به بهانه آغاز کار سامانه اینترنتی تلویزیون تئاتر ایران
زمانی برای دگردیسی تئاتر
ایران تئاتر – سید رضا حسینی: رونمایی از سامانه اینترنتی «تلویزیون تئاتر ایران» اتفاق نیک و فرخندهای بود که در آخرین روز دی ماه امسال رخ داد. وجود این رسانه نوپا ابزار جدیدی را در اختیار هنرمندان قرار میدهد تا ظرفیت هنرهای نمایشی را بیش از گذشته به مخاطبان معرفی کنند. در ادامه مطلب پیش رو به بخشی از پتانسیلهای تلویزیون تئاتر ایران برای ترویج هنرهای نمایشی در بین مردم اشاره خواهد شد.
در سال ۱۸۲۵ میلادی فردی به نام «جاشوا پردی براون» که مدیریت یک سیرک شناخته شده در آمریکا را بر عهده داشت تصمیم گرفت نمایشهای سیرک را درون یک چادر بزرگ مسافرتی برگزار کند. تا پیش از آن صاحبان سیرک نمایشهای روزانه خود را در ساختمانهای بزرگی شبیه به سالنهای تئاتر اجرا میکردند؛ با این حال رونق گرفتن کار سیرکها و محبوب شدنشان در بین مردم مدیران آنها را مجاب به برگزاری تورهای متعددی در بخشهای مختلف کشور و حتی سایر نقاط جهان کرده بود. به دلیل اینکه یافتن محل مناسبی برای برگزاری نمایشهای سیرک در شهرهای دیگر کار چندان راحتی نبود جاشوا براون برای نخستین بار به سراغ استفاده از چادر نمایش رفت. پس از او تعداد دیگری از همکارانش نیز به انجام این کار پرداختند و اندک اندک برگزاری نمایشهای سیرک در چادر به یک سنت تبدیل شد؛ تا جایی که امروز اکثر مردم سیرکها را در کنار بر بندبازها و دلقکها و حیوانات هنرمند فعال در آنها با چادرهایشان میشناسند. شاید تا پیش از اقدام براون کسی به برگزاری نمایش در چادر فکر نمیکرد و آن را ناشدنی میدانست؛ با این حال او این نوآوری را انجام داد و از کار خود نتیجه گرفت.
شرایط کنونی تئاتر ایران را شاید بتوان به دوران پیش از ظهور براون یعنی زمان برگزاری نمایشهای سیرک در ساختمانهای سالن مانند تشبیه کرد. اکنون تئاتر ما سالهای سال است نمایشهای خود را در چهار دیواریهای بزرگ و کوچکی با تعداد محدودی صندلی اجرا میکند و برخی از دست اندرکاران آن تصور میکنند که بر هم زدن این سنت امکانپذیر نیست. در شرایطی که دنیا هر لحظه در حال دگرگونی است اصرار و ابرام بر چنگ زدن به سنتهای قدیمی تنها موجب درجا زدن و جا ماندن از قطار پیشرفت خواهد بود. تئاتر ایران اگر قصد ندارد به طور کامل از چاردیواری قدیمی و فرسودهای که خود را در آن محبوس ساخته بیرون بیاید، لااقل بد نیست پنجرهای بر دیوارهای پر ترک آن نصب کند تا از طریق آن بتواند نفسی تازه کند و نوری به داخل بتاباند. شاید این پنجره «تلویزیون تئاتر ایران» باشد؛ همان چادر سیرک جریانساز که از طریق آن بتوان برای تئاتر کشورمان طرحی نو در انداخت.
درس گرفتن از شرایط پسا کرونا
بدون هیچ تردیدی میتوان شیوع ویروس کرونا در سطح جهان را مهمترین فاجعه سال گذشته لقب داد؛ رخدادی که جان هزاران نفر در نقاط مختلف دنیا را گرفت و موجب تعطیلی کسب و کارهای فراوانی در چهار گوشه جهان شد. با این حال بحران کووید ۱۹ توانست بعضی از ضعفهای ما را هویدا کند و شکننده بودن بسیاری از کسب و کارها به خصوص فعالیتهای هنری را به ما گوشزد نماید. شاید در کشور ما این ضعف در تئاتر بیش از سایر حوزههای مرتبط با هنرهای نمایشی به چشم آمده باشد. اهالی تئاتر تمام داشتههای خود را به حضور در یک چاردیواری مسقف محدود کردهاند؛ فضایی که اگر از آنها گرفته شود تمام دار و ندارشان بر باد میرود. این حقیقت بیش از هر چیز یادآور داستان آشنای غزالی و راهزنان است و جملۀ معروف «علمی که درون بقچه محافظت شود و با دزدیده شدن تباه گردد علم نیست» را به یاد میآورد.
اگر در آینده دور یا نزدیک شرایطی مشابه با کرونا امکان اجرای نمایش در اماکن عمومی برای تعداد معینی از تماشاچیان را برای همیشه از بین ببرد چگونه میتوان از هنر تئاتر سخن گفت؟ آیا در آن زمان اصلا چنین هنری وجود خارجی خواهد داشت؟ هنری که مخاطب نداشته باشد به چه کار میآید؟ اگر نیک بنگریم متوجه میشویم که در کشور ما اهالی سینما و تلویزیون در طول سالهای گذشته بیش از اهالی تئاتر به دنبال راههای تازه برای جذب مخاطب و کسب درآمد بودهاند.
پر شدن خلاء شبکه نمایش خانگی برای تئاتر
در نیمه دوم دهه هفتاد خورشیدی ساخت سریالهای کمدی موسوم به «طنز نود قسمتی» در تلویزیون ایران رواج یافت. سازندگان این قبیل آثار با آنکه حضور فعالی در تلویزیون داشتند به این حضور بسنده نکردند و به تدریج جای پای خود را در «شبکه نمایش خانگی» نیز محکم نمودند. پیش از آنها اهالی سینما نیز در رسانه تصویری حضور داشتند و از طریق ویدیو کلوپها و موسسات عرضه محصولات صوتی و تصویری مهمان خانههای مردم بودند. البته این حضور گستردهتر از مراکز عرضه محصولات شبکه نمایش خانگی بود و فروشگاههای زنجیرهای و خوار و بار فروشیها را نیز در بر میگرفت.
به تدریج اهالی سینما محصولاتی را به صورت اختصاصی برای شبکه نمایش خانگی تولید کردند؛ فیلمهایی که در قیاس با همتایان سینمایی خود با سرعت بیشتری تولید میشد و بودجه کمتری را برای ساخته شدن طلب میکرد. ساخت این قبیل آثار فرصت تازهای را در اختیار اهالی سینما گذاشت تا هم مخاطبان بیشتری بیابند و هم منبع جدیدی برای کسب درآمد داشته باشند. تا اینجای کار اوضاع چندان بد نبود؛ اما اکثر این فیلمها چه از نظر محتوا و چه فرم کیفیت بسیار پایینی داشتند و آثاری کاملا سر هم بندی شده و گاه سخیف به شمار میآمدند. به دلیل عرضه شدن این آثار در فروشگاههای مواد غذایی و به فروش رسیدن آنها در کنار سطل ماست و شانههای تخم مرغ خیلی زود لقب «فیلمهای شانه تخم مرغی» برایشان انتخاب شد؛ لقب کنایهآمیزی که ریشه در کیفیت بسیار پایین فنی و هنری این آثار داشت و هنوز هم روی آنها باقی مانده است.
عدهای تصور میکنند این ساخت فیلمهای موسوم به شانه تخم مرغی بود که موجب از رونق افتادن شبکه نمایش خانگی شد. اما اگر نیک بنگریم هنوز هم میتوانیم ردپای این قبیل آثار را در اطراف خود مشاهده کنیم. این دسته از فیلمها هنوز هم ساخته میشوند و به طور کامل منقرض نشدهاند. شبکه نمایش خانگی نیز از بین نرفته و تنها دگردیسی یافته است. دلیل این تغییر شکل ظاهری را میتوان گسترش فضای مجازی و فراگیر شدن استفاده از اینترنت بین مردم در طول دهه اخیر دانست. سازندگان سابق سریالهای نود قسمتی و فیلمهای موسوم به شانه تخم مرغی اکنون آثار خود را از طریق پلتفرمهای پخش آثار تصویری آنلاین در اختیار مخاطبان قرار میدهند.
در طول تمام این سالها آنها هرگز پا پس نکشیدهاند و همگام با تغییرات روز جلو آمدهاند. خصلتی که آن را در اهالی تئاتر چندان مشاهده نمیکنیم. دست اندرکاران هنرهای نمایشی همچنان به همان الگوهای سنتی چنگ میزنند و میانه چندانی با آزمودن مسیرهای نو ندارند. سال گذشته ویروس جان سختی به نام کرونا ناگهان از راه رسید و تمام این الگوهای سنتی را به چالش کشید. اهالی سینما و تلویزیون به موجب آزمون و خطاهای پیشین خود توانستند از کنار سد کرونا کوره راهی برای خود باز کنند و لنگ لنگان مسیر پیش رو را ادامه دهند؛ اما اهالی تئاتر پشت سد کووید ۱۹ باقی ماندند و به انتظار معجزه نشستند. وجود رسانهای جدید به نام تلویزیون تئاتر ایران شاید بتواند موجب آغاز حرکت تازهای در آنها شود.
لزوم پخته کردن تلاشها و تجربیات گذشته برای افزایش مخاطبان تئاتر
در طول سالیان گذشته یکی از معدود تلاشهای اهالی تئاتر برای دمیدن خون تازه به رگهای این هنر و یافتن مخاطبان جدید دعوت از بازیگران سینما برای حضور روی صحنه بود؛ افرادی که کار خود را از بازی در فیلمهای سینمایی یا سریالهای تلویزیونی آغاز کرده بودند و تجربهای در تئاتر نداشتند. از دید بانیان این اقدام حضور چهرههای شاخص پرده نقرهای در تئاتر میتوانست مخاطبان سینما را به سالنهای نمایش بکشاند. شاید یکی از دلایل این تصمیم ظهور تهیه کنندگانی در تئاتر بود که دقیقا مانند همتایان سینمایی خود حضور در عرصه هنر را درست نظیر یک فعالیت تجاری میدیدند؛ تجارتی که باید حتما درآمد و سود مناسبی به همراه داشته باشد تا بتوان آن را ادامه داد.
حضور چنین افرادی در عرصه هنر به خودی خود چندان بد نیست و حتی میتواند موجب رونق اقتصادی آن شود. اما یک تاجر موفق باید بداند انجام چه کاری برای تضمین سود تجارت مفید است و کدامین کار را نباید انجام داد. مسلما استفاده از بازیگری که تنها به دلیل جذابیت ظاهری وارد سینما شده و صدای او از نیم متری صورتش فراتر نمیرود بر صحنه تئاتر کار مفیدی برای تضمین سود تجارت نیست. تماشاگر تئاتر امکان مشاهده قاب بسته از چهره جذاب ستارههای سینما را ندارد و تنها قادر است بلاتکلیفی آنها روی صحنه و قرار گرفتنشان زیر سایه بازیگران قدرتمند تئاتر را شاهد باشد. بنابراین تماشاگری که در فاصله چندین متری سن نشسته است نمیتواند بر و روی زیبا و چشمان رنگین افراد حاضر در صحنه را تشخیص دهد. بر صحنه تئاتر ظاهر اکثر بازیگران کم و بیش به هم شباهت دارد و این قدرت بازیگری آنها است که موجب تفاوتشان از یکدیگر میشود. از همین رو استفاده از بازیگران سینما در تئاتر تنها در همان یکی دو نوبت اول جذاب خواهد بود و در درازمدت نه جذابیتی برای تماشاچیان به همراه خواهد داشت و نه موجب رونق اقتصادی تئاتر خواهد شد.
یک تاجر موفق در قامت تهیه کننده اگر قصد کسب بهره اقتصادی واقعی و طولانی مدت از حضور ستارههای سینما روی صحنه تئاتر را داشته باشد باید به استفاده از فرم جدیدی بیاندیشد که به این حضور معنی و مفهوم ببخشد؛ و اگر ابداع فرم جدید امکانپذیر نبود میتوان به سراغ استفاده از یک پلتفرم تازه برای تولید نمایش رفت. با پیشرفت تکنولوژی و توسعه فضای مجازی یافتن این پلتفرم تازه کار چندان دشواری نیست. حال اگر در یکی دو جمله اخیر به جای دو کلمه «فرم» و «پلتفرم» کلمات «تلهتئاتر» و «اینترنت» را قرار دهیم در مصرف کلمات بعدی صرفهجویی خواهیم کرد؛ همچنین به فرصتی که پلتفرم جدید «تلویزیون تئاتر ایران» برای ابداع مسیرهای جدید هنری در اختیار هنرمندان تئاتر قرار داده است بیشتر پی خواهیم برد.
تمرکز بر تولید تله تئاتر برای مخاطبان فضای مجازی
اکنون چندین سال است که صدا و سیمای ایران توجه چندانی به تولید تلهتئاتر برای تلویزیون ندارد و حتی میتوان گفت که تئاتر کشور و کلیه مسائل و شاخههای مربوط به آن را کاملا به حال خود رها کرده است. از سوی دیگر اداره کل هنرهای نمایشی ارشاد نیز تولید تلهتئاتر را وظیفه و رسالت اصلی خود نمیداند. بنابراین میتوان تلهتئاتر را همچون طفل بیسرپرستی دید که ارگانهای وابسته به دولت توجه چندانی به آن ندارند. حال آنکه تولید این گونه خاص از نمایش در دهههای گذشته کار رایجی در رسانه ملی به شمار میرفت و نمایشهای تولید شده مخاطبان خاص خود را داشت. بر این اساس تهیهکنندگان مستقل به خصوص آنهایی که به حضور بازیگران سینما روی صحنه تئاتر علاقه دارند میتوانند قدرت خود را برای قرق کرد عرصه تولید تلهتئاتر محک بزنند. مسلما به دلیل بهرهمندی تلهتئاترها از قاببندی متفاوت و متنوع امکان بیشتری برای به تصویر کشیدن بر و رو و چشمان رنگین بازیگران سینما روی صحنه نمایش وجود دارد؛ همچنین ضعف صدا و ایرادهای آشکار فن بیان آنها نیز کمتر از نمایش صحنهای به چشم خواهد آمد.
پلتفرم نمایش اینترنتی جدیدی مانند تلویزیون تئاتر ایران میتواند فرصت مناسبی را برای پخش تلهتئاتر در اختیار هنرمندان قرار دهد.حال که این فرصت فراهم شده است تنها کافی است بودجه لازم برای تولید چنین آثاری را تامین کرد. اگر سریالها و فیلمهای عرضه شده در شبکه نمایش خانگی توانستهاند منبعی برای برخورداری از حمایت مالی بیابند، یافتن حامی مالی برای تولید تلهتئاتر نیز امر غیر ممکنی نیست؛ به این دلیل که تلهتئاترها نسبت به فیلم و سریال بودجه کمتری برای تولید نیاز دارند و فراهم کردن آن نیز به همان نسبت کم دردسرتر خواهد بود. میتوان با انجام تبلیغات مفید صاحبان بنگاههای کوچک اقتصادی و کسب و کارهای مستقل که آشنایی چندانی با هنرهای نمایشی ندارند را با تئاتر آشنا کرد و به آنها اطمینان داد که توسط هنرهای نمایشی میتوانند حرفه خود را به افراد بیشتری در جامعه معرفی کنند.
تجربیات هنرمندان سایر کشورها در زمینه جذب اسپانسر و حامی مالی برای تولید تئاتر میتواند مفید باشد و گاه به عنوان الگو مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثالی در این زمینه میتوان به تجربه اخیر کارآموزان تئاتر روسیه اشاره کرد. آنها با نگاه دقیقی به جامعه دریافتند که در دوران پسا کرونا به دلیل اجرای طرح قرنطینه همگانی و تعطیلی رستورانها کار آن دسته از موسسات خدماتی که در زمینه تحویل دادن غذا به در خانههای مردم فعالیت میکنند رونق گرفته است. با آگاهی از این موضوع کارآموزان تئاتر تصمیم به همکاری با شرکتهای خدماتی فعال در این زمینه گرفتند. نتیجه این همکاری تولید نمایش آنلاینی بود که از طریق ویدئو کنفرانس اجرا میشد. بلیط این نمایش به صورت یک منوی غذا طراحی شده بود که توسط موسسات خدماتی مذکور به در خانه تماشاچیان تحویل داده میشد. در مورد این نمایش میتوانید در مطلب مربوط به تاثیر بحران کووید ۱۹ بر تئاتر روسیه که به زودی در ایران تئاتر منتشر خواهد شد بیشتر بخوانید.
در مجموع به نظر میرسد که اهالی تئاتر اروپا زودتر از همکارانشان در سایر نقاط جهان به این نتیجه رسیدهاند که بهتر است کار خود را در عرصه تولید نمایش را توسعه دهند و شانس خود را در پلتفرمهای جدید امتحان کنند. همان گونه که پیشتر در این مطلب از پرونده «گام به گام با حیات دشوار هنرهای نمایشی در بحران کرونا» دیدیم، یکی از شرکتهای انگلیسی فعال در عرصه تئاتر حتی پیش از شیوع ویروس کرونا در امر تولید نمایشهایی شبیه به تلهتئاتر فعالیت میکرد؛ آثاری که از طریق سالنهای سینما در نقاط مختلف جهان در معرض دید تماشاچیان قرار میگرفت. تجربیات مشابه میتواند توسط هنرمندان ما نیز مورد استفاده قرار گیرد و در پلتفرم آنلاین جدید به آزمون گذاشته شود.
کنار زدن موانع برای عرضه آثار نمایشی در فضای مجازی
با آغاز سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر تلویزیون تئاتر ایران اقدام به پوشش کامل این رویداد هنری در فضای مجازی نمود. حضور آثار نمایشی در فضای مجازی نباید تنها محدود به زمان برگزاری جشنوارهها باشد و این امر باید در طول سال ادامه یابد. شاید عدهای از اهالی تئاتر نگران آن باشند که پس از رویت شدن آثار آنها در فضای مجازی تماشاچیان دیگر رغبتی به دیدن این نمایشها در سالنهای تئاتر نداشته باشند. باید توجه داشت کسانی که به دیدن تئاتر در سالنهای نمایش میروند اغلب کسانی هستند که هنرهای نمایشی را از نزدیک میشناسند و تئاتر یکی از دغدغههای اصلی آنها در زندگی است. مسلما چنین افرادی نیک میدانند که لذت اصلی تماشای یک نمایش هنگام مشاهده آن در سالن نمایش رقم میخورد و پخش اینترنتی هرگز نمیتواند جای اجرای زنده را بگیرد. بنابراین در صورت عادی بودن شرایط این دسته از مخاطبان هرگز قید تماشای تئاتر در سالنهای نمایش را نخواهند زد.
اهالی تئاتر باید به پخش اینترنتی آثارشان به دیده یک امکان یا فرصت تازه برای جذب مخاطبان جدید به تئاتر بنگرند. میتوان فاصله معینی میان اجرای زنده یک نمایش و حضور آن در تلویزیون تئاتر ایران ایجاد کرد تا نمایش مذکور بار خود را در گیشه تا حدی بسته باشد (چیزی شبیه به حضور فیلمهای سینمایی در شبکه نمایش خانگی)، یا آنکه نسخه ویژهای از نمایش را برای حضور در فضای مجازی در نظر گرفت و آن را اجرا نمود؛ نسخهای که علاوه بر نزدیکتر بودن به ساختار تلهتئاتر نسبت به نسخه صحنهای، تفاوتهای محسوسی با آن داشته باشد و بتواند کنجکاوی تماشاچی برای دیدن اجرای زنده آن نمایش روی صحنه را بر انگیزد.
لزوم بازبینی قوانین مربوط به حفظ حق نشر و حقوق مولف
در سال ۱۹۹۹ میلادی فردی به نام «شان فنینگ» اقدام به طراحی شبکه اینترنتی جدیدی برای به اشتراک گذاشتن موسیقی کرد؛ شبکهای مجهز به یک نرمافزار اختصاصی که به کاربران اینترنت این امکان را میداد تا فایلهای موسیقی مورد علاقه خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و به دانلود رایگان آنها بپردازند. این شبکه که «نپستر» نام داشت با توجه به نیاز و علاقه کاربران اینترنت نسبت به فایلهای مجزای موسیقی طراحی شده بود. تا پیش از آن آهنگها به صورت آلبوم عرضه میشد و اگر کسی به آهنگ خاصی علاقه داشت باید آلبوم آن را تهیه میکرد؛ امری که میتوانست هزینه مضاعفی را به علاقهمندان موسیقی تحمیل کند. نپستر امکان دانلود آهنگها به صورت مجزا را در اختیار کاربران قرار میداد و از همین رو به سرعت نزد آنها محبوب شد. این محبوبیت اعتراض شرکتهای توزیع و پخش موسیقی را به همراه داشت و پس از اقدام قانونی آنها بر علیه نپستر این شبکه مجازی نوظهور محکوم به نقض قوانین مربوط به حق نشر شد. فعل و انفعالی که عمر نپستر را به بیش از دو سال نرساند و این شبکه مجازی پخش موسیقی در سال ۲۰۰۱ میلادی به کار خود پایان داد.
تقریبا همزمان با پایان کار نپستر شرکت «اپل» سیستم آنلاین پخش موسیقی خود را راهاندازی کرد. پدیدهای به نام «آیتونز» که دقیقا همان کار نپستر را انجام میداد؛ با این تفاوت که قوانین مربوط به حق نشر را رعایت میکرد و در واقع یک فروشگاه مجازی پخش موسیقی بود. این سیستم پخش آنلاین خیلی زود کار خود را وسعت بخشید و به فروش اینترنتی کتابهای دیجیتال، ویدئو، نمایشهای تلویزیونی و سایر موارد مشابه پرداخت. مدیران اپل معتقد بودند که اگر یک آهنگ خاص کیفیت لازم برای جلب نظر کاربران اینترنت را داشته باشد آنها حاضر خواهند بود به جای دانلود رایگان آن مبلغ عادلانهای را برای خرید آهنگ مورد علاقه خود بپردازند. این اعتقاد موجب شد که اکنون با وجود فعالیت شبکههای قارچی مشابه با نپستر در اینترنت بسیاری از کاربران ترجیح بدهند موسیقی مورد علاقه خود را از آیتونز یا سایر فروشگاههای مجازی مشابه به صورت قانونی خریداری کنند.
ماجرای نپستر و آیتونز دو نکته مهم را به ما گوشزد میکند؛ نخست لزوم توجه نسبت به وضع قوانین مناسب مربوط به حفظ حق نشر آثار هنری و حراست از آنها و دوم این حقیقت که اگر یک اثر هنری کشش لازم را برای جذب مخاطب داشته باشد نباید چندان نگران پخش غیر قانونی آن در فضای مجازی بود. چرا که به دلیل تنیده شدن اینترنت در تار و پود زندگی روزمره مردم پخش غیر قانونی آثار فرهنگی و هنری در فضای مجازی تقریبا اجتناب ناپذیر است. تنها لازم است بستر مناسبی را فراهم کرد تا آثار هنری با روش ساده و قیمت عادلانه در اختیار مخاطبان قرار گیرد. چون حتی در صورت پخش غیر قانونی آنها در اینترنت آثار هنری مذکور میتوانند همچنان از نظر اقتصادی برای تولیدکنندگان خود سودمند باشند.
در این میان نقش دولت در وضع قوانین کارآمد مربوط به حفظ حق نشر و تلاش برای ایجاد اقتصاد سالمی که اهالی هنر و سایر صاحبان کسب و کار بتوانند از طریق فعالیت در آن امرار معاش کنند برجستهتر از قبل میشود. تمام این موارد جزو وظایف دولت است و تا پیش از انجام درست آنها نمیتوان انتظار چرخهای پویا در تولید آثار نمایشی و عرضه آنها در اینترنت را داشت.
ایجاد فرصتهای تازه برای درخشیدن معلولان
متاسفانه در کشور ما توجه چندانی به وضعیت معلولان نمیشود و در پارهای اوقات آنها در امور روزمره اصلا به حساب نمیآیند. اگر به مواردی نظیر معماری اماکن عمومی و ادارههای دولتی و شرکتهای غیر دولتی یا ساختار سیستم حمل و نقل عمومی، دانشگاهها، اماکن تفریحی و حتی مجموعههای فرهنگی و هنری دقت کنیم خواهیم دید که معمولا در آنها کوچکترین توجهی به وضعیت معلولان نشده است. نتیجه چنین بیتوجهی و قصوری این بوده که افراد معلول و کم توان کمتر امکان حضور در سالنهای نمایش را بیابند.
سامانه تلویزیون تئاتر ایران قادر است به حل این معضل کمک کند و امکان بهرهمندی از آثار نمایشی و حضور در آنها را در اختیار افراد کم توان قرار دهد. برای انجام این مهم لازم است ارگانهای مرتبط با معلولان همکاری نزدیکی با این سامانه نوظهور داشته باشند و از آن به عنوان دریچهای برای معرفی تواناییهای افراد معلول به جامعه استفاده کنند. در حال حاضر چندین جشنواره با عناوین مختلف در کشور برگزار میشود که به تئاتر معلولان اختصاص دارد و تعدادی کارگاه هنری نیز برای تربیت هنرمندان تئاتر کم توان به فعالیت مشغولند. کسانی که این فعالیتها را مدیریت و حمایت میکنند باید برنامه جدیتری برای بازتاب تلاش هنرمندان معلول به جامعه از طریق فضای مجازی داشته باشند؛ امری که به مدد سامانه نوپای تلویزیون تئاتر ایران قابل انجام است و سادهتر از گذشته خواهد بود.
تبدیل سالنهای سیرک به چادر
پس از شیوع ویروس کرونا پخش نمایشهای آنلاین در بسیاری از کشورهای جهان بیش از گذشته باب شد و کاربران عادی اینترنت توانستند آشنایی بیشتری با هنرهای نمایشی بیابند. این اتفاق همچنین موجب شد که هنردوستان ساکن یک کشور با هنر مردم مناطق دور افتاده کشور خود بیشتر از گذشته آشنا شوند. با جدی گرفتن رسانه جدیدی به نام تلویزیون تئاتر ایران و گسترش حوزه فعالیت آن چنین اتفاقی در کشور ما نیز قابل دستیابی خواهد بود.
اگر هنردوستان ایرانی با هنر و تواناییهای ناشناخته هنرمندان گمنام مناطق دورافتاده کشور به خصوص نقاط محروم آشنا شوند شاید بتوانند به گسترش فعالیتهای فرهنگی و هنری در این مناطق کمک کنند. حتی فعالان حوزه گردشگری نیز میتوانند وارد گود شوند و با حمایت از آثار نمایشی مناطق مختلف کشور برای پخش آنلاین از آنها به عنوان ابزاری برای معرفی بخشهای ناشناخته کشور و جاذبههای گردشگری آنها به مردم استفاده کنند.
به طور حتم رواج نمایشهای آنلاین موجب از بین رفتن نمایشهای صحنهای نخواهد شد و هویت تئاتر را از بین نخواهد برد. این پلتفرم جدید را تنها باید فرصت و امکانی تازه برای افزودن بر شمار مخاطبان هنرهای نمایشی دید. شاید وقت آن رسیده باشد که اهالی تئاتر ایران ساختمانهای سیرک خود را به چادرهای سیرک تبدیل کنند و درهای جدیدی برای پرداختن به هنرهای نمایشی بگشایند.