گفتوگوی ایران تئاتر با محسن علیمحمدی بازیگر نمایش «نظام آباد»
بدون اغراق، باورپذیر کردن نقش کاری طاقت فرسا است
ایران تئاتر: کنکاش و واکاوی درباره رفتار و اعمالی که از انسانها در زمانها مختلف و جوامع بشری بروز داده میشود از جمله نکاتی است که بسیاری از پژوهشگران، هنرمندان و از آن برای معرفی آثار خود استفاده میکنند. نمایش «نظام آباد» نیز کارکردی از این موضوع را برای بیان روایت خود وام گرفته است.
محسن علیمحمدی تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی زبان انگلیسی به اتمام رسانده است. او باتوجه به علاقه مند بودنش به دنیای بازیگری و کسب تجربه، دورههای بازیگری را در ورک شاپهای کشور ایتالیا و ایران گذرانده تا بتواند به این دنیا لامتنهی وارد شود. از جمله نمایشهایی که علیمحمدی در آنها به عنوان بازیگر حضور داشته است باید از «شهر نامرئی»، «بی سرزمین تر از باد»، «من و تو و رستم و شاهنامه»، «مرثیهای برای یک دلقک»، «یاجوج ماجوج»، «جنون سرعت» و «نظام آباد» نام برد. همچنین این بازیگر در مدیوم تصویر آثاری چون «همبازی»، «به آینه نگاه نکن» و «بامداد» را تجربه کرده است. حال بهانه حضور این بازیگر در نمایش «نظام آباد» با وی گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
بازیگری در نمایشهای رئالیستی چه مزیتهایی دارد؟
بازیگری در فضای رئالیستی به نظرم جزو سخترین ژانرهایی است که یک بازیگر آن را تجربه میکند. زیرا مخاطبی که آن اثر را میبیند کاملا با آن فضا و مسائلش آشنایی دارد به نوعی که با زندگی روزمره او عجین شده و این موضوع را در خانواده و جامعه درک کرده است. بنابراین آن مخاطب جدا از دانستن تکنیکهای بازیگری میتواند تشخیص بدهد بازیها در کجا درست و کجا نادرست است.
آیا این مزیتها از سوی متن نمایش به وجود میآید و یا صرفا تاثیر سبک این موضوع را برای مخاطب پدید میآورد؟
ابتدا باید اشاره داشته باشم متن خوب باعث خواهد شد تا اتفاقها در نمایش دراماتیک جلوه کند. حال باتوجه به این موضوع باید گفت اگر در نمایشنامه شخصیتها خوب پرداخت شده باشند به طور حتم بازیگر خیلی راحت میتواند آن مسائل را به نمایش بگذارد. لذا سبک این امکان را پیش خواهد آورد تا اتفاقها در مسیر سیر صعودی رخ بدهند به این خاطر که برای مخاطب آشنا، قابل فهم و استناد است. حال برآیند این موضوعها میتواند تاثیرگذاری بسزایی را در ذهن حاصل کند.
زاویه دیگری که باعث میشود بازیگر توان و درک خود را نسبت به موضوع نمایش بیشتر مورد استفاده قرار دهد دیدگاه شخصی او خواهد بود. آیا این تعریف را توانستهاید در بازی خود لحاظ کنید؟
بله. به طور حتم دیدگاه شخصی میتواند نگرش متفاوت و منحصر به فردی را برای بازیگر فراهم کند. البته این تفاوتها اگر در شخصیتی که روی صحنه میآید جان بگیرد و نهادینه شود ممکن خواهد بود که در جنس بازی آن فرد تمایزهای قابل اشارهای به وجود آید. البته باید یادآور شوم که در نوع بازی خود در نمایش «نظام آباد» سعی کردهام تجربههایم را از گذشته تا به حال نسبت به شخصیتی که دارم مورد استفاده قرار بدهم.
نام نمایش «نظام آباد» برگرفته از منطقهای در تهران است که داستان اثر در آن روایت میشود. آیا آگاهی داشتن از این موقعیت جغرافیایی در کلان شهر کمکی به بازی شما کرده است؟
بله. زیرا هر موقعیت جغرافیایی میتواند تاثیرات رفتاری مخصوص به آن منطقه را برای باورپذیری نقش پدید آورد. لذا الگوهای رفتاری که این منطقه با سایر نقاط شهر دارد تفاوتهایی را حاصل کرده است. البته باتوجه به این موضوع هر نوع رفتار و عملی نیز میتواند شامل حال تمام اهالی مناطق تهران شود که خلق و خوی یکسان نداشته باشند.
رفتار و عملکرد شخصیتها در نمایشهایی که در فضای رئالیستی تعریف میشوند بسیار مورد توجه است. حال با این دانسته کنش و واکنشهای شخصیت شاهرخ را با چه رویکردی تناسب بخشیدهاید؟
در ابتدا برای شکل گیری شخصیت شاهرخ نکاتی که از منطقه نظام آباد وام گرفتهام را به نقش اضافه کردم. به طور مثال از نوع لحن و رفتارهایی که دیدم برای باورپذیرتر شدن بهره بردم تا بتوانم تصویری از مردمی که در آنجا زندگی میکنند بروز بدهم. البته مجموع این داشتهها را بعد از تحلیل و بررسی از فیلتر شخصی ام عبور دادم و تا جایی که امکان برایم فراهم بود از کلیشهها و تیپهای رفتاری مرسوم فاصله گرفتم تا شخصیت شاهرخ بیشتر برای مخاطب گویا باشد.
آیا در این نمایش هدف نقد بر جامعه بیشتر مورد نظر است و یا گروه نمایشی سعی در نشان دادن تصحیح رفتاری دارد؟
باید بگویم این نمایش نقد به طیف گسترده مردم و روابطشان با یکدیگر در جامعه دارد. البته معتقدم بیشتر محتوا درگیر نقد رفتاری است که در آنها مواردی چون خشونت، مشاجره، شادی و... وجود دارد که این کارکردها در بیان روایت اثرگذار بوده و سبب شده است تا کشف و شهود از سوی مخاطب رخ بدهد.
جهان بینی شخصیت شاهرخ از نظر شما که این نقش را در نمایش برعهده دارید چیست؟
شخصیت شاهرخ از نگاه من، فردی است که نسبت به سایر شخصیتها احساس مسئولیت میکند و سعی دارد تا جایی که ممکن است اطرافیان خود را مورد حمایت قرار دهد. او از کودکی با رویاهای بزرگی که داشته زندگی کرده و تلاش میکند به آنها دست پیدا کند. اما با مرگ پدرش کاخ آرزوهایش فرو میریزد و از آن پس تصمیم میگیرد تا تنها یک روز خوش را برای خودش فراهم سازد. البته این شخصیت در درون خود مستقل بودن را نهادینه کرده تا از آن طریق بتواند بیشتر برای اطرافیانش مثمرثمر باشد.
تمایز رفتارها و حرفهایی که در این اثر شاهد هستیم نسبت به اعمالی که در زندگی روزمره میبینیم چیست؟
معتقدم که تمایزی بین آنها وجود ندارد. زیرا رفتارها و حرفهایی که در نمایش بازگو میشود برگرفته از جامعه کنونی و ماجراهای آن است. البته در نمایش «نظام آباد» گروه نمایشی تلاش دارد تا لحن و گفتارها باتوجه به شاخصههای متن کارکرد بهتری را از خود نشان بدهد.
آیا تنها سوتفاهمهایی که در بین شخصیتهای نمایش رخ میدهد خط سیر داستان را تعیین میکند؟
خیر. در واقع خط سیر اصلی داستان به طور موازی ماجراهای نمایش را پدید میآورد و این سوتفاهمها به نوعی باعث پُر رنگ شدن آنها و شکل گرفتن داستانکهای این اثر میشود.
ترکیب دیدگاه کارگردان و شما به عنوان بازیگر باتوجه به نزدیکی دیدگاه مخاطب نسبت به مسائل روز جامعه چگونه صورت گرفت؟
در ابتدا بعد از بررسی و تحلیلهای دو طرف فضایی به وجود آمد تا به برداشتهای مشخصی از نقش برسیم و در انتها با جمعبندی نکات به نقاط مشترکی دست پیدا کنیم. تصمیمی که بتواند شخصیتی که آن در صحنه ایفا میکنم را برای مخاطب قابل درک کند.
گفتوگو از کیارش وفایی