ایران تئاتر به بهانه روز جهانی کودک بررسی میکند
نیازها و اقتضائات امروز تئاتر کودک و نوجوان
ایران تئاتر-بهروز فائقیان: ایران تئاتر به بهانه فرارسیدن روز جهانی کودک به مرور آرا و نظرات بخشی از هنرمندان و فعالان حوزه تئاتر کودک و نوجوان در ارتباط با آنچه نسل های تازه از تئاتر می خواهند، همچنین نقش کارکردها و تاثیرگذاری های اجتماعی هنر تئاتر پرداخته است.
تئاتر کودک و نوجوان در ایران تا چه اندازه توانسته به نیازها و ذائقه نسل های نو آمده پاسخ بگوید؟ نسل های تازه یک به یک می آیند و خواه به واسطه تحولات اجتماعی و یا پیشرفت های تکنولوژیک جوامع انسانی اقتضائات نسلی خاص خود را می طلبند و تئاتر به عنوان یک رسانه هنری قدرتمند می تواند در پاسخ دادن به این اقتضائات نقش پر رنگی را بازی کند. اما فعالان عرصه تئاتر کودک تا چه اندازه به اهمیت تاثیرگذاری بر مخاطب خود وقوف دارند و پاسخ دادن به نیازهای نسل های نو را ضروری می دانند؟ ایران تئاتر به بهانه فرارسیدن روز جهانی کودک به مرور آرا و نظرات بخشی از هنرمندان و فعالان حوزه تئاتر کودک و نوجوان در ارتباط با آنچه نسل های تازه از تئاتر می خواهند، همچنین نقش کارکردها و تاثیرگذاری های اجتماعی هنر تئاتر پرداخته است.
ضرورت پرداختن به مسائل روز کودکان و نوجوانان
داود کیانیان نمایشنامه نویس پیشکسوت حوزه کودک و نوجوان در ارتباط با یکی از آسیب های جدی در زمینه تولیدات نمایشی کودک و نوجوان می گوید: پرداختن به مسائل روز کودکان و نوجوانان در نهایت تأسف باید بگویم در فضای تئاتر کودک و نوجوان این سالها به شدت مورد غفلت واقع شده است. واقع گرایی در تئاتر کودک و نوجوان رویکردی است که متاسفانه بسیار مغفول مانده و در مقابل آنچه به عنوان رویکرد غالب در عرصه تئاتر کودک و نوجوان شاهد هستیم پرداختن به فانتزی، تخیل و فراواقعیت در آثار نمایشی است. واضح است که مقصود نفی یا انکار کارکرد فانتزی و تخیل و یا نمایش هایی با شخصیت های حیوانی در تئاتر کودک و نوجوان نیست؛ اما بر هم خوردن تعادل رویکردهای نمایشی و غلبۀ یکسویۀ یک رویکرد خاص هم افراط محسوب میشود و مسلماً نمیتواند مطلوب باشد. در حال حاضر به جرات میشود گفت که در عرصه تولیدات نمایشی کودک و نوجوان نسبت آثار واقع گرا به آثار فانتزی یک به نود ونه است که نشان از غلبۀ آشکار فانتزی بر واقعیتگرایی دارد. تقویت تئاتر واقع گرا را امری ضروری می دانم و معتقدم این یک نیاز جدی کودکان و نوجوانان است که در نمایشها با فضایی که نزدیک به مسائل آنها است روبه رو شوند. در دهه پنجاه شاهد این بودیم که واقع گرایی جریان غالب تولیدات نمایشی آن زمان بود؛ طوری که تاثیرات آن در پرورش کودکان و نوجوانان آن سالها غیرقابل انکار است. اما اینکه چه عواملی موجب شده تا تئاتر کودک و نوجوان ما به آنچه در جامعه میگذرد بی تفاوت و حتی گریزان از آن باشد، مسئله ای است که به طور جدی باید بررسی و آسیب شناسی شود.
انتقال آگاهی، سرگرمی و اجتماعی سازی تئاتر کودکان و نوجوانان
بهزاد کریمی استاد دانشگاه در عرصه ارتباطات با تاکید بر نقش رسانه ای هنر تئاتر در انتقال مفاهیم و موضوعات اجتماعی می گوید: کنوانسیون حقوق کودک سازمان الملل دربند 17 خود در مورد نقش رسانهها میگوید کشورهای عضو رسانههای جمعی تضمین خواهند کرد تا هر کودک به اطلاعات مواد و منابع گوناگون ملی و بینالمللی بهویژه اطلاعاتی که مربوط به ترویج سعادت و بهروزی اجتماعی، روحی و اخلاقی و همچنین سلامت جسمانی و فکری است دسترسی داشته باشند؛ که این مهم از طریق تشویق رسانههای جمعی به اشاعه و گسترش اطلاعات مفید اجتماعی و فرهنگی برای کودکان امکانپذیر است و یکی از آنها میتواند تئاتر باشد، یکی از کارکردهای تئاتر انتقال میراث اجتماعی و فرهنگ به نسل بعدی است. پرداختن رسانهها به تئاتر و علیالخصوص تئاتر کودک و نوجوان نهتنها از سر تفنن نیست بلکه براثر مأموریتهایی است که به آنها محول شده است، پس به این پرسش میرسیم که جایگاه رسانه در تئاتر در جهان اشباعشده امروز چیست، ما در جهانی پر از رسانه زندگی میکنیم، ما با کودکان و نوجوانانی طرف هستیم که غولی به نام تلویزیون دارند و تلویزیون در زندگی آنها موج مداوم و جذاب تصویر و صدا را از همه جای دنیا مخابره میکند، درباره همهچیز صحبت میکند، در قالبهای مختلف برنامهسازی میکند، امکان تماشا از کودکی تا بزرگسالی دارد، بدون هزینه است، دسترسی آسان و بدون زمانبندی دارد، امکان تماشای خانگی دارد، یادگیری را میتوان از طریق تلویزیون انجام داد و درنهایت ارتباط برقرار کردن با آن راحتتر از ارتباط با تئاتر است. همه ما در تربیت نسل آینده وظیفهداریم که یکی از راههای این تربیت با انتقال آگاهی، سرگرمی و اجتماعی سازی تئاتر است. پس نیاز است تا رسانه همهگیرتری همچون تلویزیون از رسانه تئاتر حمایت کند چرا که با کمرنگ شدن نقش خانواده و مدرسه در اجتماعی کردن کودکان رسانهها نه نقش ثانویه که نقش اولیه در این مهم را بر عهدهدارند.
رویکردهای آموزشی در تولیدات تئاتری حوزه کودک و نوجوان
امیر مشهدی عباس کارگردان با سابقه تئاتر کودک و نوجوان در زمینه پرداختن به مسائل و اقتضائات دنیای کودکان و نوجوانان در تولیدات تئاتری معتقد است: حدود 22 سال است که به طور مستمر در زمینه تئاتر کودک و نوجوان فعالیت دارم، اما در این مدت تلاشم این بوده که هیچکدام از نمایش هایم شبیه به دیگری نباشد. حتی تجربه های خیلی موفق خودم در این عرصه را هم هرگز نخواسته ام تکرار کنم و سعی دارم در هر یک از آثارم تجربه ای تازه را رقم بزنم و هم به لحاظ نوع روایت و تکنیک های اجرایی به دنبال تجربه ای متفاوت با آثار قبلی ام ارائه بدهم. اما در مجموع به لحاظ ارائه پیام نمایش های کودک و نوجوان معتقدم که مفاهیم آموزشی نباید در تئاتر به صورت مستقیم ارائه شوند. درباره این موضوع نکتهای وجود دارد و آن این است که تئاتر تاثیرگذارترین رسانه دنیا است. زیرا چهره به چهره انتقال مفاهیم رخ میدهد و مخاطبان کودک و نوجوان تاثیرگذارترین مخاطب دنیا هستند. حال باتوجه به این موضوع زمانی که تاثیرگذارترین رسانه در مقابل تاثیرپذیرترین مخاطب قرار میدهیم باید یک معجزه اتفاق بیفتد و آن هم انتقال کامل پیام است. در این راستا آموزش و پرورش همیشه این معجزه را نادیده میگیرد زیرا اعتقاد به تاثیر مستقیم دارد و این بزرگترین اختلاف هنرمندان کودک و نوجوان با آموزش و پرورش بوده است. هنرمندان دوست دارند که آموزش و پرورش را به شکل حامی کنار خود داشته باشد اما در طول تاریخ زمانی نبوده است که این نظام آموزشی از هنرمندان حمایت کند. در واقع آموزش و پرورش برای هنرمندان دغدغه جدی است. زیرا این گروه سنی باید با مباحث هنری چون تئاتر آشنا شوند تا در آینده جامعهای اندیشمند شکل بگیرد. البته باید بچهها را تئاتر، فیلم وهنرهای تجسمی و اثار حرفهای رو به رو کنیم. حال نداشتن این رویکرد به دلیل مدیریت غلطی است که آموزش و پرورش در زمینه آموزش پرورشی دارد.
دوری از کلیشه های رایج در تئاتر کودک و نوجوان
ناصر آویژه کارگردان تئاتر حوزه کودک و نوجوان در ارتباط با نگاه های کلیشه ای به مضمون های مطرح شده در عرصه تئاتر کودک و نوجوان می گوید: به عقیده من میشود موضوعات پیچیده تر و عمیق تری را برای بچهها مطرح کرد و نباید از این مسئله ترس داشت. به گمان من اگر نگاه فلسفی به جهان را از دوره خردسالی به کودکان مان بیاموزیم نسلهایی با تفکرات عمیق تر خواهیم داشت؛ البته نه به این معنا که با تفکرات پیچیده سرشت هیجانی کودکان را زایل و آنها را خموده کنیم. ما باید مفاهیم جهان بینیهای تازه را با شادمانی و جذابیت بیامیزیم و در حقیقت روبه رو شدن با این مفاهیم را برای کودکان به تجربه ای هیجان انگیز و شادی بخش تبدیل کنیم. به شدت معتقد هستم که در تئاتر کودک و نوجوان وظیفه داریم تا این انرژی خوب را همیشه به مخاطب مان ارائه بدهیم.کودکان امروز با هوشند و ذهن گیرا و خلاقی دارند. نویسندگان تئاتر کودک و نوجوان بیشتر براساس دغدغه های ذهنی خودشان می نویسند که این چندان خوب نیست. ما بایستی ببینیم امروزه چه چیزی برای کودکان و نوجوانان مان مسئله و دغدغه است. بایستی بر روی مفاهیم و موضوعاتی که برای شان مهم است یا مفاهیم دیگری مثل فلسفه برای کوکان و نوجوانان یا مفهوم دروغ یا مرگ پژوهش کنیم و بعد به نوشتن نمایشنامه دست بزنیم یا مثلا مفاهیم تجریدی را ببنیم چگونه عینی می توانیم بازگو کنیم و نشان دهیم.