گفت وگو با حسین دیردار کارگردان نمایش « اتینا»
خلقیات و نوع زیست طبقه متوسط ظرفیتهای دراماتیک بسیاری دارد
ایران تئاتر:حسین دیردار کارگردان نمایش « اتینا» معتقد است؛ با توجه به تعاریف جامعه شناختی که در روزگار فعلی از طبقه متوسط در دست است ،تعاریف گذشته از این طبقه دستخوش تغییر و تحول شده و در حال حاضر بخش عمده ای از جامعه در این طیف طبقه بندی میشود.
اغلب آثار موفق اجتماعی به دلیل آنکه برشی درست و واقع گرایانه از طبقه متوسط اجتماعی ارائه کردهاند توانستهاند با مخاطب ارتباط برقرار کنند. متنهای رسول کاهانی به دلیل شناخت خوبی که از طبقه متوسط اجتماع و به خصوص خانواده دارد در این حوزه آثار قابل اعتنایی هستند و حسین دیر دار در نمایش «اتینا» با درک درستی از این واقعیت توانسته نمایشی اثر گذار را پیش روی مخاطب قرار بدهد. او فارغ التحصیل رشته کارگردانی تئاتر است و کارنامه خود همکاری با محمدمهدی عسگر پور، محمدحسین لطیفی، همایون اسدی، مسعود اطیابی، آرش معیریان و بهرنگ توفیقی را داشته است. نمایش اَتِینا نوشته رسول کاهانی و کار حسن دیردار مرداد و شهریور ماه ماه ساعت 21 در سالن شماره 1 خانه نمایش مهرگان روی صحنه رفته و به همین بهانه با حسین دیردار درباره اجرای این نمایش گفتوگویی انجام دادهایم.
در متنهای رسول کاهانی یک سری موتیف های تکرار شونده وجود دارد. شما بر اساس چه ویژگیهایی متن اتینا را برای اجرا انتخاب کردید؟
داستان این نمایش در باره شب عروسی یک خانواده طبقه متوسط است که همه درگیر حواشی و ماجرای عروسی و مسائل وابسته به آن هستند و اتفاقهایی موجب به وجود آمدن یک جو پرسوتفاهم در این مراسم میشود. ام موضوعات اجتماعی همیشه یکی از دغدغههای جدی من است و از حدود یک سال و نیم پیش بود که نوشتن متن اتینا با همکاری مشترک من و رسول کاهانی استارت خورد..
بنابراین شما سفارش نوشتن متن را به رسول کاهانی دادید؟
بله، من به رسول گفتم دنبال یک کمدی موقعیت هستم که بر اساس سوتفاهم شکل بگیرد. در ادامه در چند جلسه مشترک خاطراتمان را از دوران کودکی تا به امروز با هم مرور کردیم. در ادامه این روند یک متن اولیه نوشته شد و بعد به دلیل شرایط کاری هردوی ما یک وقفه در روند نوشتن متن نهایی رخ داد . در بازنویسی جدید تغییراتی در متن اولیه داده شد و در نهایت روی صحنه اجرایش کردیم.
در اغلب کارهای اجتماعی در سینما و تلویزیون خاستگاه شخصیتها متعلق به طبقه متوسط جامعه است. روایت زندگی آدمهای این طبقه چه جذابیتهایی دارد؟
خود من هم از طبقه متوسط جامعه هستم و در چنین فرهنگ و فضایی رشد کردهام و مسائل ،دغدغه و چالشهایشان را به خوبی درک میکنم . با توجه به تعاریف جامعه شناختی که در روزگار فعلی از طبقه متوسط در دست است ،تعاریف گذشته از این طبقه دستخوش تغییر و تحول شده و در حال حاضر بخش عمده ای از جامعه در این طیف طبقه بندی میشود. طبقه ای که چالشهای خاص خودشان را هم دارند. البته در این نمایش نتوانستیم تمام مختصات و دغدغههای طبقه متوسط را نشان بدهیم.
در کلیت وظیفه هنر بررسی همه جانبه مختصات یک طبقه اجتماعی نیست.
بله، با شما موافقم و نمیشود در یک نمایش به همه این مسائل پرداخت و برایشان راهکار نشان داد . دوستانی بعد از دیدن اجرا به من میگفتند چرا راه حلی ارائه نکردید و من هم در پاسخ عنوان کردم که من بخشی از این مسائل را نشان دادم و نخواستم قضاوتی داشته باشم. خواستم بگویم بهتر است یک خرده حواسمان را بیشتر جمع کنیم ، زیرا خیلی راحت میشود فضای مفرح و شاد یک خانواده تبدیل به موقعیتی غمبار شود.
به بحث قضاوت اشاره کردید. به نظرم کارگردانی که قضاوت در باره داستان و کنش شخصیتها را به مخاطب واگذار میکند، در حقیقت برای او احترام قائل شده و در فرجام نمایش او را مشارکت داده است.
این مسئله موقعی کارکرد درستی پیدا میکند که نگاه خالق اثرکامل و درست باشد. البته هر درامی ظرفیتهای خاص خودش را دارد. این مسئله که قضاوت را به مخاطب واگذار کنیم بخشی از راه است؛ زیرا مخاطب خودش صاحب تفکر و سلیقه است. برخی از درامها این را ایجاب میکنند که بر اساس شیوه ای که ارائه میدهند راهکاری هم پیش پای مخاطب بگذارند.
آیا این گم شدن کیف شاباش جمع شده در شب عروسی یک بهانه برای وارد شدن به قصه اصلی نمایش است؟
گم شدن این کیف در اصل یک مستمسک بابت نشان دادن سوتفاهاتمی است که شخصیتهای حاضر در خانه نسبت به یکدیگر پیدا میکنند . در این شرایط رابطهها دچار خلل و شکاف میشود و دروغ گویی و ظاهر سازی هم خودش را در چنین موقعیتی نشان میدهد . از طرفی ممکن است برخی از شخصیتها برای اینکه به هدف خودشان برسند به سمت این کار رفته باشند. بنابراین این اتفاق نکته مهمی در داستان نمایش است و به خوبی شرایط زیست این شخصیتها را نشان میدهد.
این موقعیت دراماتیک که داستان از یک آرامش به تنش و درگیری برسد،. تم کلاسیک و امتحان پس داده ای است و نویسندگانی مثل ادوارد آلبی هم از آن استفاده کردهاند. چگونه از این ساختار استفاده کردید؟
سلیقه من این نوع درام است . ادوارد آلبی و خیلی از بزرگان دیگر هم با چنین شیوه ای مینویسند . روز اول هم به نویسنده گفتم موقعیتی آرام و کمدی میخواهم که به تنش و تراژدی برسد. در زندگی خیلی از ماها هم چنین شرایطی وجود دارد . شما صبح که به قصد رفتن به سر کار از خانه خارج میشوید ، احتمالاً در مسیر راه و در محل کارتان با دهها اتفاق غیر مترقبه و گاها تنش زا روبه رو میشوید که بروز این اتفاقات خارج از خواست و میل شما است .
ساختار نمایش رئالیستی است؛ اما در بخشی از نمایش به کانسپت ذهنی میپردازید. استفاده از این دو فضای متفاوت چگونه در ساختار نمایش مورد استفاده قرار گرفت؟
با طراح صحنه که صحبت کردم به این نکته اشاره داشتم که اعضای این خانواده دچار جر و بحث زیادی در محدوده خانهشان شدهاند و در این جر و بحثها است که عقده گشایی و حرفها و گلایههای ناگفته هم بیان میشود. به همین دلیل با همکاری طراح صحنه در کانسپت زیر متن از رینگ بوکس استفاده کردم.
انتخاب بازیگران به خصوص حضور لعیا زنگنه و کامران تفتی که بازیگرانی نام آشنا برای مخاطب هستند، چقدر برای جلب توجه مخاطبان بود؟
چنین رویکردی نداشتم. حضور همه بازیگران و سایر عوامل بر اساس دوستیهایی که از قبل با آنها داشتم شکل گرفت . این دوستان به دلیل رفاقت با من خیلی دلی در نمایش بازی کردند. لعیا زنگنه بعد از 27 سال دوباره به صحنه تئاتر بازگشت. کامران تفتی هم طبق برنامه ریزیهایی که داشت نمیخواست در شش ماه اول سال در تئاتر بازی کند ،اما او به من لطف کرد و در اتینا بازی کرد.
گفتوگو از احمد محمد اسماعیلی