی صحنه برده است. نمایش قهوه قجری که متن آن با نگاهی به نمایشنامه هملت شکسپیر نوشته شده است بهمن و دی ماه ساعت 19 در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر به صحنه می‌رود. با روح الله لسان حق گوی درباره حضورش در نمایش قهوه قجری گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

 

شما سابقه همکاری طولانی مدتی با آتیلا پسیانی دارید؛ همکاری با آتیلا پسیانی چه ویژگی هایی دارد؟

از سال 1384 همکاری من با آتیلا پسیانی شروع شده و تا به امروز هم ادامه دارد. شیوه کاری ایشان مبتنی بر کار تجربی است و تمام بازیگران به خصوص جوان ترها دوست دارند در این پروسه اجرای نمایش به صورت تجربی و کارگاهی بازی داشته باشند. این شیوه می تواند یک راهکار خوبی باشد برای تمام بازیگران که بازی با کیفیتی ارائه کنند. پسیانی جزء کارگردان‌هایی است که بازیگر در کنارشان کاملا پرورش پیدا می کند. البته منظورم یاد گرفتن شیوه بازیگری صرف نیست؛ بلکه بازیگر تحت تاثیر شخصیت آرتیستیک و هنرمندانه آتیلا پسیانی قرار می گیرد و از همه چیز مطلع می شود.

 

آیا این جنس اطلاع فقط منحصر به مسائل بازیگری است؟

نه. به لحاظ نورپردازی، طراحی صحنه، نگارش متن، حضور بازیگر در صحنه و خیلی از مسائل دیگر با اطلاع می شود و در کلیت هر آن چیزی که مرتبط است بین کارگردان و بازیگر موقعی که با آقای پسیانی کار می کنید به آن دست پیدا می کنید.

 

موقعی که آتیلا پسیانی با توجه به اینکه همواره اجراهایش آوانگارد و تجربی است به شما پیشنهاد بازی در یک نمایش سنتی ایرانی را داد تعجب نکردید؟

من عضو گروه تئاتر بازی هستم؛ در گروه ما قاعده و قانونی مبنی بر اینکه چه شیوه کاری باید دنبال شود؛ وجود ندارد. از این جهت قاعده ای نداریم که فقط باید در حوزه نمایش های تجربی کار کنیم. نکته دیگر این است که نمایش قهوه قجری یک کار سنتی است. نمایش های سنتی در یکی دو دهه اخیر در معرض فراموش شدن قرار گرفته اند. البته تلاش هایی برای حفظ نمایش سنتی با برگزاری جشنواره و اجرا در تالار سنگلج انجام می شود که کافی نیست و تئاتر سنتی بدنه نحیفی دارد و به نظرم با توجه به تحولات اجتماعی مردم نیاز به دیدن نمایش های مفرح با رجوع به الگوهای نمایش های سنتی ایرانی دارند. در قهوه قجری تلاش کردیم نمایش سنتی ایرانی را در قالبی تجربی به مخاطب عرضه کنیم.

 

در نمایش قهوه قجری یک داستان ایرانی با نمایش نامه معروف شکسپیر یعنی هملت تلفیق شده است؟

نمایش قهوه قجری را بیست سال قبل آقای پسیانی به صحنه برده بود.

 

آیا آتیلا پسیانی از بازیگران خواست که نسخه‌ای از آن اجرا را ببینند؟

خود من نمایش را دیده بودم و دو بازیگر دیگر نمایش هم چنین تجربه ای داشتند. البته دیدن این نمایش هیچ کمک به ما نمی کرد. شیوه اجرایی ما منطبق بر شرایط روز جامعه است و با آن اجرا تفاوت هایی به لحاظ فرمی دارد. در این نمایش کارگردان تا حدی زیادی دست بازیگران را باز می گذاشت تا از خلاقیت خود و بداهه استفاده کنند.

 

برای همه بازیگران چه از نوع غربی مثل جک لمون و یا داستین هافمن و چه از نوع شرقی آن زن پوش شدن جذابیت های زیادی دارد. برای شما زن پوش شدن در قهوه قجری چه ویژگی هایی داشت؟

برای من در حکم یک چالش جدی بود. البته میان حضور بازیگرانی که اشاره کردید که نقش زن بازی کرده اند و زن پوش شدن من در این نمایش تفاوت هایی وجود دارد. در سینما به واسطه ماهیت آن بازیگر می تواند با برداشت های متفاوت دوربین بازیش را مدام روتوش کند. البته در تئاتر آئینی سنتی زن پوش شدن کار عجیب و غریبی نیست؛ اما سختی های خودش را دارد.

 

در نمایش سنتی تماشاگر واقف است که زن بازی کردن بازیگر مرد یک قرار داد است و به آن هم تاکید می شود؟

درست است؛ چون این ویژگی وجود دارد باید اتفاقاتی رخ بدهد. پیچ هایی شل و یا سفت بشوند. به هرحال ویژگی بدن ما در جامعه چه در زندگی عادی و چه در صحنه تئاتر دارای تعریف است و باید برای مخاطب قابل پذیرش باشد و در ضمن آن را نیز دوست داشته باشیم. من و نوید جهانزاده که در نمایش زن پوش شدیم از این حضور لذت بردیم. در قهوه قجری من سه نقش بازی می کنم.

 

آیا در تمرینات کارگردان از شما خواست که آکسان گذاری مشخصی بین این سه نقش در بازیتان وجود داشته باشد؟

من از شما سوال می کنم که چقدر تفاوت در چگونگی ایفای این سه نقش در بازیم دید.

 

به هر حال با توجه به جنس اجرایی نمایش که مبتنی بر الگوی نمایش های سنتی است نباید این تفاوت‌ها زیاد برجسته باشد؟

درست است. نکته مهم و مورد تاکید کارگردان این بود که بازیگران بتوانند بازی خود را روتن انجام بدهند؛ زیرا در نمایش تعریفی که از زبان بایرام میرزا ارائه می شود این است که ما در حال تمرین نمایشی در خانه شاهی هستیم تا او بتواند دست عمو و مادر خیانتکارش را رو کند. در تعریفی که بایرام میرزا ارائه می کند نکته مهم این است که صراحتا می گوید نمایشش را با آدم هایی که در مطبخ خانه شاهی کار می کنند و رفقای من هستند اجرا می کند. بنابراین باید تلاشی می کردیم که در این بخش ها عین نابازیگران بازی کنیم. مثل اینکه فراش باشی قصد دارد که ادای یک زن را دربیاورد. اگر برویم و در دوران قاجاریه بگردیم و فراش باشی پیدا کنیم که بخواهد ادای زن ها را در بیاورد شاید به طور مثال به ذهنش برسد که مثل روح الله حق گوی لسان چشمانش را لوچ کند. آیا این آسان ترین کار است تا بتوانیم گلین را این نوعی نشان بدهیم؟ گلینی که اصلا بایرام میرزا به او علاقه ای ندارد. در نهایت اینها انتخاب هایی بوده که بازیگران پیشنهادش را در تمرینات مطرح کرده اند و کارگردان هم به آنها فکر کرده و از برخی از آنها استفاده کرده است.

 

 

گفت  و گو از احمد محمد اسماعیلی




نظرات کاربران