در حال بارگذاری ...
سهیل ساعی در گفت و گو با ایران تئاتر مطرح کرد؛

اجرای افرا را نیاز جامعه تئاتر می دانم

افرا نیز نمادی از جامعه زنان جوان امروز است که تحصیلکرده اند و جویای هویت خود اند اما قربانی جامعه ای می شوند که جایی برای آنان در شمایل جدید ندارند بلکه از او تصویری سنتی انتظار دارند.

افرا از جمله آثار بیضایی است که مخاطبان تئاتر در دهه های اخیر از آن اخبار زیادی شنیده اند زیرا در میان ده ها نمایشنامه ای که او نوشته، افرا جزو معدود نمایشنامه های اجرا شده بیضایی به کارگردانی خود اوست. از سوی دیگر کم کاری این نویسنده و کارگردان تاثیرگذار باعث شده است تا نمایش های زیادی نباشند که بشود به کارگردانی بیضایی به یاد آورد و افرا به عنوان اثری امروزی جزو آثار خوب اوست. زنان در آثار او به ندرت شخصیت به معنای خاص دارند و همواره نمادی از زن در تاریخ ایران هستند؛ دردهای آنان درد تمام زنان و مسائلشان مسائل بنیادی این بخش ار جامعه را در بر می گیرد. حتی در نمایشنامه هایی مثل شب بیست و یکم که شخصیت های تاریخی همچون ارنواز و شهرناز(دختران جمشید) حضور دارند باز هم بیضایی با روایت های تاریخی کار زیادی ندارد و آنها را در حد نیازش استفاده می کند. او به عنوان نویسنده سعی می کند تفکر و نگاهش به مهجور ماندن تفکرات و حقوق نیمی از جامعه ایرانی را در طول تاریخ بررسی کند و به عنوان یکی از پیرنگ های نمایشنامه هایش استفاده کند. از سوی دیگر در آثار دیگری که کارکترهای زن در آن وجود ندارند یا کمتر اند نیز این اشارات وجود دارند. افرا نیز نمادی از جامعه زنان جوان امروز است که تحصیلکرده اند و جویای هویت خود اند اما قربانی جامعه ای می شوند که جایی برای آنان در شمایل جدید ندارند بلکه از او تصویری سنتی انتظار دارند. این اثر به تازگی در تماشاخانه سنگلج  به کارگردانی سهیل ساعی به روی صحنه رفته بود.

سهیل ساعی از فارغ التحصیلان کلاس های بازیگری حمید سمندریان است. لیسانس بازیگری و فوق لیسانس کارگردانی دارد. در جشنواره دانشگاهی جایزه بازیگری و کارگردانی دارد.  تیغ کهنه، بازی استریندبرگ، آخرین بازی، چهار حکایت از چندین حکایت رحمان، آرش، طبیب اجباری را کارگردانی کرده و در نمایشهایی همچون بی بی بیدل، سومین شنبه ی هفته، یازده و یازده دقیقه، در مه بخوان، تهران زیر بال فرشتگان، رفقا رقبا، آندورا، ننه دلاور، خاطرات هنرپیشه نقش دوم و... را بازی کرده است. او خود را متعلق به مکتب حمید سمندریان می داند و  بخشی از توانایی اش در تئاتر را مرهون شاگردی این استاد بزرگ.

  •  
  • چه شد به فکر اجرای این نمایشنامه افتادید؟

چندین سال بود که به این نمایشنامه فکر می کردم و می خواستم آن را اجرا کنم. بالاخره امسال نوبت اجرایی برای ما مهیا شد. برای این اجرا به مدت دو ماه به صورت فشرده تمرین کردیم تا به اجرا برسیم

  •  
  • چه وجوهی در متن وجود داشت که آن را مناسب اجرا در این زمان دیدید؟

من بیش از هر چیزی لزوم اجرای افرا را برای جامعه تئاتر احساس می کردم. در این روزگار کمتر کسی سراغ چنین اثری می رود. این متن تفکر عمیقی را پشت خود دارد. از سوی دیگر حرف این نمایشنامه هنوز هم حرف زمانه ماست. بیضایی در این اثر از چیزی صحبت می کند که ما همیشه با آن روبرو بوده ایم و خواهیم بود. افرا  بیشتر در مورد انسانیت حرف می زند. متن از روابط بین انسان ها حرف می زند و حق هایی که در این روابط از یکدیگرپایمال می کنند. این مسئله هیچ وقت از اهمیت نمی افتد و به همین دلیل است که بعد از گذشت بیش از 15 سال تازه است و حرفش همان چیزی است که در جامعه هست.

 

آثار بیضایی معمولا کارهای سنگینی  هستند و زمان اجرا نیز طولانی می شوند. از سوی دیگر حالا باب شده که تئاتر ها خیلی طولانی نیستند. چطور ریسک اجرایی به این سنگینی را پذیرفتید؟

در ابتدا این ترس وجود داشت که زمان اثر طولانی شود اما در کارگردانی اثر سعی کردم تا آنجا که می شود این زمان کمتر شود اما با این شرط که به متن ضربه ای نخورد. خوشبختانه مخاطبانی که تا کنون داشته ایم از این مسئله انتقادی نکرده اند و همین امر موجب شد تا ترس ما بریزد و متوجه شویم اثر در این وجهش موفق بوده است. مخاطب در طول اجرا کار را لحظه به لحظه دنبال می کند و این مایه خوشنودی ماست که هنوز چنین آثاری مخاطب دارد. الان باب شده که آثاری با زمان کوتاه تولید می شود و بیشتر از یک ساعت نیستند اما به نظرم دلیل آن چیزی نیست جز کمبود وقت و مشکلات زیاد مردم است.  در این چند سال کارهایی بوده است که حدود دو ساعت زمان اجرای اثر بود و خوشبختانه خسته کننده هم نشده اند. فکر می کنم این مسئله بیشتر روانی باشد و اگر اجرا کیفیت لازم را داشته باشد زمان مسئله مهمی نیست.

  •  
  • در مورد متن آیا تغییراتی در اجرا داشتید؟

نه حذفیاتی به آن اندازه نداشتیم اما در شکل کارگردانی و ریتم اثر سعی کردم به صورتی نمایش را پیش ببرم که حوصله مخاطب سر نرود.

 

در متن مسئله ای وجود دارد که به نظر خلاف فرم عادی نمایش است. در این متن همه چیز روایت می شود و اکنونی وجود ندارد. تاکید هم بر روایت است نه عمل و اکنون. در تئاتر عمل بسیار مهم است اما در اینجا چنین رویه ای وجود ندارد شما با این فرم چه کردید؟

زمانی که این متن نوشته شد فرم آن عکس العمل دیگران را برانگیخت. این اثر پر از مونولوگ است و حتی زمانی که بازیگران با هم دیالوگ می گویند باز هر کدام به صورت جداگانه و مونولوگ وار این حرف را می زنند. اثر تلفیق عجیبی است. تلفیقی که خود آقای بیضایی هم به آن تاکید دارند؛ ما داریم از گذشته حرف می زنیم اما این گذشته در حال دیده می شود. این مسئله و صحنه ای کردن آن برای ما به عنوان گروه اجرایی سخت بود. منطق این فرم در پایان اثر با وارد شده نویسنده ملموس می شود. او به عنوان پسر عمویی که در نمایشنامه وجود ندارد وارد داستان می شود و راهگشای کار می شود. در متن هم از ابتدا شخصیت ها یا دارند اعتراف می کنند یا به شخص سومی توضیح می دهند که ما در پایان در می یابیم این شخص سوم خود نویسنده است. اگر موقعیت کلی اثر را بازجویی در برابر نویسنده بدانیم که شخصیت ها را به اعتراف وا داشته توجیه کلی این روایت ها قابل قبول می شود. به همین دلیل است که بازیگران مخاطب را نگاه می کنند و با او حرف می زنند.

 




مطالب مرتبط

آمار فروش تئاتر شهر، تالار هنر و سنگلج اعلام شد

«سیاه خال» نیم میلیاردی شد 
آمار فروش تئاتر شهر، تالار هنر و سنگلج اعلام شد

«سیاه خال» نیم میلیاردی شد 

آمار فروش و تماشاگران نمایش‌ تالارهای اصلی، چهارسو، قشقایی، سایه، کارگاه نمایش و کافه‌تریای چارسو و قشقایی تئاتر شهر همچنین تالار هنر و تماشاخانه سنگلج تا پایان روز جمعه 18 اسفند ۱۴۰۲ اعلام شد و در این میان «سیاه خال» توانست به فروش نیم‌میلیاردی دست پیدا کند.

|

نظرات کاربران