گفتوگوی ایران تئاتر با سوگل جعفری کارگردان نمایش «کد 13»
دغدغهها باید به فراخور ضرورت در جامعه بیان شود
ایران تئاتر: جهان اکنون دادهها و داشتههای خود را بر اساس باورهای درونی و بیرونی انسانها در اختیار قرار میدهد تا در ازای آن بتواند ثمره و نتیجه قابل دلخواه خود را در جهت تغییر به دست آورد. لذا انسانها در طول حیات خود تلاش میکنند تا موجودی متمایز نسبت به سایر همنوعان خود باشند، زیرا همواره میل به متفاوت بودن جزو امیالی است که هر انسانی بنابر شرایط قصد فراموش کردن آن را ندارد و همیشه در تقلا برای به دست آوردن و آگاه شدن است.
سوگل جعفری باتوجه به دغدغههای شخصی و دیدگاه اجتماعی خود که از شرایط استنباط کرده است در تولید نمایش «کد 13» کوشیده است تا واقعیتها را با داشتههای تئاتر ادغام کرده و بنابر لزوم خواستگاه مورد نظرش مخاطب را ترغیب به تفکر و تصمیم کند. شاید بتوان گفت جامعه زنان و دختران امروز و مسائل آن بعنوان قوه محرک این اثر از نگاه نویسنده و کارگردان مهر تاییدی بر باورها آنها بزند. شرح باورهایی که در آن شخصیتها با رفتارها و عکسالعملهای خود سعی دارند گاهی قضاوت کرده و در زمانی دیگر شرایطی را به گونهای هدایت کنند که همه چیز تحت تاثیر شرایط جایگاه متفاوتی را پیش آورد. حال به بهانه اجرای نمایش «کد 13» که در عمارت نمایشی نوفل لوشاتو ساعت 18 تا هفته ابتدایی آذر ماه روی صحنه است با کارگردان این نمایش گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
آثار نمایشی که باتوجه به شاخصها و دادههای سبک رئال یا همان واقعگرا تولید میشوند چه مزایایی با خود به همراه دارند؟ آیا این انتخاب قادر خواهد بود تا زوایایی از واقعیتها را نسبت به آگاهیرسانی مخاطب بروز بدهد؟
بنده معتقد هستم که صد در صد شاخصها و دادههای سبک واقعگرا قادر است که این موضوع را تحقق ببخشد، زیرا زمانی که در آثار نمایشی از واقعگرایی صحبت میشود برای مخاطب بیشتر قابل لمس خواهد بود. لذا امکان دارد که در هر فضا و شرایطی نسبت به موضوعی چه به شکل دیداری و یا شنیداری با آن روبرو شده باشیم. در واقع تصورم این است که هدف آثار واقعگرا این است که بنابر داشتههای خود از پیش آمدن شرایط قابل باوری نشات گرفته است. لذا باید اشاره داشته باشم که جهان نمایش «کد 13» برحسب یک واقعیت شکل گرفته و ما این موضوع را در قالب یک نمایش با طراحیهای لازم بعنوان یک اطلاعرسانی روی صحنه آوردهایم.
در انتخاب نمایشنامهای که بر اساس این سبک به نگارش در میآید چه نکاتی را باید برای تولید آن در نظر گرفت؟ آیا ضرورت و باور یک کارگردان در این نوع آثار بیشتر باید متوجه تلنگر و پیشنهاد راه جدید باشد و یا در صدد آنکه تغییری را در ذهن و باور مخاطب به وجود آورد؟
میتوانم بگویم هر دو موضوع یعنی تلنگر و پیشنهاد و در راستای آن تغییر ذهن مخاطب قادر به تاثیرگذاری هستند. با این توضیح که چنین مواردی سبب میشود مخاطب با به تماشا نشستن اثری به تفکر ترغیب شود و در مقابل اگر باور نادرستی در ذهنش دارد سعی در رفع آن کند.
علت آنکه برخی از آثار نمایشی که در این حوزه تولید میشوند قادر نیستند تا آنچنان که باید مخاطب را تحت تاثیر خود قرار بدهند چیست؟ علت این اتفاق به نگاه و باور نمایشنامهنویس مربوط است و یا عدم باورپذیر کردن نمایش از سوی کارگردان را باید مورد توجه این آسیب شناسی قرار داد؟
موضوعهایی که به آنها اشاره شد میتواند در چند مسئله و موضوع دخالت داشته باشد. حال با این شرایط در تولید یک نمایش هم میتوانیم نگاه و باور نمایشنامهنویس را مورد توجه قرار بدهیم و در ادامه نیز قادر خواهیم بود که عدم باورپذیر کردن یک اثر نمایشی از سوی کارگردان را دلیل تحت تاثیر قرار نگرفتن مخاطب تلقی کنیم. البته باید اشاره داشته باشم که ممیزیها نیز تا اندازهای توان اثرگذاری دارند. با این توضیح که در زمان شروع به اجرا در آوردن این نمایش نیز ممیزیهایی وجود داشت که ما را مجبور به تغییراتی در نمایشنامه کرد، هر چند که برای گروه نمایشی «کد 13» اتفاق خوشایندی بود، زیرا سبب شد ما به آنچه که مدنظر داشتهایم نزدیکتر شویم. حال اینکه چنین موضوعی درباره تمام نمایشنامهها اتفاق نمیافتد و حتی وجود این مسئله امکان دارد توام با آسیب باشد با این دانسته که بنابر شرایط باید از اصل و پیام یک اثر دور شویم و به آنچه که هدفمان نیست بپردازیم. لذا در ادامه باید اشاره داشته باشم که بعد از دراماتورژی نمایشنامه این نمایش با اثری تکمیل شدهای روبرو بودیم.
جهان متن نمایش «کد 13» باتوجه به در اختیار داشتن روایتی امروزی قصد دارد تا زاویه نگاه خود را به کلاس دبیرستان دخترانهای معطوف کند که اتفاقها در آنجا بنابر ساختار اجتماعی و فردی رخ میدهد. علت این تمرکز بر جامعه زنان ودختران امروز چیست؟ آیا میتوان این تاکید را بعنوان نقد شرایط پذیرفت؟
قطعا دیدگاهی که در این اثر جاری و نمایان است میتواند بعنوان نقد شرایط نیز پذیرفته شود. بنده بعنوان یک زن و فردی که در این اجتماع زندگی میکنم علاقه داشتهام یک نمایش زن محور را همراه با دغدغهها و مسائل زنانه روی صحنه بیاورم. حال زمانی که این نمایشنامه پیشنهاد شد و آن را مطالعه کردم احساس آن را داشتم در این نمایشنامه پتانسیلی وجود که بنده میتوانم به چندین مسئله جامعه که زنان در آن دخالت دارند اشاره کنم. لذا این دیدگاه و باور را در قالب موقعیت مکانی یک کلاس دبیرستان دخترانه به شکل یک اثر نمایشی مورد استفاده قرار دادم. از جمله مواردی چون جدایی، مسئله عدم اعتماد خانواده به فرزندان، بالا و پایین بودن اعتماد به نفس این گروه سنی که میتواند چه آسیبهایی را با خود به همراه داشته باشد و در نهایت تمام موارد ذکر شده در این بستر بروز داده شد که مخاطب مجالی را برای به تماشا نشستن این اثر فراهم کند.
موقعیت محور بودن اثر سبب شده است تا هر صحنه بنابر اتفاقی رخ میدهد که دلیلی برای ارائه و هدایت در ساختار کلی داشته باشد. تصور میکنید این پیوستگی مفهومی از جز به کل رسیدن تا چه اندازه به برونریزی درست شخصیتها و روایت یاری رسانده است؟
در جهان نمایش همانطور که اشاره داشتهاید بنابر داشتههای جهان متن در روایت از جز به کل رسیدهایم. در واقع قصدمان آن بوده که بیان داشته باشیم هر کدام از مسائل این اثر در زندگی و جامعه دختران ما قادر خواهد بود که منجر به یک انفجار شود که در انتهای روایت شاهد آن خواهیم بود. بنابراین به این دلیل است که تنها مسئله جدایی میتواند یک دختر نوجوان را به تصمیمی ترغیب کند و یا نادیده گرفته شدن فرزند از جانب والدین میتواند تبعات ناخوشایندی را رقم بزند. لذا در این نمایش جزئیات مورد توجه قرار گرفته است تا به کلی اشاره شود که هر کدام از مسائل موجود توانایی آن را دارد که برای این گروه سنی دختران جامعه ما راهی باشد که متاسفانه به بیراهه ختم شود.
علت آنکه هر شخصیت در ازای موقعیتی که آن را تجربه میکند از خود کنش و واکنش نشان میدهد چیست؟ آیا این شکل از برونریزی بیشتر تحت تاثیر فضاسازی جهان نمایش است و یا بر اساس ارتباطی که با سایر شخصیتها دارد؟
تصور میکنم کنش و واکنشی که هر شخصیت در ازای موقعیت تجربه میکند گویای مکملی برای فضاسازی جهان نمایش و شکل ارتباطی است که شخصیتها با یکدیگر دارند. با این توضیح که شخصیتها زمانی که درباره اتفاق پیش آمده با یکدیگر صحبت میکنند آن را در ابتدا بعنوان یک شوک تلقی میکنند و در ادامه برایشان آن موضوع تبدیل به یک شوخی میشود و در نهایت زمانی که لایههای روایت را مورد واکاوی قرار میدهند آگاهی به دست میآورند که این اتفاق هرگز شوخی نیست.
اتفاقهای جهان این اثر با آنکه به شکل چند لایه و موازی پیش میرود اما سعی دارد به تدریج رخ بدهد تا شخصیتها از پوسته بیرون آمده و خود واقعیشان را نمایان کنند. دلیل این تصمیم باتوجه لزوم حضور در موقعیت است و یا نشان دادن هویت واقعی انسان در جامعه معاصر امروز؟
در جهان نمایش این اثر شش دانشآموز حضور دارند که هر کدام از آنها نمایانگر و یا نمونهای از مسائل جامعه هستند که اگر بخواهم دقیقتر بیان کنم به مسائل جامعه زنان مربوط میشود. لذا این تاکید به معنای آنکه مردان جامعه در اثر غایب هستند تلقی نخواهد شد، زیرا در اتفاق پیش آمده نمایش از آنها نام برده میشود. به طور مثال در روایت به پسر کارگر بعنوان یک دزد و یا شوهر خانم مدیر که شخصی سختگیر است اشاره میشود که سبب خواهد شد این دختران یا همان دانشآموزان شروع به قضاوت و محکوم کردن یکدیگر کنند. بنابراین به دلیل فضاسازی مورد توجه در اثر باید چنین اتفاقهایی پیش میآمد که از دادههای جهان نمایش بنابر سبک واقعگرا است. در واقع ما برای آنکه شخصیتهای نمایش را بخواهیم از یکدیگر متمایز نشان بدهیم و بگوییم هر کدام از چه طبقه اجتماعی هستند شرایط را به گونهای طراحی کردهایم که این موضوع در لحظات اثر نمود عینی پیدا کند.
جهان متن و نمایش این اجازه را به هر شخصیت میدهد که از سویی بر اساس اتفاق در پی کشف و دلیل باشد و از زاویهای دیگر بتواند در مقام راوی، زندگی سایر شخصیتها را همراه با آنها روایت کند. تصور میکنید این رویکرد ثمره مناسبی را برای مخاطب رقم زده است که به درک و باورپذیری درستی برسد؟
باید بگویم که این تصمیم و طراحی کاملا در این نمایش ثمره مناسبی را میتواند برای درک و باورپذیری مخاطب رقم بزند. زیرا ما در این نمایش مخاطب را در جایگاهی قرار میدهیم که در روایت هر کدام از شخصیتها بتوانند خود را پیدا کرده و مسائل پیرامونشان را شاهد باشند.
تعلیق سیالی که از ابتدا تا انتها شخصیتها با خرده روایتهای خود آن را هدایت میکنند چه مزیتی برای به هدف این درام دارد؟ آیا چندوجهی بودن شخصیتها را نشان میدهد و یا محتوا را به گونهای ارائه میکند که مخاطب غافلگیر شود؟
تعلیق سیالی که در اثر و روایت وجود نشان دهنده آن است که انسانها در موقعیتهای متفاوت چه واکنشهایی میتوانند از خودشان بروز بدهند. لذا این رویکرد و عکسالعمل هم میتواند در غافلگیری مخاطب این نمایش که به دیدن ماجراها و مسائلی که برای شخصیتها پیش آمده موثر عمل کند و نیز خود شخصیتها را نسبت به مواجه شدن با اتفاقها که چه بازتاب رفتاری در زندگی آنها دارد معرفی کند.
آیا تصویرسازیهایی در این اثر باتوجه به موقعیت مکانی محدود نسبت به موقعیتهای نمایشی صورت گرفته بیشتر به جهت ثبت در ذهن مخاطب برای رسیدن به هدف بوده است؟
تصویرسازیهای طراحی شده در این اثر که بنابر موقعیت مکانی رخ داده جهت ثبت در ذهن مخاطب مورد استفاده قرار گرفته است. حال اینکه چنین موضوعی با سبک واقعگرایی در اثر وجود دارد نیز مربوط و با دادهها و داشتههایی که از یک مدرسه میشناسیم مورد توجه قرار میگیرد. لذا موقعیتی مکانی که در آن لباسها، دکور، میزانسنهایی که طراحی شده به طور کلی تحت تاثیر فضای داستان و دیدگاه شهودی مخاطب است.
جهان نمایش «کد 13» که جامعه زنان و دختران امروز را دستمایه روایت خود کرده است تا چه اندازه به دغدغههای شخصی شما در مقام کارگردان مربوط است؟
جهان این نمایش بسیار به دغدغههای شخصی بنده مربوط است، زیرا علاقهمند بودم در حوزه نمایش و در سمت کارگردان یک اتفاق زنمحور را به جهت زن و مادر بودنم روی صحنه بیاورم.
میزانسنهای طراحی شده در این اثر با تاکید بر چه عنوانهایی به وجود آمده است؟
نمایش «کد 13» به دلیل آنکه در فضای واقعگرایی روایت میشود بسیاری از میزانسنها فارغ از شلوغ بودنهای غلو شده و عجیب وغریب طراحی و شکل گرفتهاند. زیرا قصدمان آن بود که مخاطب ذهنش درگیر بازی بازیگرها و روایت باشد. البته باید بگویم اکثر میزانسنها در حین تمرین به وجود آمد و طراحی شد که این مسئله نیز مجدد به واقعگرایی جهان متن و بازتاب آن در بستر اثر مربوط است.
گفتوگو از کیارش وفایی