نگاهی به نمایش «اسمش این نیست» به کارگردانی آرزو خرمنیا
هویت، مهمترین شاخص برای شناخت و آگاهی است
ایران تئاتر، کیارش وفایی: انسانها در جهان اکنون فارغ از کشف و شهود درباره مسائل جهان پیرامون خود میکوشند تا از زاویهای به مبحث هویت بپردازند. حال این کنش از سوی آنها گاهی برگرفته از دغدغه و نیاز است و در زمانی دیگر تلاش برای رفع مشکل و آسیب قلمداد میشود. بنابراین انسان گاهی در این راستا بعنوان فردی کنشگر و در هنگامی دیگر شخصی کنشمند است که با تاثیرات شرایط جایگاه و رفتارهای خود را تغییر داده و یا بنابر خواستهای آنها را برای معرفی خود تشریح میکند.
جهان اکنون با توجه به داشتههای خود در جوامع بشری که بنابر دادههای مدرنیته زندگی خود را ادامه میدهند دچار نوسانها و تناقضهای است که راه جبران آن مرز بین خواستن و نخواستن است. دلیل این ادعا هم آن است که عدهای به این تغییر و نوسان خو گرفتهاند و عده دیگر با آنکه شرایط موجود را برای زندگی پذیرفتهاند همچنان نمیتوانند آن دادهها را بعنوان یک اصل در زمان حیاتشان تلقی کنند. لذا این باور و عدم آن در اکثر اوقات مورد تحلیل و بررسی است که تبعات جهان مدرن در زمان آینده چگونه میتواند انسان را بیشتر از امروز در اختیار خود بگیرد. حال با توجه به این شرح باید اشاره کرد که نکته مهم در جهان معاصر و داشتههایش نگهداری از هویت انسان است. عنصری که در این روزها بسیار دستخوش تغییرات میشود که ساحت وجودی انسان را دچار تداخلهای بسیاری از نظر درونی و بیرونی میکند. شاید بتوان گفت که بیشتر جنجالهای زمان اکنون به این موضوع تکیه میزند که هویت بشر در ازای درک نادرست باور به مخاطره افتاده و آشوب جایگزین آرامش شده است. البته در این میان باید به قوه باور نیز رجوع کرد که تا چه اندازه میتواند تاثیرات عمیقی را جهت توازن در زندگی برای انسان فراهم آورد. بنابراین هر آنچه که در شاخصهایی چون اجتماع، سیاست، تاریخ، فرهنگ و اقتصاد وجود دارد تحت تاثیر باور کسانی است که با هویت خود این داشتههای انسانی را در انفعالی نامعلوم هدایت میکنند تا بتوانند ثمرهای را در راستای خواستهها و امیال خود رقم بزنند. یادمان باشد هر آنچه که در اکنون و مدرنیته وجود دارد سرمنشا آن در گذشتهای بوده است که هویت قابل تعویض و یا فراموش شدن نبود. به طور حتم آنهایی که رشد علم و باور را رقم زدهاند جهان درونشان رها از آسیب و گزند بوده، زیرا شناخت کاملی از خود به دست آورده بودند و دیگر هیچ.
نمایش «اسمش این نیست» با توجه به دغدغههای امروز جهان سعی دارد که مسائل و موضوع اثر را به سویی هدایت کند که در آن رفتارها و باورهای انسان ملاک و شاخصی برای تحلیل و بررسی باشد. زیرا ساختار اجتماعی این نمایش میکوشد فارغ از دلیل به وجود آمدن اتفاقهای جهان پیرامون در ابتدا به ساحت وجودی بشر و بحث تاثیرپذیری آن نسبت به موقعیت و شرایط اشاره داشته باشد. حال این رویه در ساختار جهان متن موضوعیت مشخصی را بروز میدهد که شخصیتها باتوجه به اهمیت سوژه اثر نمونه ما به ازایی از انسانهای اکنون جامعه هستند. بنابراین در این راستا موقعیتهای نمایشی و نیز خط ارتباطی هر شخصیت با سایرین بعنوان مولفههای تاثیرگذاری قلمداد میشوند که قادر خواهند بود تا عنصر هویت را در ازای کشف راهکاری موثر با توجه به خواستههای درونی و بیرونی خود تشریح کنند. لذا برونریزیها و در راستای آن کنش و واکنشها بنابر لزوم حضور شخصیتها در صحنه سبب پیش آمدن اتفاقهایی میشود که به مراتب تحت تاثیر مدرنیته و تغییر ذائقه رفتاری است. در واقع اهمیت دادن به محتوا و نقد جهان انسانها معنای تحلیلی در اثر به خود میگیرد که در این وضعیت موقعیتهای مکانی خارجی چون اجتماع و داخلی همچون خانه میتوانند روایتی مشخص که هدف معینی دارد را نمایان کنند. با این توضیح که مخاطب آگاه شود دلیل اشاره به این موقعیتها بر چه اساس و دیدگاهی مدنظر قرار گرفته است. در واقع جهان متن سعی دارد با نشان دادن برشی از جامعه امروز دلیل ارتباط بین شخصیتها را در اثر نشان بدهد.
خرده پیرنگها در جهان این نمایش به شکل موازی روایت میشوند که بر مبنای عناصر ارتباط و موقعیت شکل میگیرند تا شخصیتها بتوانند بنابر داشتههای تعیینکنندهای چون زبان و ادبیاتی که انسانها با یکدیگر برقرار میکنند روایت را هدایت کنند. شخصیتها در این اثر بعنوان راوی میکوشند تا نوع برونریزیها را به شکل امروزی پیش آورند تا در ازای بروز باورهای درونی بتوانند شرح دغدغهها را در موقعیتهای نمایشی که در آن قرار میگیرند به واقعیت نزدیک کنند. لذا دلیل آنکه دیالوگهای جهان متن در زمانی به شکل شاعرانه همراه با بیانی فلسفی ادا میشوند و در اوقاتی برگرفته از واقعیت زمان حال است نمایانگر تاثیرات زبان و ادبیات ارتباطی بین انسانها تلقی میشود. حال در این راستا فضاسازیها در اثر با به وجود آمدن اتفاقها پدید میآیند که این تصمیم به نوعی موازی با دیدگاه هر شخصیت به جهان پیرامون و بروز واکنش او برگرفته از معضلاتی است که بیرونی شده است. البته وجود شکل گرفتن این نکات با حفظ وضعیت نیز با داشتههای به کارگرفته شده از روانشناسی اجتماعی نیز ارتباط مستقیم دارد که شخصیتها را ترغیب به کنش و واکنش در مقابل وضعیت یا موقعیتی که در آن قرار میگیرند خواهد کرد.
لذا شیوه اجرایی اثر بنابر لازمههای جهان انسانها در جوامع امروزی طراحی شده است تا نقد به شرایط اکنون یکی از ملاکهای جهان متن و اثر تلقی شود. حال بر این اساس موقعیتهایی که مخاطب در این نمایش شاهد آنها است با تابلوسازیهایی از جامعه جوانان امروز است که در آن تهی بودن، تنهایی بر مبنای تکرار و تشابه همراه با رفتارهای متفاوت از هر شخصیت تصویر شده است. در واقع این روش و تصمیم به این جهت از سوی کارگردان صورت گرفته است تا مخاطب را دعوت به کشف و حتی در زمانهایی دعوت به مشاهده کند، زیرا موضوعها و اتفاقهای پیش آمده در اثر بسیار به رخدادهای واقعی جامعه و اکنون مربوط و متصل است. در واقع این تمهیدات و رویکردهای اجتماعی بعنوان اهرمهای موثر عمل میکنند که به نوعی سبب میشوند چند شخصیتی بودن هر یک از شخصیتها با توجه به نیازشان به وضوح مشخص باشد. شاید بتوان گفت بازی پانتومیم که شخصیتها انجام میدهند نشان دهنده نوعی برونریزی است که میتواند گویای نگاه هر شخصیت به جهان درون و پیرامون خود باشد. بنابراین میزانسنهای طراحی شده در این اثر تحت تاثیر موقعیتهای نمایشی است که در آنها با تاکید زبان و نوع ادبیات انسانها دخالت دارد.
عکس از پریچهر ژیان