در حال بارگذاری ...
به بهانه نخستین اجرای صحنه‌ای

« پرده خانه» بهرام بیضایی؛ کولاژی از مولفه‌های نمایش ایرانی

ایران تئاتر: بهره گیری همزمان بهرام بیضایی از چندین شیوه اجرای نمایش‌های سنتی ایران نمایشنامه « پرده خانه» را به یکی از نمونه‌های شاخص روایت گری در چارچوب‌های نمایش ایرانی تبدیل کرده و ویژگی‌های مثال زدنی به آن بخشیده است.

نمایشنامه «پرده خانه» نوشته بهرام بیضایی از جمله آثار این نویسندۀ شاخص ایرانی است که در سال 1363 خلق شده و تابستان 1372 به انتشار رسیده است. که تا کنون علیرغم نیافتن مجال برای اجرای صحنه ای، از سوی محققان و پژوهشگران بسیار مورد توجه واقع شده و از آن سخن گفته شده است. این متن نمایشی که از ابعاد مختلف و متعددی چون اسطوره شناسی، همچنین ویژگی‌های جامعه شناختی و تاریخی مورد توجه نویسندگان و پژوهشگران قرار گرفته، از حیث کارکردهای دراماتیک و شیوه‌های نمایشی نیز به عنوان اثری ویژه و قابل تأمل شناخته شده است. در بعد ارزش‌های ساختاری، شاید شاخص‌ترین ارزش‌هایی که به این اثر نسبت داده شده، استفادۀ همزمان نویسنده از چندین شیوه اجرای نمایش‌های سنتی ایران است که این متن را به یکی از نمونه‌های شاخص روایت گری در چارچوب‌های نمایش ایرانی تبدیل کرده و ویژگی‌های مثال زدنی به آن بخشیده است.

اکنون نخستین اجرای صحنه ای « پرده خانه» که به دلیل مطول بودن آن با گزینش بخش‌هایی از این متن در تالار مولوی دانشگاه تهران روی صحنه رفته،  بهانه ای فراهم کرده تا به زوایای مختلفی که در خصوص ارزش‌های محتوایی و ساختاری شمرده شده بپردازیم.   

 

داستان «پرده خانه»

در بازی‌خانه یکی از حرم‌سراهای سلطنتی، شماری از زنان، با مذاهب و نژادهای گوناگون، به کارِ بازیگری اشتغال دارند. این زنان که هر یک بغضی از اندوه در گلو دارند، بیشتر به اسیران دربار می‌مانند تا همسران سلطان. یکی را به خون‌بها به دربار آورده‌اند، دیگری را پس از غارت و تخته قاپوکردن ایل به اسارت گرفته‌اند و آن دیگری وزیرزاده‌ای است که برای استوار ساختن موقعیت خاندان وزارت، به اجبار به عقد سلطان درآمده است. در این میان، گلتن که سِمَتِ مربی زنان را دارد، فرزند مادری اسیر است که از شش سالگی در حرم‌سرایِ سلطنتی زیسته و پس از مادر به عقد سلطان درآمده است. او که وصف دنیا را تنها از زبانِ کتاب‌ها شنیده، پیوسته آرزوی رهایی را در سر می‌پرورد.

زنان در چنبره خواجگان دربار اسیرند و هر روز فاجعه‌ای را انتظار می‌کشند. در این میان، خبر می‌رسد عروسی تازه در راهِ حرم خانه شاهی است و برادر، پدر و نامزد او (ریکا جان) که کمین کرده‌اند تا با قتلِ سلطان عروس را برهانند، به مرگ محکوم شده‌اند. زنان از سرِ شوخی از سلطان می‌خواهند تا قتل آن سه خونی را به آنان وانهد. سلطان می‌پذیرد و زنان در حلقه غلامان و خواجگان دربار، سه مرد را در برابرِ چشمانِ عروس (نوسال) می‌کشند. در این میان، تنها دامنِ گلتن که زنی باسواد، سیاستمدار و آگاه است، از جنایت زنان پاک می‌ماند. او پس از این که «صدگیس» ـ از زنان بازی‌خانه ـ را به عنوان پیشکش ملوکانه به «غانم خان» ــ دشمن دیروز و چاکر امروز سلطان ـ می‌بخشند، رازِ نامه‌ای را که به مُهر سلطنتی تأیید شده است، برای زنان افشا می‌کند. در آن نامه، سلطان به غلامان فرمان داده تا پس از مرگ او همه زنان و فرزندان دختر را از دم تیغ بگذرانند و فرزندان پسر را بر مرکبی سوار کنند و بگریزانند. زنان به تکاپو می‌افتند و گلتن رهبری آنان را بدست می‌گیرد.

 

«پرده خانه»؛ ترکیبی از شیوه‌های روایتگری نمایش ایرانی

شیما اسدی کارگردان جوانی که قرعه اولین اجرا از «پرده خانه» به نام او افتاده، توصیف خود از این متن را چنین بازگو می‌کند: زبان فاخر متن «پرده خانه» به دلیل خصلت‌های اسطوره ای تحلیل‌هایی جدی و عمیق را ایجاب می‌کند. زنان در این نمایشنامه در حقیقت ویژگی‌هایی را نمایندگی می‌کنند که در تحلیل متن نیازمند شناختی از پس زمینه‌های شخصیتی آن‌ها است. به نظر من اصلی‌ترین اسطوره‌های که در این متن به آن پرداخته می‌شود آناهیتا است که در متن با عنوان بیدخت شناخته می‌شود: « نام دختر خداست/ از نام‌ها جداست/ بانوی آتش پرست باران پوش/ با مهر مهربان هم دوش/ نام نامی‌اش ناهید است...»

در نمایشنامه‌های بهرام بیضایی همواره بر نقش و کاراکتر زن تاکید می‌شود و در پرده خانه تاکید می‌کند به اینکه زن‌ها اگر بخواهند تحت هر شرایطی می‌توانند به خواسته‌های مورد نظرشان دست پیدا کنند. محور بودن زنان در این جا وجوه مختلفی دارد و علاوه بر این کنش‌های اصلی درام را نیز این زنان هستند که شکل می‌دهند. تنها شخصیتی که در متن به عنوان مرد کامل از او یاد می‌شود سلطان است که سر آخر به دست زنان نمایش و البته با همدستی یکی از خواجگان حرم از پا در می‌آید.

پنج فکت مختلف از نمایش‌های سنتی ایران به طور همزمان در این متن قابل شناسایی است. گاهی مؤلفه‌هایی از نمایش زنانه را در این متن می‌بینیم، همچنین فکت های نمایش تعزیه از پیش خوانی گرفته تا روایت در روایت به شکلی بارز در این متن مشاهده می‌شود. همچنین فکت هایی از نمایش‌های تخت حوضی و سیاه بازی را به وضوح و برای نمونه در کاراکتر خواجه کافور تبلور یافته است. جمع بندی همه این فکت های مختلف در یک نمایشنامه جذابیت بسیارزیادی به همراه دارد.

 

تفکیک ناپذیری محتوا و ساختار در نمایشنامه « پرده خانه »     

نمایشنامه « پرده خانه » از جمله آثاری است که در حیطه سنت‌های زنانه تعریف می‌شود؛ عوامل اجرایی و دست اندرکاران اصلی این قبیل آثار زنان هستند. گروه زمینه اصلیِ داستان بر اساس مشکلات و مسائل مربوط به زنان شکل می‌گیرد. در طبقه بندی محدودتر می‌توان این نمایشنامه را به لحاظ تم اصلیِ آن، « تعزیه زنانه » نامید. در این تعزیه به مرثیه و مویه زنان به عنوان نیروهای زاینده و آبادکننده اشاره شده است. مضمون اصلیِ پرده خانه همانند تعزیه جنگ بین خوبان و بدان است. دراین جنگ و ستیز، زنان به سان نیروهای زندگی بخش در برابر سلطان و یارانش می‌ایستند. نویسنده نیز در آغاز نمایشنامه با تقسیم اشخاص بازی، مشابه عنوان نمایش‌های تعزیه بر این معنا صحه می‌گذارد و موضع خویش را هویدا می‌کند.

نویسنده همانند متون تعزیه، بازیگران را به دو دسته تقسیم می‌کند: نسخه خوان‌ها که در طول نمایش سخن می گویند و نعش‌ها که فقط حضور فیزیکی دارند. متن اثر همانند بعضی از تعزیه نامه‌ها از سه قسمت پیش واقعه، واقعه اصلی و نتیجه گیری تشکیل شده است. نمایشنامه با بازی درآوردن، زنان بازیخانه ( پیش واقعه ) شروع می‌شود و سپس با ورود نوسال، سوگلی و غنیمت جدیدِ سلطان و کشته شدن سلطان ( واقعه‌ی اصلی ) به سبب ماجراهای گوناگون اثر ادامه پیدا می‌کند و سرانجام زنان پرده خانه، غلامان و خواجگان آزاد می‌شوند.

به لحاظ شکل اجرایی، آن گونه که در متن نمایشنامه « پرده خانه » توضیح داده شده، این نمایش‌ها بر اساس قوانین و قراردادهای موجود در نمایش‌های عامیانه زنانه به نمایش درمی آید. بر اساس اصول خاصِ این نوع بازی‌ها، بازیگران نمایش‌های زنانه پرده خانه نیز زن هستند  و در مواقع مورد نیاز، در نقش مرد هم ظاهر می‌شوند. زنان به راحتی و با ابتدایی‌ترین وسایل، چون نصب ریش و سبیل مصنوعی یا پوشیدن لباس‌های مردانه و یا با تقلید صدای مردان، نقش آن‌ها را بازی می‌کنند.

محل اجرای بازی زنان و وقایع اصلی همانند نمایش‌های زنانه‌ی عامیانه دور از چشم نامحرمان و درون اتاقی بزرگ در قصر است، زیرا بازیگری و نمایش دادن زنان از نظر اجتماعی ناخوشایند و دور از مردانگی و غیرت مردان بوده است. صحنه‌ی اجرای نمایش اصلی، سکویی چهار گوش است. این سکو در طول اجرا همانند سکوی تعزیه عمل می‌کند و مکان‌ها و زمان‌های گوناگونی را شکل می‌دهد.

در نمایشنامه پرده خانه همانند تعزیه و مجالس تقلید، هر تصویری که در قالب گفت و گو ذکر می‌شود، همزمان به ساده‌ترین شکل و با استفاده از قراردادهای بازی به نمایش درمی آید. نمایشنامه نظیر همه‌ی تعزیه‌های ایرانی که خاستگاه عامیانه و مردمی دارند، از آیین‌ها و رسومِ نواحیِ گوناگون بهره برده است. رسومی چون مویه بر مرگ عزیزان، اسپند دودکردن و ... مضاف بر استفاده‌ی تکنیکیِ نویسنده از شگردهای نمایشیِ ایرانی، به اثر حال و فضایی عامیانه و ایرانی بخشیده است.

 




مطالب مرتبط

برگزاری آیین شب‌چراغ «شاماران»

مجید افشار: خوشحالم که مدیران هنری به نمایش ایرانی بها می‌دهند
برگزاری آیین شب‌چراغ «شاماران»

مجید افشار: خوشحالم که مدیران هنری به نمایش ایرانی بها می‌دهند

مجید افشار، هنرمند پیشکسوت سیاه‌بازی در آیین شب‌چراغ «شاماران»، از خوشحالی خود بابت توجه مدیران هنری کشور به نمایش ایرانی و همچنین حضور هنرمندان جوان در این عرصه گفت.

|

شانزدهمین سال جاودانگی اکبر رادی

شانزدهمین سال جاودانگی اکبر رادی

مؤسسه‌ فرهنگی هنری اکبر رادی، در پیامی به مناسبت سالگرد درگذشت این نمایشنامه‌نویس که هم‌زمان با زادروز بهرام بیضایی است، از این دو هنرمند بزرگ عرصه هنرهای نمایشی کشور یاد کرد.

|

نظرات کاربران