در حال بارگذاری ...
گپی با اساتید حوزه نمایش در رثای دکتر امیر کاووس بالازاده

وقتی اسطوره معنا می شود

ایران تئاتر: درگذشت دکتر امیر کاووس بالازاده استاد مهربان و محقق پر تلاش هنرهای نمایشی آنچنان ناگهانی رخ داد که هنوز باورش برای اهالی تئاتر دشوار است.

تلاش او برای بازشناسی فرهنگ ایرانی ستودنی است .بی‌شک بررسی فرهنگ عامه و اساطیر هر سرزمینی، راهی بر شناخت افکار و عقاید و باروهای مردم آن دیار است.  با ریشه یابی و شناخت مجموعه ای از دانستنی ها و اعمال و رفتاری که بین عامه مردم رواج داشته و سینه به سینه و نسل به نسل، به عنوان میراث ماندگار است که روند طبیعی و پایدار حرکت یک جامعه حفظ می گردد. از طرفی اساطیر نیز داستان و سرگذشت مینَوی جهان است که یک قوم به منظور تفسیر خویش از هستی به کار می برند و سخن از پیدایش و ادامه هستی و از میان رفتن هر چیز می نماید تا به ترسیم آرمان شهر ملل، همت گمارد و خواب جامعه ای، در عالم رویا، تعبیر شود چرا که جامعه بدون بازشناسی دچار بی هویتی، خواهد شد.
در این میان تلاش محققان و اساتید، می تواندعلاوه بر حفظ ریشه های هویتی ملت ها، افق-های تازه ای را در برابر دیدگان نسل جدید در دوران «جنگ تمدن» ها، باز نماید تا در قالب تجربه ای ماندگار، جامعه، مبداءِ خویش را شناخته و با گام هایی استوار به سوی مقصد حرکت کند.
در ادامه  جایگاه امیر کاووس بالازاده را در گفت وگو با دکتر اردشیر صالح پور، دکتر محمد حسین ناصر بخت و دکتر محمدعارف به بررسی نشسته ایم .
 

پیرامون ابعاد علمی و شخصیتی استاد بالازاده
صالح پور: پیرامون ابعاد علمی و شخصیتی استاد بالازاده باید گفت قطعاً پژوهش ها و کلاس های درس ایشان توانست در تقویت بُنیه «اسطوره شناسی» و شناخت «جنبه های فرهنگ عامه ایران» برای دانشجویان و محققان، مؤثر باشد زیرا همواره سعی بر آن داشت تا مفاهیم شناخت شناسی «اساطیر» و «فرهنگ عامه» ایرانی را با ذکر مصدایق به صورت ساده، ارائه نماید. باید افزود اساساً «هنر تئاتر» مقوله ای فرهنگی ست و فقط یک مهارت و هنر صرف نیست اگرچه «هنر» نیز از مشتقات «فرهنگ» قلمداد می شود و به عبارتی وجه زیبایی شناسانه «فرهنگ» است. باید مد نظر داشت هنر نمایش، هنری ست کامل و مرکب زیرا جمیع هنرها را در خویش دارد. از طرفی دیگر، آنچه می توان پیرامون وی گفت؛ اشراف به منابع و «کتاب شناسی» او بود که زبانزد خاص و عام است؛ به نحوی که ایشان، مرجعی گویا از منابع موجود در حوزه اسطوره شناسی و شناخت جنبه های فرهنگ عامه ایران بودند.
عارف: به نظر من «دکتر امیرکاووس بالازاده»، هم به لحاظ علمی هماره در حال تلاش و گفت و گو و چالش های پژوهش محور بود و هم از ابعاد شخصیتی، ایشان معلم مهر و سلامت اندیشه بودند به نحوی که حُسن خُلق و رفتار ایشان در میان فرهیختگان و دانشجویان، زبانزد بود. ایشان جنبه ای کاریزماتیک برای دانشجویان داشت. همین امر سبب می شد تا مباحث مربوط به حوزه اسطوره شناسی و فرهنگ مردم، به دل و جان دانشجویانش بنشیند.
ناصر بخت: شخصیت ایشان از دو منظر علمی و اجتماعی قابل بررسی ست. پیرامون جنبه علمی او باید گفت ایشان در حوزه تخصصی خویش، از دانش و اطلاعات قابل تحسینی برخوردار بود و از منظر اجتماعی نیز شخصیتی دوست داشتنی، مهربان و مؤدب داشت به نحوی که زبانزد اساتید و دانشجویان بود.

تئاثیر اساتیدی چون «بالا زاده» بر روند اسطوره شناسی و فرهنگ عامه در ایران
صالح پور: باید گفت اسطوره ها کهنه نمی شوند و در طول دوران، اشکال مُتِعَیِّن و متفاوتی را به خویش می گیرند و تا زمانی که هنرمند اثر هنریش را خلق می کنند، این اساطیر وی را رها نمی کنند زیرا گذشته از وجه زیبایی شناسانه آن ها، اینان برآمده از تفسیر و تحلیل شناخت شناسی انسان نخستین از «هستی» هستند و زبانی همانند «رویا» دارند و با زبان «هنر» و «فانتزی» قرابتی خویشاوندی آرکائیک و باستانی. از همین رو هنر تئاتر در سطوح مختلف مدرن و پسا مدرن، با بهره گیری از زبان خاص هنر و فانتزی، وامدار اسطوره هاست. در اینجا نگاه پژوهشی و ترویجی اساتیدی چون ایشان، توانست با تقویت بُنیه اسطوره شناسی و شناخت جنبه های فرهنگ عامه ایران، این وجه پنهان، دیرینه و بنیانی را در برابر دید دانشجویان و محققان و اهالی تئاتر، قرار دهد. از همین رو جای ایشان در بین اهالی تئاتر، خالیست.
عارف: افتخار آشنایی من با ایشان به سال های هفتاد و پنج برمی گردد که به مرور زمان این دوستی آکادمیک تا همکاری پژوهشی در چندین طرح ملی و بین المللی گسترش یافت. در عین حال همکار و هم گروه در دپارتمان تئاتر اراک و تهران مرکزی هم بودیم. بالازاده خیلی زود جهان پژوهش در فرهنگ مردم را تنها گذاشت اما خوشبختانه رد پاهای خوبی از خود برجای گذاشته است. به هر حال دیر یا زود همه ما رفتنی هستیم هم چنان که دیگران هم رفتند. مهم، نام نیک است اگر بر زبان و دل بماند مابقی بیهوده گی جهان گذراست. تلاش های سه دهه فعالیت «بالازاده»، قابل تحسین است البته انتظار می رفت که وی نتیجه پژوهش های فرهنگی زبانی اش به خصوص در حوزه زبان شناختی در مجلدهای بیشتری به زیور طبع بیاراست که شوربختانه این امر محقق نشد. شاید ایشان بیشتر دوست داشتند که فارغ از هر چیز، بر سر کلاس ها و سخنرانی ها به دانشجویان و علاقمندانشان بیاموزند؛ اما به نظر می رسد اکنون برای حفظ میراث بر جای مانده ی ایشان برای نسل های بعد، آنچه از دستاوردهای او باقی مانده را، منتشر کنند گرچه وی در طول حیات خویش، به این کار کمتر اهتمام ورزیدند.
ناصر بخت: عزیزانی چون شادروان بالازاده با دانش خود پیرامون تاریخ و اساطیر در فضاهای آموزشی و دانشگاهی مانند یک میانجی میان نسل ها، سعی در انتقال دانشی که ثمره تلاش های پیشکسوتان این علوم در ایران می باشد به دانشجویان و هنر پژوهان جوان داشتند. تلاشی که با توجه به دستاوردهای شاگردان ایشان، به زعم بنده، بسیار مُثمر ثمر بوده است.

 نقش اساتیدی چون مهرداد بهار بر روند رشد بالازاده
عارف: ایشان راه اساتیدی چون «مهرداد بهار» را با عشق پیمودند و درفش علم و دانشی را که از ایشان به دست گرفته بودند به دست محققان، اساتید و دانشجویانش داد، گرچه خود به جهان جاودانگی پیوست.
ایشان دانش آموخته اساتیدی نامدار در عرصه فرهنگ و زبان های باستان بودند و اهتمام شان در این زمینه ضروری و کارآمد به نظر می رسید به ویژه در این روزگار که جوامع کنونی به ناگهان با ادبیات کهن و آرکیتایپ‌های ملی فاصله گرفته و جهانِ ایرانِ ما خالی از شخصیت های ملی گردانده شده است. بالازاده چون کوشش کرد راه استادان و نامداران عرصه زبان شناختی و اساطیری مانند «مهرداد بهار» را با عشق بگذراند و درفش دانش و پژوهشی که در قلمرو زبان و فرهنگ باستانی از آنان به دست گرفته بود را به دست محققان، علاقه مندان و دانشجویانش خود بدهد داد، گرچه خود دیر نزیست و به جهان جاودانگی پیوست و آنچه ارزشمند به نظر می رسد این است که ایشان بر باغستان فرهنگ و اسطوره شناسی ایران و در کنار مهرداد بهار هم آرمید.
ناصر بخت: ایشان چنانکه اشاره کردم، در انتقال دانش و همچنین تداوم راه اساتید خود تلاش بسیار زیادی داشتند و این را می شد در کتاب هایی که تدوین کرده اند و طریقه آموزش دانشجویانش که با علاقة فراوان صورت می پذیرفت، به روشنی مشاهده نمود.

روش«ساده سازی مفاهیم اسطوره ای»درتدریس وتئاثیر آن در نشر اساطیر
صالح پور: قطعاً پژوهش ها و کلاس های درس ایشان توانست در تقویت بنیه اسطوره شناسی و شناخت جنبه های فرهنگ عامه ایران برای دانشجویان و محققان، مؤثر باشد زیرا همواره سعی بر آن داشت تا مفاهیم شناخت شناسی اساطیر و فرهنگ عامه ایرانی را با ذکر مصدایق به صورت ساده، ارائه نماید تا «هنر تئاتر ایران» بتواند از این آبشخور فرهنگی بی نصیب نماند زیرا اساساً «هنر تئاتر» از دل اساطیر و آیین  پدید می آیند.
 عارف: از آنجا که تخصص ایشان فرهنگ و زبان ایران باستان بود؛ می کوشید که از این طریق، دریچه ای به دنیای نمایش ایرانی بر روی دانشجویان بگشاید تا آنان بتوانند از این رهگذر، به مقوله نمایش های ایرانی توجه ویژه ای نمایند. البته در این وانفسا به دشواری می توان رهروهایی راسخ در شناخت شناسی تربیت کرد که او نیز بتواند بیشتر بشناساند بنابراین بالازاده به این هم اعتنا نمی کرد و خود را شخصا عامل فرهنگ و ادب ایرانی می دانست.
ناصر بخت: به هر حال در آموزش اسطوره شناسی برای دانشجویانی که علاقه و مشغله اصلی ایشان کار خلاقه هنری است شما باید زبان مناسب برای بیان دانش پیچیده ای چون اسطوره شناسی که فهم کامل آن نیازمند کسب معارف و مهارت های گوناگون است، بیابید و چاره ای جز این نیست.

 تألیفات و مصاحبه های چاپ شده ودغدغه‌های بالازاده
عارف: دقیقاً نمی توانم به میزان این مشارکت ها و دستیابی همکاران یا دانشجویان را بیان کنم اما شواهد نشان می دهد که ایشان هماره دغدغه نشر فرهنگ مردم و اساطیر ایرانی را داشت. شاید وی به دنبال نتیجه از این منظر نبودند و شاید هم فرصت مناسب در توقفگاهی بایسته را پیدا نکردند اما به هر روی ایشان با تَن پوش فرهنگ و زبان های ایران باستان در حوزة تئاتر، اهتمام شایسته ای داشتند.
ناصر بخت: برای پاسخگویی نسبتاً دقیق به این سئوال نیاز به پژوهشی پیمایشی میان مخاطبان آثار و کلاس های درس ایشان است اما با توجه به مشاهدات خویش، حداقل از ابتدای دهه هشتاد در دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تا همین اواخر، می توانم شهادت دهم که مرحوم بالازاده، به سبب دانش و اطلاعاتش درمیان دانشجویان، هواداران بسیاری داشت و این خود بیانگر میزان تأثیر اوست.

 آنچه پیرامون ایشان از قلم افتاده است
عارف: خاطرات خوب من با «امیرکاووس بالازاده» در سه دهه همکاری دانشگاهی و گشت و گذار در قلمرو آموزش و پژوهش در فرهنگ مردم، انسان شناسی تئاتر، اسطوره شناسی و ادبیات نمایشی بوده و ازین بابت خرسندم چون سه دهه دوستی برای ما عمر خوبی بود. به همین دلیل ناراحت سفر ابدی ایشان نیستم. بالاخره همه ما رفتنی هستیم. جهانِ جاودان مهم تر از این جهان گذراست. ایشان خوب بودند و معیار خوب بودن من در انسانیت است و انسانیت چیزی نیست جز دروغ نگفتن، تهمت نزدن، متملق نبودن، شفاف زیستن، بد را خوب نشان ندادن و خوب را بد نشان ندادن، نقد رو در رو، پشت سر حرف نزدن، گذشتن از بدی های دیگران، تلاش های شبانه روزی برای پیشرفت هنر. عشق بازی با کار و البته همراه با دلهره های همیشگی؛ بنابراین، ایشان را در همکاری آموزشی مرتبط با دانشگاه های اراک و تهران مرکزی و کرمان و زرند و در طرح پژوهشی بین المللی ام در «اکاترینبورگ روسیه»، ارمنستان، تات های کمیجان، طاق بستان کرمانشاه و میراث باستانی فارس مفید می دانم و اینگونه ایشان را خوب می شناسم. خوب و محترم، الان هم بنا ندارم تسلیتی برای ایشان بنویسم چون به همان راه خوبی رفته است که باید برود.
ناصر بخت: شادروان بالا زاده در کنار دانش و اطلاعات قابل تحسینش، شخصیتی بسیار دوست داشتنی، مهربان، مؤدب، خوش برخورد و خوش خلق بود، انسانی که هیچگاه تصویری بدون لبخند از وی در خاطرم ثبت نشده است. یادش گرامی!

گفت و گو از بابک معماری

 




مطالب مرتبط

نگاهی به بازی‌های نمایشی در ماه رمضان

نگاهی به بازی‌های نمایشی در ماه رمضان

بابک معماری*: ماه مبارک رمضان از دیرباز، با سحر‌‌ی­‌ها و افطار‌ی­‌هایش که بوی همدلی، صفا و صمیمیت و نوید زُدودن زنگار کین را از دل می‌دهد، حال و هوای ...

|

نظرات کاربران