در حال بارگذاری ...
یادداشتی درباره سه شنبه های لعنتی حاضر در فجر 38

چون دومینوئی بی رحم

ایران تئاتر: نمایش سه‌شنبه‌های لعنتی به کارگردانی محمدمهدی خاتمی روز هفتم(۱۷ بهمن) سی‌ونهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر ساعت ۱۷ در بخش رقابتی در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر به صحنه می رود. به همین بهانه یادداشتی درباره این نمایش را بازنشر می کنیم.

پسر ارشد که همچون پدر آموزگار است، در رنج روزگار پیر و ناقص می شود و از خانه ی پدری و سرزمین اجدادی می گریزد. دومین پسر هم ملعبه ی دست رجاله گان کوچه و بازار است و خود نیز نمیداند که چه می کند و چه بر سر خانواده و جامعه می آورد. کوچکترین این جمع دختر جوانی ست و در پی هنر. هنر می خواند. هنر می خواهد. هنرجوست. ولی دستش به کوتاه ترین شاخه ی هیچ درخت آرزوئی نمیرسد که نمیرسد. پدر دق می کند و مادر در به در می شود و خانواده متلاشی می شود. به همین سادگی. به همین تلخی. همواره نوشته و گفته ام که هرگز به هنر اخته اعتقادی نداشته و نخواهم داشت. به باور بنده، هنر گلخانه ای [هنر بی خاصیت] دشنامی ست به مشاعر انسان بیدار و آگاه.
هنری که راوی رنج انسان نباشد اصلن هنر نیست. ابتذال است و خاله بازی! همواره در پی ساخت و تولید آثاری بوده ام که به دردخور و ماندگار باشند و اگر کارکرد کشیده ای سوزان را نداشته باشند، لااقل تلنگری باشند بر روان و اعصاب بیننده ی حقیقت جو. سه شنبه های لعنتی از این دست بود. حرف داشت. مسئله داشت. یک مشت چرند بی سر و ته نبود  که چون سالن داریم و مختصر سرمایه ای هم هست، از دهان دوستانی که فقط به دنبال نقش بازی کردن هستند و بس، بیرون بیاید. زخم زننده بود و دردآور. چرا که فرد کسری از خانواده است و خانواده خود بُرشی کوچک از جامعه. و این فروپاشی نه فقط فردی، که چون دومینوئی بی رحم یکی پس از دیگری ساختارهای اخلاقی و اقتصادی و روانی اجتماع را فرومیریزد و به زوال می کشاند. و روایت این دردنامه رسالتی بود که خودآگاهانه و از سر تکلیف به دوش کشیدم و تا جایی که جا داشت به پیش بردم.
مجال اندک است و حدیث دل دراز ولی تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. باشد تا باهم و دوشادوش هم به سربلندی و عزت این خاک پر گوهر بیاندیشیم و دست برکشیم از اینهمه تزویر و تلخی و بی عطوفتی. که رستگاری ما در گرو رستگاری جمع است و این جامعه است که افراد را عزت می دهد و به بار می نشاند.
در پایان از یکایک دوستان، همکاران و هنرمندانی که بدون همراهی و همدلی ایشان این نمایش شکل نمی گرفت و به اجراء نمی رسید، خصوصن نویسنده و کارگردان خلاق و خوشفکرمان جناب آقای محمدمهدی خاتمی کمال تشکر را دارم و از خدای سبحان عزت این عزیزان را خواستارم. حقا که به مفهوم شهامت و ایثار, طرح و تصویری تازه بخشیدند این بزرگواران. نه چانه ی پول با ما زدند و نه از کرونا و ویروس هراسیدند. دمشان گرم و سرشان سلامت.

 

محسن زارع اشکذری




نظرات کاربران